در سال هزار و چهارصد و یک جریانی با تکیه بر غرب و به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در کشور شکل گرفت که با تکیه بر شعاری زنانه به دنبال تصویرسازی از آیندهای بود که در آن آزادی کلیدواژه اصلی تعبیر شد تا از این طریق نیمی از جامعه را همراه خود کنند. با گذشت از آن سراب دو ساله حالا معنی آزادی در لابهلای سکوت مرگبار طرفداران این جریان در قبال جنایات صورت گرفته در غزه که ماحصل آن مرگ بیش از ۱۰ هزار زن در طی هفت ماه جنایات رژیم صهیونیستی است، در حال معنی پیدا کردن است. معنی که در آن زنان نه تنها نقش و جایگاهی ندارند بلکه تنها ارقامی به شمار میروند که هر روز بر تعدادشان اضافه میشود.
کسانی که تا دیروز شعار زندگی برای زنان میدادند امروز نه تنها چشم بر واقعیت دموکراسی و حقوق بشر غربی بسته اند بلکه به عنوان پیاده نظام مقابله با طرفداران شرافت و انسانیت که این روزها خود را در قامت دانشجویان آمریکایی به نمایش گذاشته است، قرار داده اند.
آنها در حرکتی به اصطلاح خودجوش در خاک آمریکا قصد برگزاری تجمعی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران داشتند آن هم در مکانی که قرار بود دانشجویان، خود را به آنجا رسانده و یکبار دیگر صدای مردم مظلوم غزه شده و خواستار پایان جنایتهای رژیم صهیونیستی در این باریکه شوند. این همزمانی برگزاری تجمع نه تنها در آمریکا بلکه در دیگر نقاط جهان نیز به ثبت رسید تا معترضان به سیاستهای جمهوری اسلامی ایران با پرچمهای اسرائیل به رو در رویی با معترضان به نسل کشی در غزه بپردازند. نقشی جدید که اربابان برای آنان کشیده اند.
به نظر میرسد حالا پیاده نظام ضد انقلاب که طی دو سال گذشته تمام توان خود را برای نمایش مضحک آزادی در ایران به روی صحنه آورده بود به عنوان حافظ منافع و شاید نیروهای رسمی اشغالگران قدس به ابزاری برای قیچی کردن زبان منتقدین در قبال جنایتهای رژیم صهیونیستی مبدل شده تا در نقاط مختلف جهان با نشان و پرچم این رژیم مجعول به تقابل با مخالفان بپردازد.
با توجه به تجربه تاریخی ثبت شده از جریان ضد انقلاب باید گفت که اعضای «منشور همبستگی و سازماندهی» و ربع پهلوی که در کوران حوادث ۱۴۰۱ پای میز معامله شرافت با نتانیاهو نشستند از اعضای اصلی شکل دهی این جریاناند، جریانی که حتی پلیس غرب در برابر آن سکوت اختیار نکرده و به برخورد با وحشی گریهای صورت گرفته از سوی طرفداران آن پرداخته است.
در غبار اشوبهای زن زندگی آزادی وقتی سخن از این به میان میآمد که این جریان دست نشانده اسرائیل است بسیاری از فریب خوردگان چشم بر این واقعیت میبستند، اما حالا با فروکش کردن آن فتنه و عیان شدن واقعیتها به وضوح میتوان شرط بندی جریان ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل را دید و مشاهده کرد که چگونه این جریان برای دستیابی به خواستههای خود حاضر به تن دادن به هر اقدام غیر انسانی و قرار گرفتن در زمین تروریست دولتی اسرائیل است.
به نظر میرسد با این رویکرد اتخاذ شده از سوی جریان ضد انقلاب باید آن را دیگر جریانی مرده و رو به انحطاط در داخل کشور دانست چراکه سیاهی بر زغال نشست و همگان به ماهیت آن پی برده اند.