عصر ایران ؛ نهال موسوی - در هفته گذشته 2 اتفاق جالب اینستاگرامی رخ داد: اول اعتراض فرشته حسینی بازیگر (افغانستانی الاصل) سینمای ایران بود به اینکه مادرش نتوانسته است از یک دفتر خدماتی سیمکارت دریافت کند و خواهرش از ادامه درس آنلاین محروم شده است.
بعد از اینکه این موضوع را در صفحه اینستاگرامش مطرح کرد از طرف وزارت ارتباطات با او تماس گرفته شد ؛ علاوه بر حل مشکل او رسما اعلام شد که هیچ محدودیتی برای واگذاری سیمکارت به مهاجرینی که دارای مدارک اقامتی معتبر هستند، وجود ندارد و دفتر خدمات ارتباطی، از وظایف خود تخطی کرده است. خود وزیر ارتباطات هم در اینستاگرام موارد مرتبط را مطرح ساخت و نوشت: شب گذشته، مدیر روابط عمومی وزارت ارتباطات، جناب آقای هادیان با ایشان تماس میگیرد و ضمن دلجویی مشکل مادرشان را حل میکنند.
بعد از این اتفاق فرشته حسینی هم ضمن تشکر از آقای وزیر دوباره در اینستاگرامش نوشت: «آقای جهرمی عزیز از شما بی نهایت ممنونم که در میان این همه مشکلات لطف کردید و پیگیر رسیدگی به این مسیٔله شدید. در متن شما خواندم که هیچ منع قانونی وجود ندارد و برخوردی که با مادر من شده سلیقهایبوده. من خیلی خوشحالم که شما نوشتید” هیچ منع قانونی وجود ندارد.
امروز با پست شما فهمیدم که این کار به هیچ وجه منع قانونی ندارد و با دلخوشی و دلگرمی پست شما را شر میکنم. تا دیگر برخورد سلیقهای شکل نگیرد. و از شما و همکاران شما که از دیروز واقعا بدون هیچ حس تفاوتی برای حل این مسیٔله تلاش کردند ممنونم .»
مورد دوم هادی حجازی فر (بازیگر) بود که در حال ساخت سریال شهید باکری است و خود کارگردانی این مجموعه را به عهده دارد او هم چند روز قبل در اینستاگرامش خبر از مشکل برای تولید این سریال داد: «بیابان لم یزرعی در نزدیکی قم که در اختیار ارتش جمهوری اسلامی ایران میباشد و حالا بعد از مدتها دوندگی برای در اختیار گرفتن یکی دو ماهه آن برای سریال شهید باکری مخالفت شده است. نمیدانم یا ما در رایزنی و دادن اطلاعات ناتوان بودیم یا هر سو تفاهم دیگری الان وضعیت چنین است.»
گویا منطقه مورد نظر برای تصویربرداری سریال، در اختیار ارتش و استفاده از آن نیازمند مجوزی بود که گروه سازنده سریال را دچار مشکل کرده بود. حجازی فر در بخشی از این درخواست نوشته بود که پروژه شهید باکری علیرغم تمام زحمات الان بهخاطر یک «بیابان» در بن بست قرار گرفته است و ابراز امیدواری کرده بود با مساعدت امیران ارتش این مشکل حل شود.
در پی انتشار این مطلب و درخواست کمک کارگردان سریال «شهید باکری» چند روز بعد از سوی ارتش پاسخ داده شد و حجازی فر با انتشار عکسی در صفحه شخصی اش در اینستاگرام، از حل شدن این مشکل توسط ارتش خبر داد:
«سلام و عرض ادب
بسیار بسیار ممنونم از همه عزیزانی که توی این چند روز کمک کردند تا مقدمات حل مشکل لوکیشن فیلم فراهم شود. همچنین سپاس قلبی و صادقانه من به عنوان عضو کوچک گروه سریال شهید باکری از مجموعه درجه یک، عزیز و پر افتخار ارتش که رفتار و تواضع و همراهیشان هنوز برایم باورنکردنی است.
عزیزانی که علیرغم مشغله فراوان در اولین فرصت اجازه دیدار و گفتگو را فراهم کردند و با بزرگواری تمام و بدون کوچکترین گله گذاری و اشارهای به یادداشت من، محل و لوکیشن مورد نیاز را در اختیار گروه قرار دادند. اگر بیم تفسیرهای نابجا نبود در ستایش و ابراز ارادت به این عزیزان سطرها میشد نوشت.
در نهایت ممنونم از فرمانده محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران و حاج آقا حسنی بزرگوار که پیگیر برگزاری این جلسه شدند، همچنین امیر تقیخانی، سرهنگ مهدوی و .. به ویژه فرمانده عزیز و پر افتخار نیروی زمینی ارتش امیر حیدری که ما را به ادامه راه امیدوار کردند.»
این اتفاقات به خوبی نشان میدهد قدرت شبکههای اجتماعی تا چه اندازه است که از وزیر تا امیران ارتش را در کمتر از 24 ساعت به پاسخگویی، اقدام و حل مشکل وا میدارد.
بهرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم این تاثیرگذاری وجود دارد و همانقدر که این رویه میتواند مثبت باشد میتواند تاثیرات منفی هم داشته باشد.
آیا هیچ شخصی در این دستگاه عریض و طویل نهادها و دستگاههای دولتی وجود ندارد که تبعات چنین اقداماتی و انعکاس آن هم به این شکل در جامعه را به مسئولین گوشزد کند؟! اصلا به چنین مواردی فکر میشود؟
هر شخص عادی جامعه که در روند اداری هر کاری به مشکل میبرخورد با خود فکر میکند اگر من هم یک سلبریتی یا آدم معروف بودم مشکلم را با یک پست اینستاگرامی حل میکردند.
بر خلاف ظاهر خوش آب و رنگ چنین اتفاقاتی، این رویکرد علاوه بر ترویج ناعدالتی روانی و احساس مغبون ماندن افراد عادی جامعه هیچ دست آورد دیگری ندارد. هم شکاف بین مردم و افراد معروف جامعه را دامن میزند و هم مردم و مسئولین و ...
حتی اگر این مشکلات را حل کردهاند هم دستگاه مربوطه باید به همان سلبریتی میگفت ما مشکل را حل کردیم دیگر نیازی نیست به این شکل آنرا مطرح سازید. ولی انگار همه دوست دارند حتی در حد یه پست اینستاگرامی هم شده در صفحات سلبریتیها حضور داشته باشند و ...
آیا وظایف روابط عمومی ها به صفحات اینستاگرام و فضای مجازی انتقال یافته است؟
چرا باید کار به جایی بکشد که چنین مسائلی آخر سر در اینستاگرام مطرح شود تا حل شود؟ آیا سلبریتیها عجول و کم طاقت هستند که سریع هر اتفاقی را به شبکههای اجتماعی میکشانند؟ یا واقعا کسی پاسخگو نیست که مجبور به چنین کاری میشوند؟ و ...
با الهام از دیالوگ فیلم «کمال الملک» مرحوم علی حاتمی میتوان گفت: انگار همه چیزمان به همه چیزمان میآید!