بسیاری از کسانی که می توانستند نامزد انتخابات شوند، به دلیل نگرانی از عدم احراز صلاحیت، اصولاً وارد ثبت نام و فرآیند حضور در انتخابات نشدند. بسیاری از احزاب و گروه های سیاسی نیز به دلیل رد صلاحیت شدن نامزدهایشان، مردم را تشویق به حضور در انتخابات نکردند.
در انتخابات خبرگان که وضع بسیار اسف بارتر بود. در بسیاری از حوزه ها نه تنها رقابتی صورت نمی گرفت که حتی تعداد نامزدها نیز دو برابر تعداد مورد نیاز هم نبود.
در عین حال مردم توانستند با رفتار خود مثل شرکت کردن و شرکت نکردن و نوع آرائی که به صندوق ها انداختند، پیام خود را ابراز نمایند.
وجود تعداد زیاد آرای باطله بیانگر آن بود که بعضی از افرادی که در پای صندوق ها حاضر شدند، در بین نامزدهای ثبت نام کرده و تأیید صلاحیت شده، افراد مورد نظر خود را نمی یافتند.
از طرفی برخی از افراد مثل آقای آملی لاریجانی که انتظار داشت از استان خود با آرای بالا انتخاب شود، مردم به وی هیچ اقبالی نشان ندادند.
از سوی دیگر بسیاری از مردم احساس می کردند که شرکت در انتخابات تأثیر معناداری در سرنوشت و معیشت آنها ندارد و درهای حکمرانی بر همان پاشنه های قبلی خواهد چرخید، بنابراین اشتیاقی از خود برای رفتن به سر صندوق های رأی، نشان ندادند.
البته هر کجا رقابت های محلی وجود داشت، تعداد شرکت کنندگان بیشتر بوده است ولی در حوزه هایی که مردم منتطر رقابت های جدی سیاسی بودند، چنین اتفاقی رخ نداد.
در هر صورت برگزاری انتخابات مجلس و خبرگان و میزان مشارکت مردم در آنها نتوانست وجهه و اعتبار ایران را در سطح بین المللی بالا ببرد.
برای انتخابات ریاست جمهوری هم اگر مردم احساس کنند که همچنان قرار است رئیس جمهور فعلی به کار خود ادامه دهد، بعید است که انتخابات پرشوری برگزار شود. مگر آنکه نظارت استصوابی کنار گذاشته شود و تعیین صلاحیت نامزدها به طور کامل به مردم واگذار شود تا مردم کسی را که دوست دارند بتوانند به قدرت برسانند و او را پاسخگوی نیازهای خود کنند.
۲۷۲۱۸