21 مه 1946، فیزیکدانی بهنام «لوئیس اسلوتین» طی آزمایش با «هسته شیطان» در آزمایشگاه ملی «لوس آلاموس» تحت تابش مرگبار قرار گرفت و نه روز بعد درگذشت.
پس از بمباران ناکازاکی، عملیات دیگری برای حمله به ژاپن آماده انجام بود. اما پس از تسلیمشدن ژاپن و زمانی که دیگر نیاز به تلاشهای جنگی از بین رفت، این بمب به آزمایشگاه مخفی در سه مایلی لوس آلاموس منتقل شد.
بمب در آن زمان یک محصول دستساز و صنعتی محسوب میشد و لوس آلاموس زادگاه بمب اتم بود.
لوئیس اسلوتین، فیزیکدان کانادایی، در این آزمایشگاه به همکارانش نشان میداد که چگونه یک سلاح هستهای را تقریباً به نقطه بحرانی برسانند. این عملیات دشوار به «قلقلکدادن دم اژدها» معروف بود.
جسم مورد آزمایش شامل نیمکرهای از فلز با یک هسته پلوتونیوم بود که در مرکز آن حالتی برجسته داشت.
اسلوتین شاید برجستهترین متخصص جهان در مدیریت مقادیر خطرناک پلوتونیوم بود. او تقریباً یک سال قبل از این واقعه به مونتاژ اولین سلاح اتمی کمک کرده بود.
روش او ساده بود. نیمپوستهای از جنس بریلیم را روی هسته پایین میآورد که نوترونهای پرتابی از پلوتونیوم را منعکس میکرد.
این کار واکنش زنجیرهای هستهای ضعیف و کوتاهمدت را آغاز میکرد که فیزیکدانان میتوانستند بهواسطه آن دادهها را جمعآوری کنند. اما درست قبل از اینکه نیمپوسته کاملاً روی هسته بنشیند، کار متوقف میشد.
ظهر روزی که انفجار هسته شیطان رخ داد، اسلوتین درحال تکرار آزمایش خود بود. هنگامی که او روند آهسته و پردردسر پایینآوردن نیمپوسته را آغاز کرد، پیچگوشتی از دستش لیز خورد و نیمپوسته بهطور کامل روی هسته فرود آمد.
برق آبی اتاق را روشن کرد و موجی از گرما تابیده شد. مدت زمان روشنایی نمیتوانست بیشتر از یک دهم ثانیه باشد و اسلوتین در برگرداندن قطعه خیلی سریع واکنش نشان داد.
محاسبات بعدی تعداد کل واکنشهای شکافت را یک میلیون بار کوچکتر از اولین بمبهای اتمی نشان داد. اما این مقدار هم برای تابش قابلتوجهی از رادیواکتیویته کافی بود.
آمبولانس سریعاً به محل حادثه فراخوانده شد و آزمایشگاه تخلیه شد. در این زمان دانشمندان سعی کردند با ایجاد نقشهای از محل ایستادن خود در لحظه وقوع لغزش، میزان تشعشع دریافتی خود را مشخص کنند. اما آشکارساز به اندازهای آلوده بود که نتوانستند مقدار دقیق را مشخص کنند.
حتی شاهدان انفجار نیز بههمراه دانشمندان به بیمارستان لوس آلاموس منتقل شدند.
اسلوتین و باقی دانشمندان چهار روز پس از تصادف به نیومکزیکو منتقل شدند. در روز پنجم، تعداد گلبولهای سفید اسلوتین بهطرز چشمگیری کاهش یافت و دما و نبض او شروع به نوسان کرد.
گزارش پزشکی خاطرنشان کرد که از این روز به بعد، بیمار به سرعت از کار خواهد افتاد. اسلوتین دچار حالت تهوع و درد شکم شد و شروع به کاهش وزن کرد.
او دچار سوختگیهای ناشی از تشعشعات داخلی شده بود. چیزی که یک متخصص پزشکی آن را «آفتابسوختگی سهبعدی» نامید. در روز هفتم، او دورههای «آشفتگی ذهنی» را تجربه میکرد.
اسلوتین درنهایت به کما رفت و نه روز پس از تصادف در سن سی و پنج سالگی درگذشت. جسد او برای دفن در تابوت ارتش، مهرومومشده به وینیپگ فرستاده شد.
لوئیس اسلوتین دومین دانشمندی بود که پس از قرارگیری در معرض تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست داد. «هری دگلیان» دانشمند دیگری بود که قبل از وی با هسته پلوتونیوم کار میکرد. او نیز در طی یک اتفاق و آزادسازی تشعشعات هسته، پس از یک ماه جان خود را از دست داد.
سوابق لوس آلاموس نشان میدهد که هسته شیطان در تابستان 1946، ذوب شد و دوباره به یک سلاح جدید تبدیل شد.