به گزارش اقتصادنیوز، در اجلاس 2023 سران گروه 20، در شرایطی که شی جین پینگ حضور نداشت، برنامه ای که آن را رقیب ابتکار عمل کمربند و چاده چین قلمداد می کنند، ارائه شد؛ مراد کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) – است؛ پروژه اتصال به رهبری ایالات متحده که هند را از طریق خلیج فارس به اروپا متصل می کند.
در یادداشت تفاهم اولیه دو بخش پیش بینی شد: نخست پیوند دریایی شرقی بین هند و خلیج فارس، و بخش شمالی که شبه جزیره عربستان را به اروپا متصل می کند. اینها توسط یک شبکه راه آهن جدید به هم متصل خواهند شد تا خلیج فارس را از طریق اردن و اسرائیل به دریای مدیترانه متصل کند.دوم، فراتر از زیرساختهای حملونقل، کابلهای زیردریایی تبادل دادهها را تسهیل میکنند، در حالی که خطوط لوله هیدروژنی در مسافتهای طولانی اهداف آبوهوایی و کربنزدایی شرکتکنندگان را افزایش میدهد.این یادداشت توسط موسسه مطالعاتی شورای روابط خارجی اروپا تنظیم شده و اقتصادنیوز آن را در چهاربخش ترجمه کرده است، بخش نخست تحت عنوان «پشت پرده کریدور خاورمیانه ای بایدن/ آمریکاچگونه از پشت به چین خنجر زد؟» منتشر و بخش دوم با عنوان«رقص کریدور ابتکاری آمریکا با ساز ناکوک اعراب و اروپا/ ابتکار عمل بایدن چین را متوقف می کند؟» ترجمه شد، در ادامه بخش سوم آمده است.
کریدور خاورمیانه، امارات متحده عربی و عربستان سعودی را در نقطه اتصال حیاتی ابتکارات زیرساختی غرب و چین قرار خواهد داد و مرکزیت کشورهای خلیج فارس را در تجارت جهانی مستحکم می کند. این در حالی است که ریاض و ابوظبی در طرح کمربند و جاده نیز مشارکتی جدی دارند و این موضوع، در کنار عضویت اخیرشان در بریکس، موقعیت آنها به عنوان شرکای استراتژیک تجاری و سرمایه گذاری برای پکن را برجسته می کند. علاوه بر آن، قرار گرفتن این گروه از بازیگران در چهارراه ارتباط اتحادیه اروپا و آسیا و افزایش وابستگی متقابل و قدرت بدان ها، جایگاه بین المللی شان را تقویت می کند. بنابراین دو ایده کریدور و کمربند و جاده، فارغ از رقابت آمریکا و چین، مشارکت دامنه فرصتهای اقتصادی را برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس گسترش خواهد داد.رهبران عربستان سعودی و امارات آینده اقتصادی را متصور می شوند که در آن مراکز تجاری اصلی برای کالاهایی هستند که بین اروپا و آسیا ارسال می شود. آنها همچنین در جهت تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و رهایی از وابستگی به صادرات نفت، خیزی جدی برداشته اند. ابوظبی در این مسیر از ریاض جلوتر است - بخش غیرنفتی این کشور اکنون 70 درصد از تولید ناخالص داخلی امارات را در مقایسه با عربستان تشکیل می دهد –با این حال ریاض به واسطه استراتژی چشم انداز 2030 سرعت خود را افزایش می دهد.
امکانپذیری پیوندهای انرژی در چارچوب کریدور تا حد زیادی به توانایی بازیگران خلیجفارس برای تولید حجم بالایی از هیدروژن سبز و افزایش استقرار انرژیهای تجدیدپذیر متکی است. اسرائیل به دلیل جغرافیای کوچک ( سرزمین های اشغالی) و تامین آب محدود خود نمی تواند در کوتاه مدت در امنیت انرژی اروپا نقشی فراتر از تامین گاز داشته باشد. در همین حال، اردن برای کاهش وابستگی خود به واردات انرژی به تامین مالی اتحادیه اروپا متکی است. بنابراین، بار تامین هیدروژن سبز به اروپا و هند دقیقاً بر دوش کشورهای خلیج است و این گزاره کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را ملزم میکند تا به اهداف سال 2030 خود برسند و زیرساختهای لازم برای انتقال هیدروژن سبز را با قیمتهای رقابتی افزایش دهند.علاوه بر این، ایده کریدور بر پایه ابتکارات راه آهن در خلیج فارس استوار است. طبیعتا تخلیه کالا در خلیج فارس و جابجایی آن با قطار از طریق عربستان سعودی، اردن و اسرائیل می تواند بین 10 تا 12 روز در زمان سفر به اروپا صرفه جویی کند.
اتصال راه آهن همچنین حمل و نقل مواد خام و کالاهای محلی را تسهیل می کند و به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ایجاد پایگاه صنعتی منطقه ای کمک خواهد کرد. این دو متغیر با توجه به جاهطلبیهای عربستان در بخش معدن بسیار مهم است: اگرچه این کشور به دلیل ذخایر نفتی خود نقشی برجسته دارد، اما میزبان مقادیر زیادی از مواد خام حیاتی است - بازاری که چین در حال حاضر بر آن تسلط دارد. رهبران عربستان سعودی مایلند از این موهبت بهره برداری کرده و پادشاهی را در زنجیره ارزش مواد معدنی مورد تقاضا قرار دهند. بنابراین طرح کریدور به توسعه بخش معدن شورای همکاری خلیج فارس کمک می کند، که به نوبه خود می تواند زمینه ساز خطرزدایی اروپا از چین شود.با این همه، همانطور که نقش حیفا در اتصال خاورمیانه به اروپا نشان میدهد، جاهطلبیهای کشورهای خلیجفارس در پروژه کریدور با تنشهای پیش روی این طرح همخوانی دارد.
رقابت دیرینه ژئواستراتژیک ایران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علیرغم تنش زدایی کنونی بین تهران و ریاض همچنان ادامه دارد. تنگه هرمز، گلوگاهی حیاتی است که حضور استراتژیک ایران در آن برای گروهی از بازیگران تهدیدی بالقوه محسوب می شود. اگرچه حملات مانع تجارت نمیشود (تقریباً 30 درصد نفت جهان در سال 2023 از همین مسیر عبور کرد)، اما همچنان خطر افشای مسیر جدید را در معرض دید یک رقیب قرار میدهد. این امر منجر به حق بیمه بالای کشتیها میشود و هزینههای بیشتری به گیرندگان کالا تحمیل خواهد کرد. بحران دریای سرخ که منجر به افزایش سرسامآور حق بیمه و هزینههای حمل و نقل شده، یاداور نگرانی های امنیتی است.علاوه بر این، تهاجم اسرائیل به غزه پس از حملات حماس مانع از به رسمیت شناختن احتمالی این بازیگر توسط عربستان سعودی شده، رهبران سعودی عادی سازی رابطه با اسرائیل را به شناسایی کشور فلسطین توسط این بازیگر منوط کرده اند. استانداردسازی ی پیش شرط فنی برای کریدور نیست - زیرا تجارت از اردن و نه عربستان و اسرائیل، انجام می شود. اما اگر عربستان سعودی اسراییل را به رسمیت بشناسد، این پروژه به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک پیشرفتی جدی خواهد داشت.
مهم ترین تهدید برای طرح کریدور، تداوم تنش میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی در دهه گذشته در دام رقابتی تلخ قرار گرفته اند که همه حوزه های مرتبط با این پروژه را تحت تأثیر قرار می دهد. رقابت ریاض و ابوظبی برای رهبری اقتصادی شورای همکاری خلیج فارس به طور فزاینده ای شبیه به بازی با حاصل جمع صفر است که در آن هر کدام از این دو بازیگر تلاش می کنند تا منافع خود را از کریدور به حداکثر برسانند و در عین حال منافع حریف خود را به حداقل. رهبران سعودی بنادر خود یا بنادر عمان را به عنوان جایگزینی برای نبدر خلیفه معرفی می کنند. به نظر می رسد ریاض برای تکمیل اتصال راه آهن شورای همکاری خلیج فارس با رقیب خود عجله ای ندارد. حمایتگرایی فزاینده عربستان سعودی در مورد کالاهای اماراتی، بر ویژگیهای اساسی کریدور یعنی هماهنگسازی نظارتی و تسهیل تجارت سایه افکنده است. همه اینها با فعل و انفعال های رهبران امارات جهت تبدیل شدن به قطب تجاری اصلی منطقه در تضاد است و ارتباط بین مرزی را به خطر می اندازد.