به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: نوشتن جز راجع به شهادت رئیسی عزیز و همراهان گرانقدر و شهید او، حقیقتا کار سختی است که اگر نبود، امروز سرتیتر تمام رسانهها و خبرگزاریهای جهان، شهادت این بزرگواران نبود. مهمترین خبر این روزهای جهان، دیگر حتی تحولات غزه و احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی و حتی خبر تلاشها برای احیای مذاکرات سازش و عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل هم نیست، شهادت سید ابراهیم رئیسی و هیئت همراه اوست. تشییع جنازه بزرگ و باشکوه اوست. در این باره گفتنیهایی هست:
۱- زمان خیلی زیادی از آن روزهایی که دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، افاضه میفرمودند، «ایران کشوری منزوی است و با روی کار آمدن آقای رئیسی منزویتر میشود» نمیگذرد. اصلا، یکی از شعارهای ویژه و اصلی آن جریان خاص در کشور برای رسیدن به قدرت، «خارج کردن کشور از انزوا» بود. آنها همواره گفته اند - و باز هم خواهند گفت- آمدهاند تا ایران را از انزوا خارج کنند. چگونهاش را هم گفتهاند. «مذاکره» با آن چند کشور گردنکُلفتِ بدعهدِ غربی و دادن هر آنچه آنها میخواهند. اما آنچه طی این روزها و در جریان مراسم تشییع عجیب و باشکوه رئیسجمهور و همراهان شهید او در حال رخ دادن است، نشان میدهد، این جریان بدنام داخلی- و دوستان خارجیشان- چقدر در اظهاراتشان صداقت داشتهاند! تا لحظه تنظیم این یادداشت، بیش از ۶۹ هیئت خارجی و سران بیش از۲۰ کشور برای ادای احترام به رئیسجمهور شهید و آن ۷ شهید بزرگوار دیگر به کشورمان آمدهاند و ۹ کشور نیز عزای عمومی اعلام کردهاند. پیامهای تسلیت خارجی نیز لحظهای قطع نمیشود. جز انگلیس خبیث، بسیاری از کشورهای دنیا و حتی آمریکا و سازمان ناتو، پیام تسلیت فرستادهاند. اظهارات بعدی بلینکن نیز بعد از آن اتخاذ شد که، تحت فشار جمهوریخواهان و لابیهای صهیونیست قرار گرفت. پیام تسلیت سازمانهایی مثل ناتو و کشورهایی مثل آمریکا برای ما اهمیت زیادی ندارد و آوردن آن در این یادداشت صرفا برای این بود که گفته شود، آن جریان سیاسی در «منزوی خواندن ایران» چقدر صادق بوده است!
۲- آقایان رئیسی و امیرعبداللهیان، رئیسجمهور و وزیر خارجه شهیدمان، از جمله تکیهگاهها و امیدهای عزیزانمان در غزه بودند. حمایتهای بیدریغ دولت رئیسی از مسئله فلسطین، یکی از نگرانیهای جدی صهیونیستها - بهویژه پس از شروع جنگ جاری در غزه - بود. پس از شهادت این بزرگواران، برخی جریانهای آلوده فارسیزبان و رژیم صهیونیستی امیدوار شدند. امیدوار به اینکه، جمهوری اسلامی ایران با از دست دادن چنین چهرههایی، لطمه خورده و سیاستهای ضد صهیونیستیاش دچار تغییراتی خواهد شد. شاید - تاکید میکنیم - شاید یکی از دلایل مهم سفر اسماعیل هنیه به کشورمان و دیدار ایشان با رهبر انقلاب، علاوهبر ادای احترام و عرض تسلیت، بررسی همین موضوع بوده است. به هر حال رهبر انقلاب در این دیدار بهخوبی پاسخ طیفی را که آرزو میکردند، با رفتن رئیسجمهور و وزیر خارجه محبوب، در سیاست کشور راجع به مسئله فلسطین، تغییر ایجاد شود، دادند آنجا که فرمودند:
«چه کسی باور میکرد که روزی در دانشگاههای آمریکا به نفع فلسطین شعار داده و پرچم فلسطین برافراشته شود و چه کسی باور میکرد که روزی در ژاپن و در تظاهرات به نفع فلسطین، به زبان فارسی شعار مرگ بر اسرائیل سر داده شود... در آینده نیز ممکن است در مورد قضیه فلسطین حوادثی اتفاق بیفتد که امروز باورکردنی نیستند...» رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آیات قرآنی که درباره تحقق دو وعده خداوند به مادر حضرت موسی(ع) است، افزودند: «اکنون نیز وعده اول خداوند درباره مردم فلسطین محقق شده و آن، همان غلبه مردم غزه که گروهی کوچک هستند در مقابل گروه بزرگ و قدرتمندِ آمریکا، ناتو، انگلیس و برخی کشورهای دیگر است. بر همین اساس وعده دوم یعنی محو رژیم صهیونیستی نیز قابل تحقق است و به لطف الهی آن روزی که فلسطین از بحر تا نهر تشکیل شود، فرا خواهد رسید... آقای مخبر که بر اساس قانون اساسی مسئولیت امور اجرائی کشور را برعهده دارد سیاستها و جهتگیریهای رئیسجمهور فقید را درباره فلسطین، با همان انگیزه و روحیه ادامه خواهد داد.»
۳- سیل جمعیت عظیمی که طی دو روز گذشته در تبریز، قم و تهران برای بدرقه رئیسجمهور شهید و هیئت همراه تا بهشت آمده بودند، و جمعیت عظیمتری که امروز در مشهد برای ادای احترام به این بزرگواران خواهند آمد، را بگذارید کنار جمعیتی که برای سردار شهیدمان سلیمانی آمده بودند. در کجای دنیا چنین تحولات عجیب اجتماعی سراغ دارید؟ کدام کشور را میشناسید که وقتی رئیسجمهور یا یک مقام ارشد نظامیشان، از دنیا میرود، این طور مردم به نشانه قدرشناسی در مراسم تشییع پیکرشان حضور یابند؟! اگر بحث رسانه و تاثیر تبلیغات رسانهای است که باید گفت، تمام رسانههای تاثیرگذار و عظیم دنیا علیه این بزرگواران بسیج شده بودند. ضمن اینکه آنها میتوانستند برای چهرههای از دست دادهشان نیز با همین صنعت بزرگ رسانهای که دارند تبلیغ کنند. به این نکته مهم هم توجه کنید که، این جمعیت عظیم، از شرایط اقتصادی کشور ناراضیاند و چهبسا انتقاداتی هم به دولت آقای رئیسی داشتهاند! این دعا و اشک و جمعیت میلیونی چگونه با این انتقادات و مشکلات و نارضایتیها قابل جمع است؟! بررسی دقیق این موضوع نیاز به کار جامعهشناسی و پژوهشهای مستقل دارد. جامعهشناسان میتوانند بیایند و پاسخ این سؤال کلیدی و مهم را بیابند. اما ما فکر میکنیم، بخشی از پاسخ این سؤال، زمینی نیست. خدای مهربان، عادل است و خلف وعده نمیکند. عزت و ذلت هم دست خداست که إِنَّ الْعِزَّّّهَ لِله جَمِیعًا... تصور حقیر این است که، رئیسی عزیز و همراهانش اگر شهید نمیشدند، جای تعجب داشت! نزدیکان رئیسجمهور شهید میگویند، «طلب شهادت» جزو اصلی دعاهای این بزرگوار بود.
۴- آمدن این همه جمعیت به خیابانها و این همه اشک ریختنها برای دولتمردانی که به اعتراف دوست و دشمن، با آمدنشان، دولت و کشور وارد «ریل انقلاب» شد، یک پیام خیلی مهم هم دارد. ما پیش از این در همین ستون بارها نوشتیم که، مرحوم رئیسی و دولتش چه بخواهند و چه نخواهند، در میان مردم به عنوان دولت در تراز انقلاب شناخته میشوند. و با این مقدمه توضیح دادیم که مسئولیت خطیری برعهده این دولت است. وقتی قبل از اعلام خبر شهادت این بزرگواران، آن همه جمعیت دست به دعا برداشته و برای سلامتیشان دعا میکنند، و وقتی پس از اعلام خبر شهادت این بزرگواران، اینگونه به تشییع پیکرهایشان به خیابانها میآیند، چه معنایی دارد؟ آیا حضور این همه جمعیت در تشییع مسئولان دولت انقلابی، به معنای تجدید بیعت با آرمانهای انقلاب نیست؟ حالا کمی به تحلیلهای نوک دماغی که میگفتند مردم از انقلاب و انقلابیگری خسته شدهاند، کمی بیندیشید تا عمق و سطحی بودن تحلیل این طیف دستگیرتان شود!
۵- بررسی - نه تیترها - که محتوایِ! برخی رسانههای آن جریان خاص در داخل کشور-که در سه سالی که گذشت، از هیچ جفا و نامردی علیه دولت رئیسی دریغ نکردند نشان میدهد، آنها خیز بزرگی برداشتهاند. خیز برای تصاحب قدرت. تصاحب قدرت نه برای خدمت که برای، دنده عقب رفتن همه آن مسیری که دولت مرحوم رئیسی با تلاش شبانهروزی و بیخوابی و به قیمت جان رفتهاند. به دلیل شرایط خاصی کشور و همدلی کمسابقهای که این روزها به برکت همین شهدای بزرگوار ایجاد شده، به این موضوع «فعلا» ورود نمیکنیم، و بررسی آن را میگذاریم برای وقتی که آنها شروع کردند. برای این ادعای خود دلیل مستند و محکمی هم داریم. همان چند پاراگراف اول گزارشهای صفحه نخست این جریان را مرور کنید. مرور گزارشها و تحلیلهای روزهای سهشنبه و امروزشان کفایت میکند! آنها احتمالا از ترس همین راهپیماییهای میلیونی مردمی و فضای حاکم بر کشور، هنوز به طور جدی وارد این حیطه از کار رسانهای و سیاسی نشدهاند اما همین روزها خواهند شد. میگویید نه؟ فقط چند روز صبر کنید...!