سامیها به معنای اولاد «سام پسر نوح» (ع) هستند. سامیها اصطلاحی در کتاب مقدس است. این کتاب نژادهای بشر را به ۳ بخش تقسیم میکند. سامیها در شبه جزیره عربستان، مابین النهرین (عراق) و شام (سوریه، لبنان و فلسطین) زندگی میکردند که همان اعراب کنونی هستند.
دسته دوم حامیها، به نام «حام پسر نوح» نامگذاری شدهاند و در آفریقا زندگی میکنند. دسته سوم هم یافتیان که به نام «یافث پسر نوح» نامگذاری شدهاند و هنداروپایهای ساکن خاور دور و بخشهایی از خاور نزدیک قدیم (پارسها) و اروپاییها را تشکیل میدهند.
«یهودستیزی» اصطلاحی است که جنبش صهیونیسم اواخر قرن ۱۹ برای اشاره به هرگونه جنبش سازمانیافته علیه یهود یا هرگونه دشمنی با یهود، آن را ابداع کرد و کلا به معنای نفرت از یهود است.
از نظر تاریخی، «ویلیام مار»، روزنامهنگار آلمانی، اولین کسی بود که در سال ۱۸۷۹ این واژه را برای اشاره به نفرت از یهود و گرایشهای مختلف سیاسی لیبرالیستی، جهان وطنی و بینالمللی در قرن ۱۸ و ۱۹ بکار برد.
پس از آن نوشتههای ضدیهودی در آلمان ظاهر شد که حاکمیت یهود بر آلمان را محکوم میکرد و خواهان اصلاح این وضعیت شد.
درپی آن، "انجمن ضد یهود" با جمعآوری ۲۵۵ هزار امضا برای اخراج یهود تشکیل شد. حزب یهودستیزی در سال ۱۸۹۳ موفق شد، ۱۵ کرسی در پارلمان رایش بدست آورد و جنبش ضدیهود از آلمان به سایر کشورهای اروپا گسترش یافت و تبعیضهای مذهبی در روسیه در سال ۱۸۸۱ تجدید شد.
این پدیده به آلمان و اتریش، مجارستان و فرانسه و پس از آن انگلیس، ایتالیا و آمریکا رسید.
داستان صهیونیسم
ابتدا لازم است، نیمنگاهی به اصطلاح «صهیونیسم داشته باشیم. صهیونیسم جنبشی سیاسی است که اواخر قرن ۱۹ در اروپا ظاهر شد و هدفش ایجاد دولتی برای یهود بود.
بنیانگذار آن «تئودور هرتزل» بود که او را بنیانگذار «اسرائیل» میدانند. هرتزل معتقد بود، «هودستیزی مشکلی در غرب است و مختص یهود نیست.
هرتزل معتقد بود، یهود، بخاطر ماهیتش در هر جامعهای باعث ناآرامی و شورش است، چون ذاتاً نمیتواند، با دیگران زندگی کند.
او در مکاتباتش با فرمانروایان اروپا بر این باور تمرکز و تأکید کرد، بقای یهود در جوامع آنها نه به نفع آنها نیست؛ لذا باید ایده تأسیس «وطنی یهودی» را تشویق کنند تا از شر یهود خلاص شوند.
دولت یهودی که هرتزل خواستار آن بود، لزوماً فلسطین نبود، بلکه او گینه و آرژانتین را نیز پیشنهاد داد.
پس از تأسیس اسرائیل، این اعتقاد بین بخشی از اعضای جنبش صهیونیسم شکل گرفت که اسرائیل به عنوان سرزمین ملت یهود باید توسعه پیدا کند. اما درون جنبش مخالفتهایی با این دیدگاه وجود داشت، به عنوان مثال، برخی بر این باور بودند، اسرائیل حقی خارج از اسرائیل ندارد یا برای صهیونیست بودن یهودی بودن لازم نیست، مثلا، «جو بایدن»، سال گذشته اعلام کرد: «صهیونیست است»، بیآنکه پدر و مادرش یهودی باشند.
این اختلاف نظرها همچنان ادامه دارد، مثلا برخی صهیونیستها از سیاستهای اسرائیل در اشغال کرانهباختری و شهرکسازی و ساخت دیوار حائل انتقاد میکنند.
این انتقادات موجب تشکیل ائتلافی بینالمللی شد که ضمن زنده نگهداشتن یادبود «هولوکاست» هرگونه انتقاد از سیاستهای «اسرائیل» را محکوم میکند و آن را «یهودستیزی» مینامند. دستاویزی که از سوی متحدان «اسرائیل» برای سرکوب هرگونه اعتراض و مخالفت مورد استفاده قرار میگیرد.
پروتکلهای بزرگان صهیون
انتشار پروتکلهای بزرگان صهیون پس از جنگ جهانی اول موجب تشدید روند یهودستیزی در اروپا شد، چون این پروتکلها تمایل یهود به حاکمیت بر جهان را نشان میداد. در این راستا، در سال ۱۹۲۰ در مجارستان انقلابهای خشونت آمیزی علیه یهودیان روی داد. هنری فورد در آمریکا از جنبش ضدیهود حمایت کرد و در آلمان، آدولف هیتلر یهودستیزی را یکی از اصول اساسی برنامه حزب نازی قرار داد.
بنابراین، مفهوم یهودستیزی مفهومی کاملا غربی است و هیچ نشانهای از آن در شرق، به خصوص خاورمیانه و جهان اسلام وجود ندارد، همانگونه که در منابع یهودی و صهیونیستی هم به آن اشارهای نشده است.
در سال ۲۰۰۵ وزارت خارجه آمریکا تعریفی از یهودستیزی ارائه داد و آن را اینگونه تعریف کرد: «یهودستیزی به معنای نفرت از یهود، به عنوان یک فرد یا یک گروه تنها به این دلیل که دین یا نژاد یهودی دارند.»
انتقاد از اسرائیل و «یهودستیزی» و تعریف بیپایه از آن
از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تاکنون از اصطلاح یهودستیزی به عنوان ابزاری برای باجخواهی از جهان و ساکت کردن منتقدان و مخالفان اسرائیل استفاده شده است.
اعراب و مسلمانان که خود سامی هستند، به بزرگترین دشمنان یهودیان تبدیل شدند، چون اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند و اشغال فلسطین را محکوم میکنند، به همین دلیل مخالفان «اسرائیل» در جهان عرب و اسلام «یهودستیز» هستند. در این مفهوم فلسطینیهایی که از سرزمین خود دفاع میکنند، نیز «تروریست» و «یهودستیز» به شمار میآیند.
اسرائیل اصطلاح یهودستیزی را برای هرگونه نفرت از یهود در غرب بکار برد تا از آن برای واداشتن یهودیان این جوامع به مهاجرت به اسرائیل استفاده کند. بر اساس گزارش آژانس یهود، رابطه مستقیمی بین مهاجرت به اسرائیل خشونت علیه یهود وجود دارد.
در سال ۲۰۱۵، حدود ۱۰ هزار یهودی از اروپای غربی به اسرائیل مهاجرت کردند که حدود ۸ هزار نفر از آنها از فرانسه بودند، سالی که سران یهود آن را بدترین سال از نظر رشد یهودستیزی بهویژه در فرانسه توصیف کردند.
یکی از بارزترین نمونههای یهودستیزی در اروپا «هولوکاست» است. تا قبل از قرن ۲۱، صرف بحث درباره «هولوکاست» مجازاتی تا سرحد زندان داشت و فهرست بلندبالایی از چهرههای غربی و آمریکایی وجود دارد که با زیر سؤال بردن هولوکاست به اشکال مختلف مجازات شدند.
در ادامه اسرائیل از یهودستیزی ارائه که توسط «اتحاد بینالمللی یادبود هولوکاست»، پذیرفته شد و در سال ۲۰۱۵ مورد تأیید اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفت، در این تعریف هرگونه انتقاد از اسرائیل «یهودستیزی بیان شده بود.
تصویر اسرائیل در غرب
با همه اینها، گزارشها و نظرسنجیهایی انجام شده در غرب نشان میدهد، در سالهای اخیر شاهد شکلگیری مفاهیم جدیدی از «یهودستیزی» در غرب هستیم که نمیپذیرد، انتقاد از اسرائیل و سیاستهای آن علیه فلسطینیها در چارچوب یهودستیزی قرار گیرد.
نظرسنجی مرکز پو در سال ۲۰۲۲ نشان داد، ۵۵ درصد آمریکاییها از اسرائیل حمایت میکنند، درحالیکه ۴۱ درصد دیدگاهی منفی درباره آن دارند. این نظرسنجی نشان داد، تفاوت دیدگاههای قابل توجهی در قبال اسرائیل میان گروههای سنی مختلف وجود دارد. به عنوان مثال در گروه سنی ۱۸ تا ۲۹ سال، تنها ۴۱ درصد نگاه مثبتی به اسرائیل داشتند، درحالی که این نسبت در میان گروه سنی ۵۶ سال به بالا ۶۹ درصد بود. همچنین درحالی که حمایت از اسرائیل در میان جمهوریخواهان به ۷۱ درصد میرسد، این نسبت بین دموکراتها به ۴۴ درصد میرسد.
در مارس ۲۰۲۳، نظرسنجی گالوپ نشان داد، ۴۹ درصد از رأیدهندگان دموکرات با فلسطینیها همبستگی میکنند و فقط ۳۸ درصد از اسرائیل حمایت میکنند.
اما شکاف نسلها درباره اسرائیل و فلسطینیها در همه نظرسنجیهای انجام شده در سه سال گذشته قابل ملاحظه است. متولدین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ بیشتر به فلسطینیها تمایل دارند تا اسرائیل، درحالیکه متولدین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ بیشتر از اسرائیل حمایت میکنند.
طوفان الاقصی و جنگ غزه
روی کار آمدن افراطیترین کابینه اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ باعث شد تا موضوع "یهودستیزی" به شکلی جدیتر مطرح و شامل کوچکترین انتقاد از سیاستهای اسرائیل علیه فلسطینیها به ویژه نوار غزه شود که در هشت ماه اخیر شاهد جنگی وحشیانه علیه بشریت است. در این میان نیز رهبران و رسانههای غربی کاری جز حمایت از این کشتارها همچون دفعات قبل انجام ندادند.
اما همه این تلاشها اینبار نتایجی برخلاف انتظار رهبران اسرائیل و حامیان آنها در غرب داشت. در سطح مردمی، به ویژه در دانشگاههای آمریکا و اروپا، جنبشهای قدرتمند و تأثیرگذاری در انتقاد از اسرائیل، محکومیت جنایات آن و حمایت فلسطینیها تشکیل شدند که شکاف نسلی نسبت به اسرائیل را بیش از بیش آشکار میسازد. این شکاف که نشاندهنده گرایش به حمایت از اسرائیل در میان هزارهها و نسل Z جنگ در غزه، بیش از پیش کاهش یافته است.
مهمتر از آن، اینکه به گفته «جری نادلر» در سخنرانیش در مجلس نمایندگان آمریکا «انتقاد از اسرائیل به معنای یهودستیزی نیست و تعریف ارائهشده اینباره مبهم و غیرمستحکم است».
با همه اینها اعتراضات دانشجویی در آمریکا و متهم شدن آن به یهودستیزی دستاویزی برای جمهوریخواهان شد تا از آن به عنوان سلاحی علیه رهبران دموکرات و رؤسای لیبرال دانشگاهها استفاده کنند، به ویژه آنکه انتخابات ریاست جمهوری را هم پیشرو دارند.
«برنی سندرز»، سناتور آمریکایی یهودستیزی را «تمسخر عقل و منطق بشری» توصیف کرد و از سران آمریکا و اسرائیل به ویژه «بنیامین نتانیاهو» خواست، به تمسخر جامعه بشری پایان دهند.
آیا یهودستیزی همان صهیونیسمستیزی است
دانشجویان معترض سه خواسته مشخص دارند: «جنگ اسرائیل علیه غزه متوقف شود، دانشگاهها سرمایهگذاری و معامله با اسرائیل را متوقف کنند و فلسطینیها به حق قانونی خود برای تأسیس دولت مستقل دست یابند. به این معنی که هیچ درخواستی برای برچیدن یا پایان دادن به موجودیت اسرائیل وجود ندارد.
اما قانونگذاران و سیاستمداران آمریکایی که اکثریت آنها از اسرائیل حمایت میکنند، میگویند که برخی شعارهای معترضان، به ویژه "از دریا تا رود" به طور ضمنی به معنای پایان دادن به موجودیت اسرائیل است که نشان از مخالفت آنها با اسرائیل دارد. این افراد معتقدند که «صهیونیسمستیزی همان یهودستیزی است».
آیا جنگ غزه به این خرافه پایان میدهد
«لیلی حداد»، نویسنده فلسطینی در گفتگو با نیویورک تایمز تأکید کرد: «صرف ارائه مطالبه تشکیل دولتی فلسطینی برای فلسطینیها نمیتواند، به معنای تأمین خواستههای فلسطینیها باشد. آنها خواستار تشکیل این کشور در سرزمین خود هستند. صرف تشکیل این دولت به معنای نادیده گرفتن ۷۵ سال اشغالگری و تجاوز و درد و رنج یک ملت و سرپوشی برای ساکت کردن معترضان است.»
در همان حال، «اتحادیه یهودی ضد افترا» که راه حل دو دولت را پیشنهاد میدهد که تضمینکننده حقوق ملت فلسطین باشد، معتقد است: «اسرائیل نیز مانند هر موجودیت سیاسی دیگر در جهان دارای سیاستهای خوب و بد توأمان است». این اتحادیه به ندرت سیاستهای اسرائیل و رهبرانش را محکوم، اما خاطرنشان میکند که با منتقدین سیاستهای اسرائیل همراه است و براین باور است، این انتقادات به معنای یهودستیزی نیست.»
به اعتقاد سازمانهای جامعه مدنی غرب، انتقاد از کشتارهای جاری در نوار غزه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به دست اسرائیل که تاکنون بیش از ۱۰۰ هزار فلسطینی را شهید و مجروح کرده است و خواستار مجازات ارتش و کابینه این رژیم به خاطر این "نسلکشی" است، به معنای یهودستیزی یا صهیونیسمستیزی و همچنین موجودیت اسرائیل نیست.
مطالعه صورت گرفته توسط مرکز تحقیقات «الزیتونه» تأکید میکند که جنگ اخیر اسرائیل در نوار غزه به شدت باورهای افکار عمومی بینالمللی به ویژه غربی درباره دستاویزهای اسرائیل برای توجیه جنایاتش علیه فلسطینیها زیر سؤال برده است.
به طور خلاصه، شمشیر برنده یهودستیزی که اسرائیل عادت داشت تا پیش از عملیات طوفان الاقصی از آن را برای ساکت کردن هر انتقادی علیه اسرائیل استفاده کند، اکنون به شمشیری چوبی و بیاثر تبدیل شده است.