نوع دوستی و مهربانی با دیگران نیاز درجه یک جامعه کنونی ماست.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، گاهی اوقات در روابط بین فردی شاهدیم که افراد به نیازها و رفتار یکدیگر توجه چندانی ندارند. گویی فقط به منافع خود توجه می کنند و توانایی درک و همدلی با سایر افراد محیط شان را ندارند.
دکتر فهیمه قبیتی، روان شناسی اجتماعی در خصوص همبستگی و همدلی اجتماعی بین افراد به خبرنگار اجتماعی رکنا اظهار داشت: مسئله همبستگی اجتماعی مثلاً در رفتاری که افراد در هنگام رانندگی از خود بروز می دهند، به نوع دوستی افراد بر می گردد. اینکه بگوییم میزان و نوع همدلی افراد از مسائل خانوادگی نشات می گیرد، صحیح است. مثلاً ما در خانواده یاد میگیریم که چگونه نوع دوست باشیم، روابط اجتماعی را فرا بگیریم و به حقوق دیگران احترام بگذاریم.
قبیتی در مورد نوع دوستی افراد جامعه افزود: از نظر روان شناسی اجتماعی، همبستگی اجتماعی زمانی اتفاق می افتد که افراد نوع دوستی بالایی داشته باشند و خودشان را جزئی از کل بدانند و غایت و هدفی که دارند و مسلط به اصول ذهنی شان هست را به اصلیت کلی شان مربوط بدانند. به عنوان مثال اینجانب به عنوان فردی از جامعه، آرزوها و خواسته هایم زمانی معنا می یابد که در راستای منافع جمع باشد. با این حال در تربیت بعضی خانواده ها می بینیم که حتی بچه ها را به گونه ای تربیت می کنند که گمان کنند همکلاسی شان، رقیب شان است. در این حالت کودک یاد می گیرد که همه هم وغمش باید جلو زدن از همسالان و همکلاسی هایش باشد.
این روان شناس اجتماعی با انتقاد از تربیت رقابت گونه کودکان اظهار داشت: با این نوع تربیت و فرهنگ وقتی کسی وارد جامعه می شود، مثلاً در هنگام رانندگی، فردی سلطه جو و منفعت طلب از خود نشان می دهد و سعی دارد منافع خودش را در اولویت قرار دهد. بنابراین به نظر می رسد که جای آموزش نوع دوستی و همدلی در خانواده ها و آموزش و پرورش خالی است.
قبیتی در پاسخ به این سوال که هوش هیجانی و اجتماعی افراد در میزان همدلی و همبستگی اجتماعی چقدر موثر است، ابراز داشت: اگر بخواهیم از بُعد فردی موضوع همبستگی اجتماعی را بررسی کنیم، قطعاً هوش هیجانی هم می تواند موثر باشد؛ اما هوش هیجانی نیز یکی از انواع هوش هایی است که در جریان تربیت رشد می کند. هوش هیجانی زمانی رشد می یابد که پدر و مادر یا بچه تلاش کنند تا در جهت چشم پوشی از یکسری منافع اقدام کنند، حال آن که در تربیت خانوادگی چنین چیزی را نمی بینیم. خانواده ها تلاش می کنند تا هیچگونه نسیمی به گل نوشکفته شان برخورد نکند تا مبادا پرپر شود. بدین ترتیب کودک وقتی بدون آن که کوچکترین سیلی از واقعیت های زندگی بخورد، وارد جامعه می شود و از آن جا که تحمل چشیدن یکسری مسائل را ندارد، سرخورده و افسرده و یا پرخاشگر می شود.
این روان شناس با تاکید بر نقش خانواده در داشتن روحیه همدلی و همبستگی با سایر افراد جامعه گفت: علاوه بر لزوم تربیت کودکان و نوجوانان در خانواده برای داشتن مهارت های همبستگی اجتماعی، خود خانواده نیز نیاز دارد تا مهارت های نوع دوستی را فراگیرد. بنابراین نباید از کسی که خودش راه رفتن را بلد نیست انتظار داشته باشیم تا به کسی راه رفتن بیاموزد. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.