به گزارش خبرگزاری مهر، اعظم ولیپوراز اهالی روستای دیزج قربان، وقتی برای سرکشی به باغش رفته بود، صدای مهیبی شنید. پلی که روی جادهای در حوالی باغ آنها وجود داشت، ریزش کرده بود و چند خودرو بیخبر از اوضاع پل، با سرعت زیاد در این جاده در حرکت بودند.
زن فداکار مرندی میگوید: «به وسط جاده دویدم اما میدانستم اگر برای راننده دست تکان دهم، شاید توجه نکند. این بود که وسط جاده ایستادم و با دست به سر و صورت میزدم تا اینکه راننده پیکان با دیدن من ترمز کرد. داخل ماشین اعضای یک خانواده بودند و راننده پیاده شد.