به گزارش اقتصادنیوز، شش ماه پس از حمله حماس به اسرائیل، به نظر می رسد تل آویو به بن بست رسیده است. حمله این بازیگر به غزه پس لرزه های بسیاری داشته است. یکی از پیامدهای منفی این حمله قتل عام فلسطینی ها است که اعتبار اسرائیل را نزد متحدانش کاهش داده است.این در حالی است که اسرائیل از هدفش برای نابودی حماس فاصله زیادی دارد و به نظر می رسد در کارزار نظامی که احتمالاً با هزینه هنگفتی فقط پیشرفت تدریجی داشته باشد گرفتار شده است.در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی منتشر کرده است. اقتصاد نیوز، این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
پس از 7 اکتبر، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، مدعی شد که حماس را نابود خواهد کرد.. او ادعا کرده که از چنین حمله دیگری جلوگیری کند و قول داده که گروگانها را بازگرداند. «بی بی» به صراحت اعلام کرده که میخواهد اطمینان حاصل کند که دیگر دشمنان اسرائیل، از جمله حزبالله لبنان، از حمله منصرف میشوند.ناظران مدعی اند اگرچه اسرائیل مواضع حماس را هدف قرار داده، اما نتوانسته زمینه را برای یک تعریف دولت(ادعایی) جدید و موفق در غزه فراهم کند که پیش نیازی برای کنار زدن حماس در دراز مدت است. بهرغم فشار واشنگتن، به نظر میرسد که اسرائیل رویکرد کوتاهمدت کنونی خود را تشدید میکند و برای یک عملیات بزرگ در شهر رفح برنامهریزی داردکه تنها دستاوردهای نظامی حاشیهای را به همراه خواهد داشت و بحران انسانی غزه را تشدید و اعتبار اسرائیل را بیشتر کاهش میدهد. از آنجایی که به نظر می رسد رهبران فعلی اسرائیل برای پاسخ به این سوال که چه کسی غزه را اداره می کند اهمیتی قائل نیستند، بهترین چیزی که می توان در شش ماه آینده به آن امیدوار بود این است که اسرائیل شدت خشونت خود در غزه کاهش را دهد هرچند این رویکرد نه اسرائیلی ها را راضی می کند و نه فلسطینی ها را.
ناظران مدعی اند، بیش از یک سال قبل از حمله هفتم اکتبر، سازمان اطلاعات اسرائیل نقشه نبرد با حماس را رهگیری کرده بود و پس از آن، شاخصهای مشخصی را شناسایی کرد. به ادعای این گروه، اگر اسرائیل به این داده های اطلاعاتی عمل می کرد - با حمله به جنگنده ها در حین جمع آوری، فرستادن حتی چند هلیکوپتر به مرز، یا تقویت پادگان ها در جنوب اسرائیل - حماس شکست می خورد. با این حال، از 7 اکتبر، اسرائیل نسبت به تهدید بسیار هوشیار شده است و خطر اکنون نه از خود راضی بودن بلکه واکنش افراطی است. به راحتی می توان تصور کرد که نیروهای اسرائیلی به محض آن که اطلاعات اندکی به دست می آید، بدون آن که اعتبار داده ها را برآورد کنند، دست به اقدامی متقابل می زنند. وقتی نوبت به دیگر دشمنان اسرائیل می رسد، به نظر می رسد این گروه از رویکرد بازدارندگی پیروی می کنند. حزب الله، شاید سرسخت ترین دشمن اسرائیل، در جریان تقابل آتش با این بازیگر در امتداد مرز لبنان محتاطانه حرکت کرده ، تا حد زیادی به این دلیل که نمی خواهد دامنه جنگ گسترده تر شود.
حتی در حال حاضر، پس از شش ماه جنگ، اسرائیلیها همچنان مایل به ارائه پاسخ های رادیکال هستند: بیش از 200 سرباز اسرائیلی در جریان این کارزار کشته شدهاند، که رقم بالایی برای بازیگری است که از تلفات بیزار است. پس از حمله هفت اکتبر، اسرائیل حدود 300 هزار سرباز ذخیره را فراخواند. اگرچه بسیاری از این اسرائیلیها به خدمت خود پایان دادهاند، برخی هنوز بسیج شدهاند، اسرائیل قصد دارد در آینده خدمت سربازی را با وجود هزینهای که برای اقتصاد اسرائیل و اختلال در زندگی اسرائیلیهای عادی به همراه دارد، طولانیتر کند. «نابودی حماس» ممکن است یک برچسب استراتژیک باشد - یک شعار مبهم - اما همچنان برا رژیم صهیونیستی محبوب است. اسرائیل در باب آزادی اسرا شکست سنگینی متحمل شد. هنوز 130 نفر در اختیار حماس هستند. اسرائیل اعلام کرده است که 34 نفر از این افراد کشته شده اند و ممکن است تعداد بیشتری نیز کشته شده باشند. حماس می گوید که عملیات نظامی اسرائیل بیش از 70 گروگان را کشته است. فعلا هیچ پاسخ ساده ای برای معمای گروگان گیری وجود ندارد. تقریباً همه اسرائیلیها میخواهند به حماس ضربه سختی وارد کنند، اما این بازیگر بین کسانی دو گروه تقسیم شده، گروهی که مایل به آتشبس هستند تا گروگانها بتوانند بازگردانده شوند و چهره هایی چون نتانیاهو که ترجیح میدهند جان گروگانها را به خطر بیندازند تا اینکه حماس را رها کنند.
اگر حماس دوباره قدرت را به دست آورد، سعی خواهد کرد کمکهای خود را برای بازسازی حداقل بخشی از زیرساختهای خود و استخدام نیروهای نظامی جدید کاهش دهد. بنابراین، نابودی حماس به معنای از بین بردن قدرت سیاسی این بازیگر نیست. علاوه بر این، هر آسیبی که ارتش حماس متحمل شود، محبوبیتش را افزایش خواهد داد. اکثر فلسطینی ها حمله 7 اکتبر را موجه می دانند، از جمله 71 درصد از مردم غزه. نظرسنجیها نشان میدهد که حماس بیش از دو برابر رقیب اصلی خود، تشکیلات خودگردان فلسطین (PA)، که در کرانه باختری سیطره دارد، دارای محبوبیت است. آنچه اسرائیل آنها را موفقیت های تاکتیکی معرفی میکند، هزینه های انسانی زیادی را به همراه داشته است. بیش از 32 هزار فلسطینی در غزه جان باختند که بسیاری از آنها کودک بودند. بیش از 1.7 میلیون نفر آواره شده اند و بسیاری از جمعیت در معرض خطر قحطی و بیماری هستند. فراتر از کشتار خود جنگ، اسرائیل رویههای سنگین متعددی را برای رسیدن کمکها به غزه در نظر گرفته است که در مواجهه با انتقادات بینالمللی، آنها را به آرامی کاهش داده است. مشکل در خود نوار حتی بدتر است، جایی که فقدان یک ساختار توزیع کمک به نیازمندان شرایط را پیجیده تر کرده است.
مقامات اروپایی با استناد به بیتفاوتی اسرائیل نسبت به هزینههای انسانی جنگش، به طور فزایندهای از این بازیگر انتقاد میکنند و نظرسنجیها نشان می دهد که مردمان اروپا نیز اهمیتی برای اسرائیل قائل نیستند. در دهه گذشته، اسرائیل نه بر روی دوستی با غرب، بلکه بر عادی سازی روابط با کشورهای عربی طرفدار غرب و عربستان سعودی متمرکز شده است. اما اکنون، دولتهای عربی که با اسرائیل صلح کردند، مانند مصر و امارات متحده عربی، تحت فشار مردم خود قرار دارند، مردمی که نسبت به کارزار اسرائیل در غزه و رفتار گستردهتر آن با فلسطینیها خشم دارند. عربستان سعودی که پیش از 7 اکتبر در حال بررسی عادی سازی روابط با اسرائیل بود، اکنون اصرار دارد که اسرائیل باید قبل از از سرگیری مذاکرات، با طرح تشکیل کشور فلسطین موافقت کند.حمایت ایالات متحده، مهمترین متحد اسرائیل نیز کاهش یافته است. در میان آمریکایی ها به طور کلی، دیدگاه های مطلوب نسبت به اسرائیل از 68 درصد به 58 درصد در سال گذشته کاهش یافته است. این کاهش در میان جوانان آمریکایی حتی شدیدتر است، جایی که میزان مطلوبیت با 26 درصد کاهش را تجربه کرده و از 64 درصد به 38 درصد کرسیده است. جنگ غزه ممکن است زمینه را برای یک تغییر نسلی در سیاست خارجی ایالات متحده فراهم کند.