به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، مواردی وجود دارد که پزشکان به سختی میتوانند به نتیجه آنها برسند، از جمله شرایط روانشناختی عجیب و غریب که سالهاست روانپزشکان و روانشناسان را گیر انداختهاند. از بیماریهای گیج کننده روان، مانند اسکیزوفرنی، تا عجیبترین نابودیها، پزشکان با مواردی چنان گیجکننده روبهرو شدهاند که تنها کاری که میتوانند انجام دهند، این است که دستان خود را به نشانه تسلیم شدن بالا نگه دارند.
حقیقت این است که هنوز چیزهای زیادی در مورد دارو و بدن انسان ناشناخته است. عوارض زیادی وجود دارد که فقط به مغز میرسد. این لیست عجیبترین مواردی را که بیماران برای روانپزشکان و روانشناسان آوردهاند، بررسی میکند. فقط افراد عادی نیستند - حتی افراد مشهور از اختلال دو قطبی و شرایط مختلف روحی رنج میبرند. ادامه مطلب را بخوانید تا مواردی را که روانشناسان را متعجب کرده است، کشف کنید.
زنی با ۲۰ شخصیت
نام شناسنامهای او ممکن است کیم نوبل باشد، اما وقتی با او صحبت میکنید، به احتمال زیاد با پاتریشیا، شخصیت غالب او صحبت میکنید. در این مورد شدید اختلال تجزیه هویت (DID) یا شخصیتهای منشعب، مشخص شده است که نوبل بیش از 20 شخصیت مختلف دارد، از جمله پسری که فقط به لاتین مینویسد و یک زن جوان بیاشتها. گرچه پزشکان نمیتوانند آن را درک کنند، آنها از حضانت نوبل بر فرزندش حمایت میکنند و نتیجه گرفتند که هیچ یک از شخصیتها تهدیدی نیست.
در حالی که پاتریشیا ممکن است شخصیت غالب باشد، نوبل در این بین گزافگویی میکند: گاهی اوقات، میتوانم در یک صبح پنج لباس مختلف بپوشم. برای من عادی رانندگی به مغازهها و بازگشت به خانه با چکمه پر از مواد غذایی است که نمیخواستم. کمد لباس باز میشود و لباسهایی را که نخریدهام کشف می کند یا پیتزاهای سفارش داده نشده را تحویل میگیرد.
به نظر میرسد که نوبل با پاتریشیا کنار آمده و هنر شگفتانگیزی را ایجاد کرده است - ۱۴ شخصیت او هنرمند هستند - اما این چیزی بیش از این است که اکثر مردم میتوانند در موردش فکر کنند.
مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت
دکتر الیور ساکس در یکی از مشهورترین کتابهای خود، مردی که همسرش را با کلاه اشتباه گرفت (1985)، مورد عجیب و غریب مردی را توصیف میکند (که ساکس او را "دکتر پی" مینامد) که فکر میکرد همسرش یک پوشش برای سر است. مرد میتوانست ببیند - او فقط نمیتوانست اشیاء موجود در زمینه بینایی خود را درک کند. شرایط دکتر پی باعث شد که او نتواند بین اشیا و افراد تفاوت قائل شود.
دکتر پی نیز فکر نمیکرد همسرش کلاه باشد. شیرهای آتشنشانی را با کودکان اشتباه میگرفت و با دستگیرههای در و دستههای مبلمان صحبت میکرد. کیسه در توصیف اوضاع در یک لحظه گیجی بصری مرد را به آقای مگو تشبیه کرد.
داروهایی که شاه جرج سوم را دیوانهتر میکرد
جنون پادشاه جورج سوم مشهور است. پادشاه انگلیس دورههای بازیگری خود را کاملاً آشفته میگذراند که باید در آن مهار میشد. او ساعتها صحبت میکرد تا اینکه با بمباران واژگانی جذاب دهانش کف میکرد. پزشکان او کاملاً از بیماری او متعجب بودند.
جالب اینجاست که مشکل این پادشاه یک نقص ژنتیکی به نام پورفیریا تشخیص داده شد، اما تا سال 2005 هیچ شاهد مستدلی بر این نظریه وجود نداشت. محققان دریافتند که در خون شاه جورج مقدار زیادی آرسنیک وجود داشته است که این امر منجر به ایجاد پورفیریا شده است. به احتمال زیاد، داروهای وی حاوی آرسنیک بودهاند، به این معنی که همان چیزهایی که قرار بود او را معالجه کنند در واقع وضعیت او را بدتر میکردند.
فینیس گیجی که از از ضربه به جمجمهاش جان سالم به در برد
فینیس گِیج اهل ورمونت است. در سال ۱۸۴۸، یک انفجار زودهنگام در یک خط راه آهن، یک آهن را از میان مغز و درست از بالای سر خود، به صورت وی منتقل کرد. این واقعیت که او زنده مانده است به اندازه کافی مرموز است، اما دوستان و خانواده گفتند که شخصیت وی کاملاً تغییر کرده است، به گونهای که گویی او شخصیتی کاملاً متفاوت است.
علت چیست؟ برخی از پزشکان تصور میکردند که آسیب مغزی پیشانی منجر به تغییر شخصیت میشود، اما تحقیقات اخیر حاکی از آن است که قشر جلوی راست وی دست نخورده باقی مانده است. دانشمندان هنوز درمورد اینکه چه عواملی باعث تغییر شدید گیج شده، گیج و سردرگم هستند.
مردی که بعد از عمل مغز دچار جدایی احساسی شد
دکتر اولیور ساکس، متخصص مغز و اعصاب و نویسندهای توانا، تعدادی از عجیبترین و جالبترین موارد خود را که شامل شرایط روانی غیرقابل توضیح است، ثبت کرد. یکی از اینها مردی بود که - قبل از جراحی مغز برای کمک به صرع - شوهر و پدری دوست داشتنی بود که از بیمارستان متنفر بود.
با این حال، پس از عمل جراحی مغزش، او نسبت به خانواده خود بسیار سرد شد و از آنها جدا شد و عاشق پزشكان، بیمارستان و غریبهها شد.
اگرچه آنها هرگز نتوانستند به توضیحی کاملاً راضیکننده دست یابند، اما ساکس و تیم وی رفتار عاطفی پس از جراحی این مرد را "از دست دادن انتخابی پاسخگویی به یک گروه طبقهبندی شده، خانواده بیمار" توصیف کردند.
استیونی که میخواست خورده شود
استیون اولین بیماری نبود که به آدم خواری یا وورارفلیلی علاقه نشان داد - وضعیتی که با مصرف اروتیک مشخص میشود - اما آنچه پزشکان برای آن آماده نبودند، تمایل به خورده شدن او بود. استیون میخواست توسط "یک زن بزرگ و غالب" خورده شود.
پزشکان گیر افتاده بودند. آنها سرانجام به این نتیجه رسیدند که این مسئله ارتباطی با این دارد که هرگز نخواهند تنها باشند.
ویکتور آویرون که رام شد
ویکتور، "پسر وحشی آویرون" در سال 1800 در جنگل فرانسوی آویرون پیدا شد. در حدود 11 یا 12 سالگی، این کودک وحشی برای روانشناسان و فلاسفه معدن طلا بود که امیدوار بودند دریابند چگونه عدم تعامل انسانی در سالهای اولیه او به او شکل میداد. اما همه چیز طبق برنامه پیش نرفت.
اگرچه سرانجام عادتهای استفاده از توالت را فرا گرفت، اما هرگز یاد نگرفت که روان صحبت کند همانطور که پزشکان فکر میکردند. آنها نتوانستند به او کمک کنند تا چیزهای زیادی یاد بگیرد، اگرچه بعداً متخصص اوتیسم اوتا فریت فکر کرد که شاید این پسر اوتیسم بوده است.
دنریس تارگاریان در جهان واقعی
تا آنجا که شرایط پزشکی گیجکننده وجود دارد، این مورد ویژه قابل توجه است. گزارش سال 2014 در The Lancet بیماری را توصیف کرد که علائم گیجکنندهای داشت و همه اینها در اطراف اژدها بودند. این گزارش توضیح میدهد: "در ژوئیه 2011، زنی 52 ساله با سابقهای مادامالعمر در مراجعه به کلینیک سرپایی روانپزشکی ما مشاهده میکند که چهره افراد به صورت اژدها مانند تغییر مییابد و چهرههای مشابه را چندین بار در روز خیال میکند.
به گفته این بیمار، چهره افراد "سیاه، گوشهای بلند، پرانتزی و پوزهای بیرون زده می شوند و پوستی خزنده و چشمهای عظیم به رنگهای زرد، سبز، آبی یا قرمز" به نمایش میگذارد. این چهرههای اژدها مانند در حوزه دید او از هیچ کجا ظاهر میشوند و به سمت او حرکت میکنند. با این وجود، پس از چندین آزمایش MRI و EEG، متخصصان مغز و اعصاب نتوانستند دلیل واقعی دیدن این موارد را پیدا کنند.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/