به گزارش اقتصادنیوز، جنگ های شکست خورده آمریکا در افغانستان و عراق، علاوه بر خودکفایی این کشور از نظر منابع انرژی، منجر به ایجاد اجماع در داخل واشنگتن شد. بدین معنا که هرکدام از احزاب سیاسی حال دموکرات باشد و یا جمهوری بر کاهش تدریجی حضور نظامی و سرمایه گذاری سیاسی آمریکا فراتر از مرزهای این کشور بالاخص در خاورمیانه تاکید داشته و دارند. کم رنگ شدن تدریجی نقش ایالات متحده، و خلاء قدرت حاصل از آن در کنار مقوله هایی چون شکست نهادهای دولتی در سوریه، لیبی و سودان، روسیه را قادر ساخت تا به منطقه بازگردد، بازیگری که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در آغاز دهه 1990 در خاورمیانه غایب بود.
قبل از حمله روسیه به اوکراین و متعاقباً حمله نظامی اسرائیل به فلسطینیها در نوار غزه، عقبنشینی آمریکا به مسکو اجازه داد تا حضور خود را در خاورمیانه و شمال آفریقا تقویت کند. این امر فراتر از روابط مسکو با تهران و اتحاد با سوریه - و پیامدهای نظامی و امنیتی که هر دو دلالت بر آن دارد – زمینه را برای افزایش همکاری های اقتصادی و تجاری، صادرات تسلیحات و پیشنهادات صادرات فناوری انرژی هسته ای به مصر، خلیج فارس، عراق و الجزایر هموارتر کرد. روسیه همزمان با بازگشت دوباره خود به عنوان قدرت بزرگ در منطقه با توسل به مداخله نظامی نیابتی (از طریق شرکت واگنر) از درگیریهایی که سالها در لیبی و سودان ادامه دارد، حمایت کرد.آنگونه که میدل ایست ای المانیتور نوشته، در حالی که رقبای آمریکا، بازیگرانی چون ایران و سوریه از گسترش نقش روسیه با هدف محدود کردن فشار آمریکا بر پروژه هستهای ایران و امکان ادغام مجدد مسکو در منطقه استقبال کردند، برخی از کشورهای عربی نیز نمیخواهند روابط شان با روسیه را از دست بدهند.
این گروه از بازیگران همچنین نمیخواهند بین ابرقدرتی که حضور نظامی برجسته ای در منطقه دارد، یعنی ایالات متحده، و ابرقدرتی که حال تعریف پایگاههای سنتی نظامی و امنیتی در خاورمیانه و شمال آفریقا است و برای پر کردن شکافهای موجود در منطقه به صادرات سلاح و فناوری انرژی متوسل شده، یکی را انتخاب کنند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه موفق شده از نتایج فاجعهبار سیاست خارجی ایالات متحده از سال 2001 به نفع خود بهره برداری کرده تا نقش کشورش در منطقه را فراتر از نفوذ سنتی اش در ایران و سوریه دوباره فرموله کند. مسکو خود را به عنوان نیروی تثبیت کننده به خاورمیانه معرفی کرده؛ بازیگری که به دنبال همکاری نظامی، امنیتی، اقتصادی و تجاری با همه دولت های منطقه است، بدون اینکه از آنها بخواهد بین خود و واشنگتن یکی را انتخاب کنند. روسیه به آمریکا اجازه داد محدودیت هایی را برای صادرات تسلیحات به منطقه اعمال کند و حالا این بازیگر سلاح های خود را بدون قید و شرط عرضه می کند.
به گفته ناظران، روسیه از تردید ایالات متحده در قبال مسائل امنیتی در خاورمیانه با ارائه تصویری جدید از متحدی که آماده مداخله مستقیم نظامی و امنیتی برای دفاع از دوستانش (بازیگرانی چون سوریه)هست، بهره برداری می کند. روسیه تلاش دارد خود را در قامت متحدی ترسیم کند که قادر است بر تحولات و نتایج درگیری های جاری در منطقه مانند لیبی نیز تأثیر بگذارد. این کشور همچنین خود را به عنوان مخالف راه حل های دیپلماتیک برای پایان دادن به درگیری ها نشان نمی دهد، در همین چارچوب اهرم های جدیدی برای ترویج این تصویر مثبت در دسترس قرار گرفته که قابل توجه ترین آنها کانال های تلویزیونی عرب زبان هستند.مداخله روسیه در سوریه مانع از ایجاد رابطه راهبردی این بازیگر با اسرائیل نشد. نزدیکی مسکو به تل آویو نیز مانع از حفظ روابط قوی کرملین با ایران نشد. به همین ترتیب، همکاری و هماهنگی این کشور با اسرائیل و ایران مانع از صادرات سلاح مسکو به عربستان، امارات، مصر و ترکیه و یا افزایش همکاری با همه آنها و الجزایر در شمال آفریقا نگشت.
به نوشته میدل ایست مانیتور، تصمیم سازان روسیه در راستای تعریف ائتلاف هایی با دولت های خاورمیانه در باب قیمت جهانی انرژی موفقیت هایی جدی به دست آوردند، در همین راستا مسکو و پایتخت های خلیج فارس می خواهند در سطح بالای فعلی در جهت حمایت از بودجه خود تعامل داشته باشند. کرملین این موفقیت را در قاب توافق با مصر و الجزایر برای ساخت رآکتورهای هسته ای با بودجه و فناوری خود تکرار کرد.بر این اساس می توان گفت که هدف راهبردی روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اجازه ندهد آمریکا بر منطقه تسلط یابد. هدف دوم، فشار جهت تعریف سیستم امنیتی جدید است که در آن همه قدرتهای بزرگ، از جمله روسیه و چین در کنار احزاب با نفوذ منطقه مشارکت دارند. به نوشته ناظران، واضح است که روسیه خود را به عنوان یک قدرت جهانی بدیل معرفی میکند که سیاستهایش با تغییر دولتها تغییر نمیکند و قادر به همکاری نظامی و امنیتی و هماهنگی در مورد قیمت انرژی به شیوهای متمایز از خطوط درگیری سنتی بین اسرائیل و ایران، از یک طرف و ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس؛ و ترکیه و بسیاری از احزاب عربی از دگر سو است.
به ادعای ناظران، رویکرد راهبردی روسیه موجب شد تا ایران و سوریه با مسکو همسو شدند، احمله روسیه به اوکراین را محکوم نکرده و از اجرای تحریم های غرب خودداری کنند. با این حال، ایالات متحده زمانی شوکه شد که متحدانش نیز در خاورمیانه از نه روسیه را به واسطه حمله به اوکراین محکوم کردند و نه به طور کامل به تحریم های اعمالی علیه مسکو تن دادند. دولت های عربستان سعودی، امارات، مصر و ترکیه و حتی اسرائیل همگی از هر گونه اقدام علیه روسیه خودداری کردند.علاوه بر این، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس فشار دولت بایدن برای افزایش نرخ تولید نفت و گاز طبیعی برای کاهش قیمتهای فعلی انرژی را رد کردند؛ مخالفتی که روسیه را قادر ساخت تا درآمدهای بالای خود از صادرات انرژی را حفظ کند.بنابراین، روسیه برخی از ثمرات این اتحادهای راحت با دولتهای خاورمیانه و ثمره سیاستهای عملگرایانهاش را برداشت، برای همکاری با همگان شرطی تعیین نکرد و تلاش کرد تا با توسل به اهرم های مختلف چون مداخله نظامی، صادرات تسلیحات و فناوری و ارائه وعده های امنیتی تصویر جدیدی از روسیه قدرتمند ارائه دهد. این تصویر جدید یادآور حضور تأثیرگذار اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه در نیمه دوم قرن بیستم است.