پرسپولیس در حالی صدرنشین لیگ برتر شد که تا پایان نیمه اول مسابقه خود مقابل استقلال خوزستان یک بازنده تمامعیار بود و هوادارانش به نوعی با قهرمانی در لیگ بیستوسوم خداحافظی کرده بودند. شاید دقیقا به خاطر همین مسئله بود که آنها عنان اختیار از کف داده و قبل از مرگ امید قهرمانی، برای آرزوهای خود مجلس ختم ترتیب دادند.
هوادار در فرهنگ فوتبال ما تعریفی مجزا با اغلب کشورهای دنیا دارد. در برخی کشورها شاهد هستیم که طرفداران به پای تیم خودشان میایستند و حتی گاهی با وجود اینکه سالها به مقام قهرمانی نمیرسند، باز هم سکوها را خالی نمیگذارند چون هوادار بودن را از «طرفدار تیم پیروز شدن» تمیز دادهاند ولی در ایران کاسه صبر هواداران خیلی زود لبریز از انتقادات و خواستههای معقول و نامعقول میشود.
در چنین شرایطی کسانی هم هستند که برای رسیدن به اهداف خودشان یا هدفهای دیکتهشده به آنها، در مواقع بحرانی شعله را دم میدهند و با استفاده از عباراتی همچون: نگرانی برای تیم و دغدغه صاحبان اصلی در این آتش هیزم میکنند تا روی سکوها آشی بپزند که شاید احوال تیم را خوب نکند ولی قطعا برای چنین افراد فرصتطلبی خالی از منفعت نخواهد بود.
در یک کلام باید گفت هوادار یعنی کسی که رفیق روزهای شکست هم باشد نه اینکه فقط در ایام کامیابی هلهله کند و صدایش سقف آسمان را بشکافد؛ دقیقا همان اتفاقی که جمعه شب در مورد پرسپولیس حداقل در نیمه اول شاهد نبودیم.
وقتی نیمه نخست به پایان رسید و پرسپولیس با سه گل از استقلال خوزستان عقب افتاده بود، گروهی از هواداران پرسپولیس به شدت علیه عوامل برگزاری و بازیکنان خودی موضع گرفتند و با سنگ و بطری آب معدنی پاسخ نتیجه ثبتشده روی اسکوربورد ورزشگاه آزادی را دادند و حتی برخی ناامیدِ محض، ورزشگاه را ترک کردند.
درحالی که عدهای از هواداران شعارهای تند خود را هم چاشنی کرده بودند تا سنگ و بطریهایشان قدرت بیشتری پیدا کند، بازیکنان پرسپولیس این بار به جای اینکه از طرفداران خشمگین خود درس بگیرند به آنها درس بزرگی دادند. پرسپولیس جواب سنگها را با گلهای فوقالعادهای که در نیمه دوم به ثمر رساند داد تا خشم جای خود را به خوشحالی بدهد و کامیابی جانشین ناکامی شود.
اتفاقا همان طرفدارانی که با سنگ و بطری نیمه اول را تمام کرده بودند در پایان مسابقه صدای بلندتری داشتند و مدعی بودند رفتاری که در بین دو نیمه انجام دادند تلنگری به بازیکنان پرسپولیس شد اما باید بگوییم اصلا اینگونه نبود چون حتی اگر پرسپولیس بازی را میباخت بازهم اکثریت طرفداران این تیم با پرتاب سنگ و هو کردن بازیکنان مخالفت میکردند و این روش را درست نمیدانستند.
بازیکنان پرسپولیس برخلاف هواداران خشمگینی که خواسته یا ناخواسته دست به چنین رفتاری زده بودند، احساسات را جانشین تدبیر نکردند و در نیمه دوم از هیچ، همه چیز ساختند. آنها به هواداران پرسپولیس درس طرفداری دادند و به جرات میتوان گفت آن دسته از پرسپولیسیهایی که در بین دو نیمه با فحاشی و سنگپراکنی تیم خودشان را تنها گذاشتند سهم به مراتب کمتری در این پیروزی بزرگ دارند چون نشان دادند که فقط طرفدار برد هستند نه هوادار تیم پرسپولیس در صورتی که پرسپولیس و بقیه تیمهای پرطرفدار به هوادارانی نیاز دارند که در روزهای شکست انتقاد کنند اما تیم خود را تنها نگذارند به ویژه در وضعیتی که هنوز ۴۵ دقیقه دیگر برای جبران مافات زمان باقی بود.
این اتفاق باید درس بزرگی برای هواداران پرسپولیس، استقلال و کل فوتبال ایران باشد تا دیگر قبل از مرگ آرزوهایشان سراغ مجلس ختم نروند و یادشان نرود ورزشگاه جای فریاد زدن و هیاهو کردن است نه محلی برای سنگ انداختن، سر شکستن و سرشکسته شدن!