روزگار، شتابان میگذرد و علاوه بر سپید شدن موی سر، به تازگی در سبیل و ابروانم و روی ساعدم هم، چندین موی سپید مشاهده کردهام. دارم از میانسالی رد میشوم و وارد ایام پیری میشوم. میخواهم رو به آسمان بگویم: خدایاا! مرا در سالیان آتی، شرمنده نوه هایم نکن و بگذار در این اوضاع و احوال که تورم همچون یوزپلنگان بیژن نجدی میدود، چند تراول در جلیقه داشته باشم و به نوههایی بدهم که حکم هسته بادام دارند. به خودم میآیم و نهیب میزنم روح پریشانم را: تو که فرزند نداری و به تبع آن، نوهای نخواهی داشت مَرد! چه بادامی، چه پسته ای؟!
یادم نمیآید که اولین بار در ایام نوجوانی، اصطلاح «سوئیس اسلامی» را به نقل از کدام مسئول جمهوری اسلامی شنیدم. پس از آن هم، اصطلاح ژاپن اسلامی باب شد که البته غلامعلی حدادعادل، بیان آن را گردن نگرفت و اعلام کرد همواره به دنبال ساختن ایران برتر بوده است.
القصه... ژاپن اسلامی بر زمین مانده و حالا در حال و روزی هستیم که خیلی وقتها، مسئولینی پیدا میشوند و میگویند: «باید شاکر باشیم. عراقیها برق و گاز ندارند، آفریقاییها آب ندارند بنوشند، هندوستان و خیلی جاهای دیگر هم، تکلیفشان روشن است». بله. به فرموده، باید شاکر باشیم. میتوانست از این بدتر شود. اما مساله اینجاست که حالا فیل هیچ دلی هوای توکیو و زوریخ نمیکند و در منطقه نیز حال و روز اقتصادی نگران کنندهای داریم. ایران نه تنها به رویای بلندپروازانه سوئیس اسلامی و ژاپن اسلامی جامعه عمل نپوشاند، بلکه از کشورهای منطقه نیز عقب افتاده و مسیر پیش رو، مبهم و مه آلود است.
وقتی میگویم از کشورهای منطقه هم عقب هستیم؛ آیا از پول ارزشمند کویت و ثروت قطر و امارات و عربستان حرف میزنم؟ خیر. از همسایه غربی ایران، از ترکیهای حرف میزنم که به گرد پای آن ممالک عربی نرسیده، نفت و گاز ندارد و بر اساس آمارهای فعلی، سالی یکصد میلیارد دلار واردات انرژی دارد و اتفاقا همین هزینه گزاف انرژی، مهمترین دلیل افزایش کسری تجارت خارجی ترکیه است.
بدون شک، تفاوتهای سیاسی و اقتصادی ایران و ترکیه بسیار است. ترکیه عضو ناتو است و در زمین غرب توپ میزند و روابط اقتصادی گستردهای با آمریکا و اروپا دارد و بارها از مواهب عضویت در باشگاههای سیاسی و اقتصادی جهان سود گرفته است و یک اقتصاد تجارت محور و مالیات پناه دارد. ایران در برابر غرب گارد گرفته، اصراری به حضور در باشگاههای جهانی ندارد و دارای یک اقتصاد رانتییر و نفت محور است که حساب و کتاب مالیاتی روشنی هم ندارد و با بازارهای جهانی، رابطه تجاری شایان توجهی ندارد. اما یکی از اشتراکات و شباهتهای مهم نظام اقتصادی ترکیه و ایران، این است که هر دو آنها، به طور مداوم، دچار بیماری تورم فزاینده هستند و این وضعیت، منجر به افزایش شکاف طبقاتی، بالارفتن آمار فقرا و غفلت از آهنگ توسعه میشود.
بگذارید در یک نمای کوتاه و گذرا و به قول کارگردان جماعت، با یک پن شلاقی، نشان دهم که در ۲۳ سال گذشته، در ایران و ترکیه، چه بر سر ارزش پولی ملی این دو کشور آمده است:
در سال ۲۰۰۲ میلادی و زمانی که حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان، قدرت را در دست گرفت، هر ۱ دلار آمریکا اندکی بیش از ۱ و نیم لیره می ارزید. (رقم دقیق ۱ لیره و ۶۵ قوروش). اما حالا در بازار ترکیه، هر دلار آمریکا، نزدیک به ۳۳ لیره می ارزد. (رقم دقیق ۳۲ لیره و ۴۲ قوروش) بنابراین در این بازه زمانی، قیمت دلار در ترکیه، ۲۰ برابر شده است. در ایران و در در ۲۳ فروردین ۱۳۸۰ هر ۱ دلار آمریکا را می دادند ۸۰۰ تومان و حالا می دهند ۶۴ هزار و ۷۰۰ تومان. بنابراین در این بازه زمانی، قیمت دلار در ایران، ۸۰ برابر شده است.
یحتمل نخستین توجیه بسیاری از مدافعین وضع موجود، این است که تحریمهای آمریکا را به عنوان مهمترین عامل کاهش نرخ ریال نشان دهند و بگویند؛ اگر ترکیه نیز تحریم شده بود؛ قطعا حال و روز بدتری داشت. این توجیه، از دو جهت ایراد دارد: اول این که یگانهعامل رکود و بحران اقتصادی در ایران، نموضوع تحریم نیست و اتفاقا عوامل مرتبط با سیاست خارجی، سیاست گذاری داخلی و رویکرد حاکمیت به توسعه، تولید، تجارت و بانکداری، به مراتب مهمتر از موضوع تحریم است. مساله دوم این است که ایران، یکی از کشورهیای قدر قدرت نفت و گاز جهان است و همچنان که پیشتر اشاره شد، ترکیه سالی یکصد میلیارد دلار، نفت میخرد و اتفاقا اگر همچون ایران، از خودکفایی انرژی برخوردار بود، حالا اوضاع بهتری داشت. البته ترکیه، با هیمن شرایط سخت، در سال ۲۰۲۳ میلادی توانسته از صنعت گردشگری ۵۴ میلیارد و ۳۱۵ میلیون دلار، پول دربیاورد! این در حالی است که مهمترین دغدغه گردشگری ایران، این بود که به توریست خارجی، سیمکارت دارای اینترنت بدون فیلتر داده شود یا نه!
تحلیل دقیق دلایل بروز بحران اقتصادی در ترکیه و تورم کمرشکنی که زندگی شهروندان این کشور را تهدید می کند، گویای این واقعیت است که اتفاقا، اصلی ترین دلایل کاهش ارزش لیره و به وجود آمدن تورم بی سابقه، ریشه در مشکلاتی دارد که به خطاها و سیاست های غلط حکمرانی بازمی گردد. خطاهایی مچون: کنار نهادن اصل شایسته سالاری و حرکت به سوی دامادسالاری و رفیق سالاری، غفلت از محوریت قانون در رقابت اقتصادی و نادیده گرفتن تشریفات حقوقی مربوط به مناقصه های بزرگ، انجام پروژه هیا عمرانی فاقد توجیه اقتصادی و دارای توجیه حزبی، ماجراجویی و تنش در سیاست خارجی، نادیده گرفتن استقلال بانک مرکزی و ... . خودمانیم؛ ظاهرا همه این دلایل برایمان آشنا هستند!
در پایان یک بار دیگر به این موضوع توجه کنیم و از مسئولین بپرسیم؛ چرا باید نرخ دلار آمریکا در ایران و در یک بازه زمانی ۲۳ ساله ۹۰ برابر شود اما در همین مدت در ترکیه، تنها ۲۰ برابر افزایش پیدا کند؟ آیا همین مثال ساده نمی تواند اثبات کند که جایگاه ایران، علاوه بر جهان، در منطقه نیز به طور کامل تضعیف شده است؟
۳۱۱۳۱۱