برترینها: بازیگر گزیدهکار تلویزیون این بار با سریال شوگر (sugar) به صحنه برگشته؛ از کالین فارل صحبت میکنیم که یک بازیگر بااستعداد ایرلندی محسوب میشود؛ کسی که از فیلمهای اکشن و درامهای جذاب گرفته تا کمدیهای خشن و البته کمدی تاریک را در رزومه کاری خود دارد. این بازیگر فرصت این را داشته که با کارگردانان بزرگی همکاری کند.
سریال شوگر Sugar به زعم خیلیها از آن سریالهاییست که باید چند قسمت اولش را ببینی تا راه بیفتد. این برای سریالی که فصل اول آن فقط ۸ اپیزود دارد و هر اپیزود آن چیزی حدود ۳۰ دقیقه است، میتواند به معنی فاجعهبار بودن نتیجه کار باشد. اما نکته در این است که سازندگان بیش از حد به ذائقه تماشاگران و علایق کلاسیک آنها تکیه کردهاند و خوشبین بودهاند. این خوشبینی در عین حال هم امتیاز سریال و هم پاشنه آشیل آن است.
در خلاصه داستانِ سریال شوگر اینطور آمده است که: «یک کاراگاه خصوصی به نام جان شوگر، بررسی پروندهی اولیویا سیگل و ماجرای پنهان شدنِ اسرارآمیزِ او را برعهده دارد؛ دختری که نوهی یک تهیهکنندهی افسانهای در هالیوود به شمار میرود.» این سریال که داستانی پلیسی معمایی دارد و حول محور کاراگاهی در لس آنجلس میچرخد، بهعنوان یک برداشتِ معاصر توصیف شده است که تعریف دیگری از ژانرها را به مخاطب نشان میدهد. ما در ابتدای سریال، در شهر توکیو با خود جان شوگر ملاقات میکنیم؛ جایی که با یک پیشدرآمد سیاه و سفید، ما با این فریلنسر متخصص آشنا میشویم که افراد گمشده را خیلی محتاطانه پیدا میکند.
شوگر یک ادای احترام تمامقد به هالیوود و دوران کلاسیک آن است. برای این ادای احترام هم از هیچ کاری چشمپوشی نکرده؛ از داستان سریال که یادآور نوآرهای معروف تاریخ سینما مثل «محرمانه لسآنجلس» است (که حتی نام فیلم هم در سریال به زبان میآید و به آن اشاره میشود) تا کلیپهایی که اصلا از فیلمهای مشهور وام گرفته شده است.
کالین فارل «جان شوگر» در سریال، یک خوره سینما با حافظهای فوقالعاده است که مدام صحنههایی از فیلمهای قدیمی را به یاد میآورد. به این بهانه در هر لحظه ممکن است با تکهای از فیلم «نشانی از شر»، «سانست بولوار»، «غرامت مضاعف»، یا «شکارچی شب» و خیلی فیلمهای دیگر مواجه شویم. کالین فارل خودش یک نمای تمام عیار از قهرمانهای اتوکشیده هالیوودی است. یک کارآگاه خصوصی که بطرز عجیبی همیشه کت و شلوار مشکی به تن دارد، سوار یک شورلت کوروت کروک میشود و با زنی بلوند در ارتباط قرار میگیرد.
اگر اهلش باشید، سریال شوگر ضیافت پر و پیمانی است از همه چیزهایی که در سینما دوست داشتهاید. یک کارآگاه تنها و خوشقیافه که البته به شکلی کلیشهای در همه بزنگاهها برنده میشود و حتی با شکم چاقو خورده میتواند راه بیفتد شهر را بچرخد. یک داستان مرموز و پرتعلیق که در برشهای کوچک ۳۰ دقیقهای ارائه میشود و کارگردانی و فضاسازی قابل قبول. به خصوص تیتراژ معرکهای که انگ یک سریال نوستالژیک است. اینجا در مجموع با سریال متوسطی طرفیم که با دیدنش بیش از حد انتظار به ما خوش خواهد گذشت.
یکی از انتقاداتی که از طرف منتقدان به این سریال وارد بود، این نکته بود که سریال شوگر تا اواسط بازی، ماهیت اصلی خود را نشان نمیدهد؛ جایی که یک پیچش نسبتا مسخرهو ناشیانه، یک ایدهی کاملا جدید را معرفی میکند که در مسیری واضح و دنبالهروی منسجمی قرار ندارد. تا آن زمان، مخاطبان میتوانند مسیر بهتری را در طی این ۸ قسمت دنبال کنند و یک راز خوب را مورد بررسی قرار دهند؛ اما خب، این موضوع هم با دیالوگهای ناشیانه و اجراهای سخت ضعیف میشود. حتی تعدادی از منتقدان اعتقاد داشتند که احتمالا بخش زیادی از بینندگان، به آن پیچ و تاب نمیرسند و تا آنجا پیش نمیروند.
رامین: نوع روایت داستان در این سریال به قدری برام دلنشین بود که نشستم و 5 ساعت از تماشای کالین فارل لذت بردم و اگر فصل دومی براش باشه بیصبرانه منتظرش میشم.
نیما: بعد از مدتها یک سریال خوب. Sugar؛ خوش ساخت با بازی عالی کالین فارل. ادای دین به سینمای کلاسیک.
عاطفه: هیچوقت قاطعانه نتونستم بگم که کالین فارل، هنر پیشه خوبیه یا نه! ولی اینو میتونم بگم همیشه روند رو به رشدی داشته از نظر من.
و امین که یک پیشنهاد هم دارد: بعد از Sugar سریال Ripley دومین سریال جنایی نوآری هست که شروع کردم به دیدنش. کیفیت این دوتا سریال به نسبت آثاری که این روزها میبینیم یک سر و گردن بالاتره و از تماشا کردنشون میشه لذت برد. ریپلی هم که سیاه و سفید کار شده و کنتراست تصویر به جذابیت اثر اضافه کرده.