یعنی همان طور که «ساختمان پزشکان» یا «شرکت تاکسی اینترنتی فلان» یا «پاساژ علاالدین» و «مجتمع پایتخت» و یک بستر خصوصی هستند که ایجاد شده تا طرفین معامله - مثلا دکتر و بیمار - در آنجا همدیگر را ملاقات کنند، «بورس» هم یک پلتفورم - فیزیکی یا الکترونیکی - است که اجازه میدهد فعالان داراییهای مالی همدیگر را ملاقات کنند. همان طور که چند پاساژ موبایلفروشی داریم، NYSE هم داریم و نزدک و بورس شیکاگو و ... که هر کدام در مالکیت یک شرکت خصوصی هستند. جالب است که گاهی «سهام شرکت بورس» در خودش معامله میشود، یعنی شما میتوانید سهامدار بورسی باشید که روی آن معامله انجام میدهید.
۲) برای یک «بورس» چه چیزی از همه مهمتر است؟ اعتبار! به اصطلاح میگوییم بورسها عرضه کننده اعتبار (Reputation) هستند. یعنی چی؟ یعنی همان طور که شما مثلا ترجیح میدید مرکز خریدی نروید که آسانسورهایش خراب است و هواکش ندارد و دزدی در آن زیاد است و ...، به همین شیوه هم ترجیح میدهید که در «بورسی» معامله کنید که کشف قیمت کاراتر است، امکان دستکاری کمتری میدهد، نقدینگی بیشتر است، سرعت اجرای سفارشها بالاتر است و ...
۳) خب یک بورس چه طور به اعتبار و کیفیت بالا دست پیدا میکند؟ با زیرساخت قویتر و با تنظیم مقررات مناسب. همان طور که یک مرکز خرید خوب هم با مقررات و قوانین و اصول پذیرش و ساعت کار و ... که تنظیم میکند، سعی میکند جذابیتش را برای مشتریان بالقوهاش بیشتر کند.
با همین منطق است که بورس شیکاگو (یعنی یک شرکت خصوصی)، برای یک سری نمادهایش (عمدتا در حوزه کومودیتی) یک سری «دامنه نوسان» میگذارد و بورس نیویورک برای نمادهایش (عمدتا سهام) دامنه نوسان مشابهی ندارد! همان طور که یک بورس ممکن است قیمتگذاری پیوسته (یعنی اعداد حقیقی) و بورس دیگری قیمتگذاری دیجیتال (با حداقل پله یک سنت) و ...
چرا بورسها مقررات مختلف دارند؟ چون نوع مشتریان، داراییهای معامله شده، زیرساخت و ... متفاوتی دارند و مقررات را متناسب با بازار و خدمات خود بهینهسازی میکنند. پس دوباره مرور کنیم: دامنه نوسان از جنس استاندارد کیفی است که یک پاساژ یا یک شرکت تاکسیرانی خصوصی به اعضایش اعمال میکند.
۴) آیا نهاد ناظر هم در این میان دخالت میکند؟ بلی! یک حالت دخالت این است که مقررات خاص هر بورس (مثلا دامنه نوسان) باید توسط نهاد ناظر تایید شود تا مثلا اصول کلی مثل شفافیت و محافظت از مشتریان نقض نشود. یک حالت هم مقررات احتیاطی است که نهاد ناظر از همه بورسها میخواهد رعایت کنند، مثل توقف موقع معاملات در زمان کاهش خیلی ناگهانی شاخص سهام (نه تک سهم). در واقع نهاد ناظر فقط نگران «ریسک سیستمی بزرگ» است و سعی میکند نوسانات بسیار بزرگ ولی کماحتمال را کنترل کند (مثلا افت خیلی شدید قراردادهای آتی روی شاخص کل). از آن به بعدش، دیگر استاندارد مختص هر بورس خصوصی است که خودش تصمیم میگیرد چه مقرراتی پیاده کند و چه «کیفیت و اعتباری» برای خودش بسازد.
متوجهم که شرکت و سازمان بورس در ایران سالها است جدا شدهاند ولی با این مثال ساده میخواهیم نشان بدهیم که جای بحث نظری در مورد مفهوم «شرکت بورس» و رابطه درست آن با نهاد ناظر و میزان مداخله و حتی رقابت و بخشبندی بازار بین بورسهای متعدد در کشور جای کار خیلی زیادی دارد.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده