برترینها: موج سرقتهای خیابانی در چند سال اخیر به بالاترین حد خود رسیده. وقتی جرمی مرتب تکرار میشود، علل و عوامل مختلفی دست به دست هم دادند و باعث ارتکاب آن بزه در سطح جامعه شدند. علل و عوامل ارتــکاب جرایم نیز باید پرونده به پرونده بررســی شــود و اینگونه نیست که لزوما بگوییم فقر یا مشــکلات اقتصادی باعث ارتکاب بزه سرقت میشود. امکان دارد فردی به لحاظ اقتصادی مشــکلی نداشته باشد، اما دست به ســرقت بزند. تا زمانی هم که علل و عوامل ســرقت یا جرایم دیگر کارشناســی درست و دقیقی نشود، هیچ دولتمرد یا حاکمیتی نمیتواند ادعا کند که ســرقت یا جرایم دیگر را در ســطح کشور خودش به صفر رســانده اســت. وقتی علل و عوامل بررسی شد باید پیشــگیری از آن جرم صورت گیرد، چون میگویند پیشگیری فراتر از درمان است. شاید یکی از مهمترین راهکارهای کاهش سرقت در سطح شهر، توجه ویژه به شرایط معیشتی مردم باشد، چراکه در بیشتر پدیدههای اجتماعی، آن چیزی که منجر به آسیب اجتماعی میشود، در فقر و فشارهای روزافزون اقتصاد گرههای محکمی دارد.
حالا نیز سرقتهای سریالی سه خواهر در ایستگاههای بیآرتی و متروها به تازگی خبرساز شده. روزنامه اعتماد در شماره امروز خود در مطلبی با عنوان "زنان سارق به اجبار همسران خود جیببری میکردند" به این سوژه داغ پرداخته که در ادامه میخوانید. با ما همراه باشید.
روزنامه اعتماد مینویسد: زن جوانی که در ایستگاه بیآرتی شاهد سرقت گوشی یکی از مسافران اتوبوس بود با دیدن صحنه سرقت فریاد کشید: «دزد، دزد...»، او در همان حین از مسافران دیگر خواست جلوی سه سارق زن را بگیرند؛ داد و فریادهای او به نتیجه رسید و مسافران توانستند مانع فرار سه زن سارق شوند و به پلیس اطلاع دهند. سرقت به پلیس گزارش شد و ماموران در صحنه جرم حضور پیدا کردند. سه سارق زن که دو نفر از آنها کودکانی در آغوش داشتند ابتدا منکر سرقت شدند، اما ماموران پلیس با بازرسی جیب سارقان چند گوشی تلفن همراه پیدا کردند. با کشف گوشیهای تلفن همراه سه سارق زن به اداره پلیس آگاهی منتقل شدند...
اواسط خرداد ماه جاری، زن جوانی که به عنوان مسافر سوار اتوبوس بیآرتی شده بود، متوجه رفتار مرموز سه زن شد. دو نفر از آنها کودکی در آغوش داشتند و مدام به مسافران دیگر تنه میزدند و در همین هنگام نفر سوم، گوشی موبایل یکی از زنان مسافر را از داخل جیبش به سرقت برد. زن جوان که شاهد صحنه بود از مسافران دیگر برای دستگیری آن سه زن کمک خواست. با دستگیری هر سه زن جیببر، ماجرا به پلیس گزارش شد و ماموران با حضور در ایستگاه اتوبوس، سارقان را بازداشت کردند. هر چند سه زن سارق میخواستند، نمایش اجرا کنند و به بهانه اینکه فرزندانشان بیمار هستند، از مخمصهای که در آن گرفتار شده بودند فرار کنند، اما وقتی ماموران در بازرسی جیبهای آنها چند گوشی تلفن همراه سرقتی کشف کردند چارهای جز اقرار به سرقت ندیدند.دزدان که دستشان رو شده بود به سرقتهای سریالی از مسافران اتوبوس، مترو و مراکز شلوغ اعتراف کردند. آنها در اعترافات خود گفتند که سرقتهایشان را به خواسته شوهرانشان انجام میدادند و پس از سرقت اموال مسروقه را به دست شوهرانشان میرساندند تا آنها اموال را بفروشند. با اعتراف این سه خواهر، شوهران آنها نیز دستگیر شدند و تحقیقات تکمیلی از اعضای این باند، زیرنظر بازپرس شعبه ششم دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
ماجرا از جایی شروع شد که یک سارق حرفهای با دو همبندی خود در زندان، دوست شد و تصمیم گرفت با آنها فامیل شود. به همین خاطر پیشنهاد ازدواج با دو خواهرزنش را به آنها داد و به این ترتیب هر سه نفر پس از آزادی از زندان فامیل شدند، اما این شروع نقشه اصلی سارقی بود که قصد داشت به وسیله همسر و دو خواهر زن خود سرقتهایی را انجام دهد. یکی از سارقان که زنی جوان است به سوالاتی در مورد این پرونده پاسخ میدهد.
چرا حاضر شدید، کودکتان را در آغوش بگیرید و با او راهی سرقت شوید؟
شوهرم مرا تهدید میکرد. من هر بار که راهی سرقت میشدم تا چند ساعت حالم بد بود. صدقه میدادم و توبه میکردم، اما روز بعد دوباره از ترسم ناچار میشدم برای دزدی بروم.
چرا اینقدر میترسیدید؟
چون شوهرم میگفت طلاقم میدهد و بچهام را میگیرد. او یک خلافکار حرفهای است و میدانستم اگر حرفش را گوش ندهم، حتما تهدیدش را عملی میکند.
چرا با چنین فردی ازدواج کردید؟
فکر میکردم اگر خانواده تشکیل بدهد دور خلاف را خط خواهد کشید. در واقع فریب حرفهای او را خوردم، اما بعد از ازدواجمان زد زیر تمام قولهایش.
چطور با او آشنا شدید؟
ماجرایش مفصل است. شوهرخواهر بزرگم چند سال پیش به جرم سرقت از خانه دستگیر شد و زندان افتاد. راستش او آدم بدی نبود، اما نشست و برخاست با دوستان ناباب باعث شد که سارق شود. آخرین بار که افتاد زندان با دو جوان دوست شد. آنها با شوهرخواهرم همبند بودند و زمانی که در زندان بودند، تصمیم گرفته بودند بعد از آزادی تشکیل خانواده بدهند و دور خلاف خط بکشند. شوهرخواهرم عکس من و خواهر دیگرم که هردویمان مجرد بودیم را به همبندیهایش نشان داد و آنها از ما خواستگاری کردند. ما هم قبول کردیم، اما اشتباه کردیم. وقتی آزاد شدند ازدواج کردیم، اما چند سال بعد از ازدواجمان آنها توبهشان را شکستند و با نقشه شوهرخواهر بزرگم، باند سرقت تشکیل دادند و ما را هم وادار کردند تا با آنها همدست شویم.
چرا شما و خواهرانتان پیشنهاد آنها را پدیرفتید؟
من و خواهرانمان ناچار شدیم که پیشنهاد آنها را قبول کنیم. شوهرانمان میگفتند که این بهترین شگرد است و دستگیر نمیشویم. آنها سابقهدار بودند و میدانستند اگر از هر راهی وارد سرقت شوند، گیر میافتند. بنابراین از ما میخواستند سرقت کنیم. آنها میگفتند موقع دزدی، هوای ما را خواهند داشت و قول داده بودند که گیر نمیافتیم. از طرفی هم آنها ما را تهدید کرده بودند که اگر به خواستهشان تن ندهیم، طلاقمان میدهند و بچهها را هم با خودشان میبرند. ما با آنها زندگی کردیم و میدانیم که آنها خیلی ترسناک هستند، چون کلی خلافکار و قاچاقچی میشناسند و هر کاری از دستشان بر میآید.
شما و دو خواهرتان چطور تبدیل به سارقان حرفهای شدید. شوهرانتان به شما آموزش جیببری داده بودند؟
بله، شوهرانمان به ما سرقت یاد داده بودند و وقتی دیدند دستمان راه افتاده و حرفهای شدهایم، گفتند که حالا دیگر وقت انجام سرقت است.
با چه شگرد و شیوهای سرقت میکردید؟
با دو خواهر دیگرم میرفتیم به ایستگاههای اتوبوس، مترو یا جاهای شلوغ مثل مراکز خرید. من و خواهر دیگرم که همزمان بچهدار شده بودیم، بچههایمان را هم با خودمان میبردیم تا کسی به ما مشکوک نشود. همسرانمان هم از دور ما را نگاه میکردند و حواسشان به ما بود. ما هم با آموزشهایی که دیده بودیم نقشه سرقت و جیببری را اجرا میکردیم.
بعد از اینکه اموال را سرقت میکردید به آنها میدادید. آنها اموال را چه میکردند؟
اموال مسروقه را به آنها میدادیم و چون آنها مالخران زیادی را میشناختند سراغشان میرفتند و اموال مسروقه را به آنها میفروختند. ما حتی پولها را هم تحویل شوهرانمان میدادیم و یک ریال هم از سرقتها برنمیداشتیم. در واقع جرات چنین کاری را هم نداشتیم تا اینکه در آخرین سرقت مرتکب اشتباه شدیم و با هوشیاری یکی از مسافران دستمان رو شد و دستگیر شدیم.