روز گذشته گروسی مدیرکل آژانس هستهای در سفری به ایران در قالب یک کنفرانس بینالمللی هستهای، با محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی دیدار و گفتگو کرد. دولت سعی دارد تا از این دیدار تشریفاتی دستاورد بسازد و بگوید که گفتگوهای برجامی و هستهای کماکان در جریان است، در حالی که حشمتالله فلاحتپیشه در گفتگو با رویداد۲۴ به تشریفاتی و بیحاصل بودن این سفر اشاره میکند و میگوید: من معتقم بزرگترین دستاورد سفر گروسی به اصفهان، گز اصفهان خواهد بود. چون این سفر فرمایشی بود و حتی در قالب توافق اسفند ۱۴۰۱ ایران و آژانس هم انجام نشد. او بیشتر برای یک همایش آمد و چون عملاً برجام یک مسیر یکطرفه و توام با سقوطی را تجربه میکند، عملا مناسبات ایران و آژانس هم تحتالشعاع قرار گرفته است.
مهمترین بخش های این گفتگو را در ادامه میخوانید:
*توافق اسفند ۱۴۰۱ ایران و آژانس در صورتی اعتبار دارد که طرف دیگر این چالش یعنی تحریم علیه ایران را تحت تاثیر قرار دهد، اما این توافقنامه بیشتر مربوط به تعهدات ایران است، در صورتی که برجام دو قسمت اصلی دارد، یک بخش مربوط به تعهدات ایران در زمینه پذیرش بازدید و تعدیل و تاخیر برنامه هستهای و تعهدات طرف دیگر یعنی آمریکا مبنی بر پایاندادن به تحریمها است.
*آمریکاییها از زمانی که برجام فدای جنگ اوکراین شد، راهبرد خودشان در قبال مسئله هستهای را تغییر دادند. یعنی آمریکاییها تا زمان جنگ اوکراین و روسیه که مذاکرات برجام هم به صورت جدی در حال پیش رفتن بود، سعی میکردند تا همه مسائل و مشکلات خودشان را سرهمبندی کنند، از جمله موضوع چالش مذاکرات با ایران را. ولی بعد از فرصتسوزی بیسابقه دولت رئیسی که عملا منجر به آن شد که برجام فدای جنگ اوکراین شود، معتقدم امریکا عملا برجام را از دستور کار خودشان خارج کردند.
*به همین دلیل با تحریمهای جدیدی که در کنگره آمریکا تصویب شد و بلافاصله آقای بایدن هم آن را امضا کرد، عملا امکان برداشتهشدن تحریمهای هستهای هم از بین میرود، چرا که تحریمهای ثانویه محکمتر میشود، تگهای تحریمی در حوزههای دیگر در ایران تعریف میشود که عملا اجرای برجام را از بین میبرد.
*راهبرد آمریکا تغییر کرده است، آنها سعی میکنند یک راهبرد دیگری را در پیش بگیرند و آن هم تبانی با قدرتهای بزرگ رقیب مانند چین یا حتی روسیه است تا مانع از خارجشدن کنترل برنامه هستهای ایران شوند و حتی سیاست دیگرشان این است که با ترساندن کشورهای دیگر منطقه و تهدید ایران به انزوای منطقه ای، عملا سعی کنند برگ برنده ایران در موضوع هستهای را تا حد زیادی ناکارآمد کنند. خصوصا در تحولات منطقهای نیز برخی از کشورهای منطقه چراغ سبز روشنی را به آمریکا نشان دادند. یعنی در مدت زمان جنگ محدود ایران و اسرائیل، دیدیم که برخی از کشورهای عرب منطقه، به صورت مستقیم و غیرمستقیم از اسرائیل حمایت کردند و آمریکا بخش عمدهای از سیاست ایجابی خود را به سمت کشورهای عربی سوق دادند.
*دستاوردسازی از سفر تشریفاتی گروسی، هیچگونه کمکی به منافع جمهوری اسلامی نمیکند.
*این موضعگیریهایی که مسئولان درباره برجام انجام میدهند، نوعی موضعگیری بعد از سوختهشدن بسیاری از برگهای برنده ایران است. حتی اگر بندهای موافقت نامه اسفند ۱۴۰۱ یا همان توافقنامه مارس ادامه پیدا کند، به معنای امتیازات یکجانبه ایران است بدون اینکه تغییری در تحریمها شکل بگیرد. حتی با مسدودشدن کانالهای محرمانه و غیرمستقیم رفع اختلاف، عملا امتیازی متوجه ایران نمیشود و آن چیزی که ایران اکنون انجام میدهد، هیچ ربطی به برجام ندارد.
*فروش نفت با تخفیف گزاف به ویژه به چین، بیشتر حاصل سیاست آمریکایی است نه ایرانی. آمریکاییها میدانند در شرایطی که روسیه درگیر جنگ است، از نفت ایران هم برای کنترل قیمت نفت استفاده میکند و هم برای حفظ ظرفیت عرضه نفت در دنیا. زیرا اولا کمبود بازار نفت توسط ایرانیانی که به شدت نیازمند نفت هستند جبران میشود و هم روسیه نفت خود را با تخفیف میفروشد که این باعث کنترل قیمت میشود.
*آنچه که اکنون وجود دارد، ناشی از سیاست کلان آمریکا است و سوزاندن برگهای برنده سیاست خارجی، هیچ افتخاری ندارد.
*سفر گروسی به ایران در قالب یک همایش انجام شد و بعد از آن هم یکسری ملاقاتهای سیاسی شکل گرفت. همه این ملاقاتها و دیدارها در قالب تعهدات ایران شکل گرفته است، آژانس مسئول وارد آوردن فشار به ایران برای اجرای تعهدات هستهای است، تعهداتی که اکنون مابه ازای سیاسی ندارد، یعنی در گذشته در قالب برجام ایران هر گامی که برمیداشت، تحریمهای ایران برداشته میشد، اما الان عملا پرونده تحریمهای ایران هم بسته شده و هم با قانون جدید کنگره آمریکا دو قفله شده است. فکر میکنم برخی از مقامات ایرانی با این سفر سعی کردند یک چراغ سبز بیحاصلی را به آمریکا نشان دهند، اما امریکا ماههاست که پرونده برجام را بستهاند.
منبع: رویداد 24