عصر ایران؛ رضا صائمی - عکس و فیلم تازهای که از جمشید هاشمپور(جمشید آرای سینمای ایران) در شبکههای اجتماعی منتشر شده هم مورد توجه قرار گرفته هم اسباب حیرت شده است.
چهرهٔ بیمار و شکستهٔ بازیگر خاطره ساز بار دیگر این واکنش معروف اینستاگرامی را دربرداشت که «پیر نشو لعنتی».
این شمایل شکسته و بیمار اگرچه با آن شمایل مقتدر »زینال بندری« و »جمشید آریا«ی سابق فاصله داشت اما همچنان میشد رد نگاه یک اسطورهٔ سینمایی را در چشمهای نافذ و قامت بلندش دید.
وقتی از جمشید هاشم پور حرف میزنیم فقط از یک بازیگر حرف نمیزنیم. از شمایل بازیگری هم سخن میگوییم.
از او که در توانست در کسوت جمشید آریا، سینمای ایران را از کسادی نجات دهد و الگویی از قهرمان بسازد که هنوز هم بخشی از نوستالژی تاریخ سینمای ایران است.
در دورانی که هنوز عنوان «سلبریتی» ابداع نشده بود او با سر تراشیدهاش دلبری میکرد و توانست یک تنه جای ستارههای خالی سینما در دههٔ ۶۰ را پر کند.
با اینکه در نقشهای تیپیکال بازی میکرد اما هیچگاه کلیشه نشد و حضورش در فیلمها گیشهٔ سینما را رونق میبخشید.
شاید اگر نبود، رؤیای سینمای ایران به تاراج میرفت که زینال بندری، سینمای ایران را از زوال نجات داد.
آن نگاه نافذ در چشمهایش هنوز هم در بر چهره او چیره است و آدم را مرعوب میکند.
همچنانکه هنوز استایلش هم بر استاندارد بدن بازیگر حرفه ای استوار است؛ اقتداری که در این استایل و شمایل بود موجب شد تا خیلیها در شیوهٔ بازیگری به او اقتدا کنند اما هیچکدام حتی نتوانستد ادایش را هم درآورند.
او بعدها نشان داد که فقط بازیگری برای تیپ سازی نیست بلکه میتواند در قالب بازیهای شخصیت محور هم بدرخشد. بازی متفاوت او در فیلم «قاعده بازی» احمد رضا معتمدی و در نقش یک فرد دوجنسه، نشان داد که او فقط بازیگر تیپیکال نیست. همچنانکه بازی هایش در فیلمهایی مثل «میم مثل مادر» و «کیفر» نشان داد چقدر از پس کاراکترهای شخصیت محور برمیآید.
جمشید هاشمپور هنوز هم محبوب است و این محبوبیت حاصل رسانه و فضای مجازی نیست که او در واقعیتی به اسم قلب مردم جای دارد. مردمی که هر گاه او را دیده اند فهمیدند که پشت آن نگاه مقتدر و سکوتاش، مهربانی و فروتنی میجوشید. آنکه با او جوشیده این سخن را خوب میفهمد. مردی تودار، کمرو، مأخوذ به حیا، بیحاشیه و بسیار دوست داشتنی.
پشت آن چهره و شمایل و نقشهای مقتدر، مرد مهربانی است که سینما با او بسیار نامهربانی کرد. کسی که برای سینما پول و آورده آورد اما در آوردگاه زندگی و پیری و کم کاری، سینما برایش سینه سپر نکرد.
او را میتوان سوپراستار تیپیکال و اسطورهای دهه ۶۰ دانست. در سالهای اخیر یک سریال و یک فیلم سینمایی تلاش کرد تا به او ادای دین کند.
یکی در سریالی کمدی و طنازانه به اسم «نیسان آبی» و دیگری در فیلم «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریز که روایتی نوستالژيک از سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ است و ادای احترامی که در پایان فیلم به جشمید آریا و نقشهایش دارد. اسطوره ای که حالا با تمام درد و رنجی که بر دوش میکشد نه از نفس افتاده نه از نظر.
واکنش به همین عکس و فیلم جدید و ابراز نگرانیها درباره سلامت او نشان میدهد که جمشید هاشمپور هنوز همان قهرمان سینمایی است.