یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی در سالهای آینده ایران، مسئله ناترازی بانکی است. این ناترازی، که در سایر کشورها به عنوان اعسار ترازنامهای شناخته میشود، عمدتاً ناشی از انقباض ناگهانی اقتصاد یا فروپاشی یکی از بازارهای دارایی است که به طور ناگهانی ارزش داراییهای بانکی را کاهش میدهد و تعادل بین داراییها و بدهیهای بانکها را بهم میریزد. این بحران در کشور، با بحران بانکداری همزمان رخ داده است.آلبرت بغزیان، تحلیلگر اقتصادی به بررسی چرایی بی نظمی موجود در نظام بانکی ایران پرداخته است.
* مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره و همچنین مشاورانی بانکها سابقه وزارت و سفارت در کارنامه خود دارند؛ بنابراین سیستم بانکی در ایران مشکل نیروی کارآمد انسانی ندارد. اما زیان دهی و ناترازی بانکها به هیچ وجه نمیتواند تصادفی باشد. تصمیمهای غلط منجر به ناکارآمدی شده است.
* مشکلات بانکها ربطی به بحران اقتصادی ندارد و ناشی از سوءمدیریت، بی توجهی به نگاه کارشناسانه و البته فساد و تصمیمهای غلط است. این سومدیریت موجب شده تا نظام بانکی با نوعی شلختگی مواجه شود. این وضعیت بر اقتصاد در هم ریخته هم تبعات منفی زیادی میتواند داشته باشد.
*منظور از تصمیمهای غلط مواردی از قبیل اعطای وامهای کلان به کسانی است که وثیقههای کافی نداند. این ابربدهکاران بانکی با سفارش اعضای هیئت مدیره وام دریافت میکنند، و زمانی که اقساط وامهای کلان به بانک واریز نمیشود، سیستم بانکی با کمبود بودجه مواجه میشود. چرا این بدهکارن قسط وام خود را نمیدهند؟ چون از اول قرار نبوده قسط بدهند و بانک هم از اول هم میدانسته که قرار نیست اینها بدهیشان را پس بدهند. در این شرایط ناترازی بانک کاملا طبیعی و قابل انتظار است، چون نقدینگی را کاهش میدهد و بانک نمیتواند سودده قلمداد شود.
*باید از تک تکِ اعضای هیات مدیره بانکها سئوال کرد، چرا وامهایی دادهاند که خودشان هم میدانستند، قرار نیست به بانک برگردد. بانکها فقط میخواهند جذب منافع را بالا نشان بدهند و پاسخگویی را هم به عهده مدیران بعدی محول کنند.
* اگر شرایط اقتصادی را دلیل ناکامی بانکها در نظم بودجهای بدانیم، مرتکب اشتباه بزرگی شدهایم. سوءرفتاری که در داخل سیستم بانکی مشهود است، بانکها را ناتراز میکند.
دیگر تصمیم غلط نظام بانکداری ایران، اصرار بانکها به بنگاه داری است. بانکها با بنگاهداری، منابعشان را بلوکه کردهاند و به همین دلیل پول کافی ندارند. تنها راه برون رفت از محدودیت مالی، تجدید ارزیابی دارایی است. بانکها داراییهایشان را برای خرید مراکز تجاری، مسکونی و اداری هزینه کردهاند و حتی در هنگام بی پولی هم تصمیمی برای فروش ندارند.
بانکها به دولت هم وام داده اند که دولت هم پس نمیدهد
سیستم بانکی یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی سلامت اقتصاد در هر کشوری قلمداد میشود. متاسفانه در شرایطی که فضای اقتصادی بحرانهای عدیدهای را پیش روی خود دارد، بی تدبیری و اصرار به روشهای اشتباه در نظام بانکی مزید بر علت بحران اقتصادی شده است.