فرارو- "اچ جی پی تیلور" مورخ بریتانیایی زمانی به طعنه گفته بود:"جنگها بسیار شبیه سوانح جادهای هستند". جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ نیز نه اجتناب ناپذیر بود و نه تصادفی البته زمان بندی خاص ناشی از همگرایی تعدادی از علل خاص در یک مقطع زمانی خاص بود. با این وجود، علت اصلی آن رد کامل رژیم اسرائیل از سوی اعراب و تلاش هماهنگ آنان برای نابودی اسارئیل از بدو تاسیس آن رژیم بود.
به گزارش فرارو، دکترین پان عربیسم این موضوع را تشدید کرد ایدئولوژیای که از وجود "ملت واحدی که با پیوندهای مشترک زبانی، مذهبی و تاریخی شناخته میشود" دفاع میکرد. در نتیجه، آن جنگ نتیجه ضدیت اعراب با صهیونیسم بود همان طور که "عبدالرحمن عزام" دبیرکل اتحادیه عرب در سپتامبر ۱۹۴۷ به مقامهای اسرائیلی گفته بود: "برای من شما ممکن است یک واقعیت باشید، اما برای تودههای عرب شما اصلا یک واقعیت نیستید شما یک پدیده موقتی هستید".
پس از به قدرت رسیدن ناصر در سال ۱۹۵۴ میلادی او کارزار پان عربیستی و سیاست تهاجمی علیه اسرائیل را رهبری کرد. او هدف خود را متحد کردن "ملت عرب" اعلام کرده بود. با این وجود، اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی زمانی که سوریه از اتحادیه دوجانبه با مصر جدا شد رویاهای پان عربیستی ناصر نیز به خطر افتاد. آن اتحاد دو سال بیشتر دوام نیاورده بود (۱۹۵۸ – ۱۹۶۱) و ارتش مصر در یک جنگ داخلی غیرقابل پیروزی در یمن گرفتار شد. ناصر گفت: "وحدت اعراب یا وحدت عمل عربی یا وحدت هدف عربی راه ما برای احیای فلسطین و احیای حقوق مردم فلسطین است. راه ما به سوی فلسطین نه با فرش قرمز یا ماسه زرد بلکه با خون پوشانده خواهد شد". او با تبدیل این اظهارات تهاجمی علیه اسرائیل در ژانویه ۱۹۶۴ میلادی اولین اجلاس سران کشورهای عرب را در قاهره تشکیل داد تا راهها و ابزارهای مقابله با "تهدید اسرائیل" را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
یکی از موضوعات مهم در دستور کار اتخاذ یک استراتژی مشترک برای جلوگیری از استفاده اسرائیل از آب رودخانه اردن برای آبیاری صحرای بایر نقب در جنوب سرزمینهای اشغالی بود. چهار ماه پس از آن به دنبال برگزاری گردهمایی ۴۲۲ فعال فلسطینی در بیت المقدس شرقی که در آن زمان تحت حاکمیت اردن بود سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) تاسیس شد. در اجلاس دوم سران کشورهای عربی در اکتبر ۱۹۶۴ در اسکندریه راهبرد بلند مدت و ضد اسرائیلی ناصر را پذیرفتند. این امر زمینه سازی برای رویارویی قاطع با اسرائیل بود. سازمان ازادیبخش فلسطین مجاز به ایجاد ارتشی از داوطلبان فلسطینی بود که دولتهای عربی متعهد به حمایت از آن شدند.
با این وجود، رژیمهای طرفدار غرب به ویژه حکومتهای اردن و عربستان سعودی به طور علنی ناتوانی ناصر در عمل به شعارهای پان عربیستی او را مورد تمسخر قرار میدادند. در ۱۴ مه ۱۹۶۶ نیروهای مسلح مصر در بالاترین سطح آماده باش قرار گرفتند و دو لشکر زرهی شروع به حرکت به سمت شبه جزیره سینا کردند که از زمان جنگ سوئز در سال ۱۹۵۶ به طور رسمی غیرنظامی شده بود. در آن زمان مصر در کمال تعجب هیچ اثری از تمرکز نیروهای اسرائیل در امتداد مرز سوریه یا در شمال اسرائیل را مشاهده نکرد این موضوع باعث گسترش فعالیتهای او شد.
او در تاریخ ۲۲ مه خطاب به خلبانان مصری در سینا از بسته شدن تنگه تیران در دهانه جنوبی خلیج عقبه برای مسدود ساختن مسیر کشتیرانی اسرائیل خبر داد. او با تشویق حضار به وجد آمد و گفت: "خلیج عقبه آبهای سرزمینی مصر را تشکیل میدهند. ما تحت هیچ شرایطی اجازه عبور کشتیهای دارای پرچم اسرائیل را از خلیج عقبه نخواهیم داد". روز بعد رسانههای مصر این خبر را به سراسر جهان منتشر کردند.
آیا ناصر این احتمال را در نظر گرفته بود که چنین اقداماتی میتواند منجر به جنگ شود؟ ناصر به سرعت در دام بلنپروازیهای خود گرفتار شد. حضور نیروهای نظامی مصر در شبه صحرای سینا که پیشتر غیر نظامی شده بود بهانه خوبی به دست اسرائیل داد که ان را نقض توافق پیشتر صورت گرفته قلمداد کند. ناصر شروع به استقرار نیروهای خود در صحرای سینا کرد چرا که میترسید عدم انجام این کار به وجهه و موقعیت پان عربیستی او آسیب برساند آسیبی که جبران ناپذیر بود.
او به فعالیت هایش ادامه داد در حالی که تصور تهدید جدیای از سوی اسرائیل در مورد حمله به سوریه وجود ندارد. او پیش روی میکرد، زیرا باور داشت ادامه بحران جایگاه پان عربیسم را تقویت خواهد کرد. عدم واکنش سریع و قاطع از سوی اسرائیل به مصر و عدم تمرکز اسرائیل بر مرز با سوریه باعث شد که ناصر متقاعد شود خطرات چندان بزرگ نیستند. با این وجود، زمانی که ناصر تصمیم به خارج کردن نیروهای سازمان ملل متحد از صحرای سینا و بستن تنگه تیگران گرفت بدون شک میدانست که از آستانه صلح عبور کرده و وارد وضعیت جنگی میشود.
مصر بر این باور بود که تسلیحات کافی در اختیار دارد. در ۲۶ مه ۱۹۶۷ "محمد حسنین هیکل" سخنگوی ناصر و سردبیر روزنامه الاهرام در مقالهای توضیح داد که چرا جنگ بین مصر و اسرائیل اجتناب ناپذیر است. ناصر در سخنرانی ۲۲ مه خود گفته بود: "یهودیان تهدید به جنگ کردهاند ما به آنان میگوییم: خوش آمدید. ما آماده جنگ هستیم". چهار روز بعد او یک گام بزرگ رو به جلو برداشت و اعلام کرد که در صورت وقوع درگیری "هدف اصلی ما نابودی اسرائیل خواهد بود. او افزوده بود خداوند قطعا به ما کمک خواهد کرد تا به وضعیت پیش از ۱۹۴۸ (زمان تاسیس اسرائیل) باز گردیم. ناصر با افتخار گفت:"این قیام واقعی ملت عرب است".
اعراب نتوانستند بر درد شکست ۱۹۴۸ غلبه کنند. هر دو طرف میدانستند که دیر یا زود جنگ دیگری رخ خواهد داد. "نجیب محفوظ" رمان نویس مصری و برنده جایزه نوبل زمانی که ناصر کنفرانس مطبوعاتی معروف خود را قبل از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ برگزار کرد و با شکوه صحبت کرد گفته بود که من پیروزی مان بر اسرائیل را بدیهی قلمداد میکردم من آن را به مثابه سفری ساده به تل آویو حداکثر ظرف مدت چند ساعت یا چند روز تصور میکردم، زیرا متقاعد شده بودم که ما بزرگترین قدرت نظامی در خاورمیانه هستیم.
ناصر در سخنرانی آن دوره خود را به نوعی "صلاح الدین ایوبی" زمانه معرفی کرد و گفته بود: "اعراب هفتاد سال منتظر ماندند تا فرصت مناسبی پیش بیاید و صلیبیها را بیرون کردند. اگر قرار باشد به یاری خدا وارد نبرد با اسرائیل شویم پیروز خواهیم شد". ملک حسین که تا پیش از آن ناصر را مورد تمسخر قرار میداد وارد قاهره شد و بلافاصله پیمانی دفاع را با مصر امضا کرد. در تاریخ ۴ ژوئن عراق با انعقاد یک قرارداد دفاعی با مصر از این اقدام پیروی کرد و ناصر به ملک حسین اطلاع داد که این پیمان اکنون شامل عراق نیز میشود؛ بنابراین به نظر اعراب، توازن نیروها به طور غیرقابل برگشتی تغییر کرده بود. از دید آنان روز تسویه حساب با صهیونیسم فرارسیده بود. "عبدالرحمن عارف" رئیس جمهور عراق به نیروهای عراقی که عازم اردن بودند گفته بود:"این روز روز نبرد است. ما مصمم و متحد هستیم تا به هدف روشن خود یعنی حذف اسرائیل از نقشه دست یابیم. ما انشاء الله در تل آویو و حیفا با هم ملاقات خواهیم کرد".
ناصر از این بیم داشت که حمله مصر باعث واکنش نظامی امریکا شود که میتوانست برتری سیاسی و نظامی جدید اعراب را بر اسرائیل خنثی کند. ناصر در سرش سودای هدف دیرینه مصر برای ایجاد پل زمینی با اردن را داشت، اما از سوی دیگر تعهد امریکا به حفاظت از تمامیت ارضی اسرائیل را مانع اجرای این برنامه میدید. در نتیجه او تصمیم گرفت با کارت سیاسی بازی کند و "زکریا محیی الدین" معاون اش را عازم واشنگتن کرد. رابرت اندرسون فرستاده ویژه ایالات متحده که برای خنثی کردن بحران به مصر اعزام شده بود به "لیندون جانسون" رئیس جمهور وقت امریکا گزارش داد که ناصر هیچ نشانهای از عقب نشینی نشان نداد و با اطمینان از نتیجه درگیری با اسرائیل صحبت کرد. ناصر در سفر خود در ۳۰ مه به قاهره به ملک حسین از آمادکی کامل مصر در برابر حمله هوایی اسرائیل اطمینان خاطر داد و گفته بود بیش از ۱۵ تا ۲۰ درصد تلفات به نیروی هوایی مصر وارد نخواهد شد و ضربه مهلکی به اسرائیل وارد خواهد کرد.
نتیجه، اما چیز دیگری بود مصری ظرف مدت سه ساعت پس از حمله نیروی هوایی خود دیدند که ارتش شان در هم شکسته و از سینا بیرون رانده شده است. همان طور که سوریه، اردن و عراق به اسرائیل حمله کردند ارتش آنان نیز به طور مشابه شکست خوردند. زمانی که جنگ تمام شد پس از تنها شش روز جنگ اسرائیل کنترل خود را بر سرزمینهای وسیع عربی در حدود پنج برابر مساحت خود از کانال سوئز، رود اردن و بلندیهای جولان گسترش داده بود. ناصر تلاش داشت نشان دهد که قربانی شده و از پذیرش مسئولیت شکست شانه خالی کرد. جنگ ژوئن ۱۹۶۷ میلادی نتیجه سازش ناپذیری اعراب در مقابل اسرائیل و بلندپروازیهای پان عربیستی "جمال عبدالناصر" بود. اگر جنگ ۱۹۶۷ با هدف نابودی اسرائیل انجام شد جنگ بعدی در اکتبر ۱۹۷۳ که توسط انور سادات جانشین ناصر آغاز شد و هدف بسیار محدودتری داشت و آن آغاز یک روند سیاسی بود که به مصر اجازه میداد سرزمینهای از دست رفته در سال ۱۹۶۷ را بازپس گیرد.
اسرائیل و همسایگان عرب آن دلایل زیادی برای نفرت یا سوء ظن متقابل از یکدیگر داشتند. اما جنگ سرد در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ این وضعیت را تشدید کرد. اتحاد جماهیر شوروی تجهیزات هوایی مدرنی را در اختیار مصر قرار داد. اسرائیل روابط گرمی با ایالات متحده داشت، اما هنوز بزرگترین دریافت کننده کمکهای نظامی آمریکا نبود. در دهه ۱۹۶۰ اسرائیل از فرانسه هواپیما و از بریتانیا تانک خریداری کرد. پس از سال ۱۹۴۸ اسرائیل بی وقفه تلاش کرده بود تا از موقعیت استراتژیک آشکار خود بهترین بهره را ببرد. هم چنین اسرائیل بیش از یک میلیون مهاجر را جذب کرد و خدمت سربازی بخش مهمی از برنامه تازه واردان به اسرائیل بود.
اسرائیل ارتشی سریع، انعطاف پذیر و مرگبار ساخت و تا سال ۱۹۶۷ در آستانه دستیابی به سلاحهای هستهای قرار داشت. در مقابل، نیروهای مصری و متحدش سوریه که کمتر آموزش دیده بودند بیشتر به خود میبالیدند. ناصر بر ایجاد یک جنبش ملی گرای پان عربیستی متمرکز شد که حامیان اش کاملا انتظار داشتند عظمت عرب را بازسازی کند و از اسرائیل انتقام بگیرد.
موفقیت نظامی اسرائیل در جنگ شش روزه مرزهای خاورمیانه را دوباره تغییر داد. در کنار تدارکات جنگ اسرائیل یک کارزار ارتباطاتی ماهرانه را اجرا کرد که برای پنهان کردن سیستم نظامی اسرائیل طراحی شده بود. دولت اسرائیل ترفندی را به کار گرفته بود که موثر بود. تصاویری از به مرخصی رفتن سربازان اسرائیلی در روز جمعه و شنبه برای شبات منتشر شدند. این ترفند برای بهره برداری از این انتظار و تصور در ذهن دشمن بود که سربازان مذهبی اسرائیل روز شنبه نخواهد جنگید. پس از پایان جنگ نیز وجهه ارتش اسرائیل در بسیاری از مطبوعات به خصوص بریتانیایی تغییر داد. "دیوید هرست" خبرنگار در آن زمان در بیروت کار میکرد او میگوید:"عربها آن چه را که رسانههای مصری میگفتند باور کردند و فکر میکردند که پیروزی در راه است. شکست ارتشهای عربی برای اعراب یک شوک عظیم بود".
در اواسط مراحل جنگ در مقر ارتش در قاهره فرماندهان وحشت زده بودند و متقاعد شدند که بازنده جنگ هستند. برای مصر وضعیت از همه بدتر بود چرا که رهبری آن جنگ را برعهده داشت. با این وجود، در بیرون از مقر مصریها در خیابانها در حال جشن گرفتن بودند. رادیو "صوت العرب" منبع خبری و مورد اعتماد آنان بود، اما مشغول دروغ پراکنی بود و خیال و آرزوهای اعراب را برای آنان بیان میکرد و واقعیتهای میدان نبرد را پنهان کرده بود.
سالها بعد "احمد سعید" مجری صوت العرب در پاسخ به پرسش خبرنگار "بی بی سی" در این باره که چرا آشکارا روی آنتن برنامه رادیویی دروغ گفته بود از کارش دفاع کرد و گفت:"ما از مردم میخواستیم بجنگند نه آن که برقصند. ما معتقد بودیم که برنامهها قدرتمندترین سلاح مان هستند. بسیاری از شنوندگان ما بیسواد بودند. بنابراین، رادیو مهمترین راه برای دسترسی به آنان بود".
ناصر و همراهان اش پس از انتشار اخبار واقعی شکست در میدان نبرد به ویلاهای خود رفتند. انور سادات که بعدا به عنوان رئیس جمهور یک قرارداد صلح تاریخی با اسرائیل منعقد کرد و به دلیل همان قرارداد ترور شد برای پیاده روی طولانی به خیابانهای قاهره رفت. او گیج و دل شکسته وفاداران ناصر را تماشا میکرد که در خیابان اصلی منتهی به اهرام بالا و پایین میرفتند و با گزارشهای جعلی درباره یک پیروزی خیالی شعار میدادند و میرقصیدند. پنج روز بعد اسرائیل ارتشهای مصر، اردن و سوریه را شکست داد نوار غزه را اشغال کرد، کنترل و صحرای سینا را از دست مصر خارج ساخت، کنترل بلندیهای جولان را از دست سوریه و کنترل کرانه باختری و بیت المقدس شرقی را از اردن خارج ساخت.
استراتژی کلی اسرائیل در جنگ شش روزه از سال ۱۹۴۷ میلادی یکسان باقی مانده بود: جنگ را به سرزمین دشمن ببرید، زیرا اسرائیل فاقد عمق استراتژیک بود. علاوه بر این جنگ را در بازه زمانی کوتاه مدت به نتیجه برسانید.
پس از جنگ ۱۹۵۶ اسرائیل مجبور به عقب نشینی نیروهای خود از کانال سوئز شد و نیروهای سازمان ملل هم در نوار غزه و هم در شبه جزیره سینا مستقر شدند. وضعیت کلی شکننده بود و تنشها بر سر تامین توزیع آب از رودخانههای اردن، بانیاس و حاصبانی افزایش یافت. از اوایل دهه ۱۹۶۰ درگیریهای فزایندهای بین نیروهای اسرائیلی و سوری از سال ۱۹۶۵ به بعد نیز بین نیروهای اسرائیل و اردن روی داد. مصر به شدت درگیر جنگ داخلی در یمن بود و ده هزار نفر از بهترین نیروها و تجهیزات خود را در آن جنگ به کار گرفت. اتحاد جماهیر شوروی از مصر با تجهیزات و مستشاران نظامی حمایت کرد. ناصربه دلیل تعهد نظامی مستمر در یمن، تحت فشار سیاسی قرار داشت و محبوبیت او به سرعت در حال کاهش بود.
در ماه مه ۱۹۶۷ جمال عبدالناصر و رهبران سوریه، ظاهراً توسط اطلاعات نادرست شوروی که به دقت تغذیه شده بودند، گمراه شدند، ارتش خود را بسیج کردند و حافظان صلح سازمان ملل متحد را از سینا بیرون کردند. ناصر اعلام کرد "یهودیان به دریای مدیترانه ریخته خواهند شد" او در ۲۶ مه وعده داد: "هدف اساسی ما نابودی اسرائیل خواهد بود". علاوه بر آن ناصر همان گونه که پیشتر ذکر شد تنگه تیگران را بست و باعث قطع ارتباط دریایی اسرائیل با خاور دور و آفریقا شد تا واردات نفت برای اسرائیل ناممکن شد.
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
منابع:
Anderson, Jack (۱۹۸۷) , Lessons From The Six Day War, The Washington Post
Bowen, Jeremy (۲۰۱۷) , ۱۹۶۷ war: Six days that changed the Middle East, BBC
Cohen, Ariel (۲۰۰۷) , Lessons of the Six-Day War, The Heritage Foundation
Karsh, Efraim (۲۰۱۷) , The Six Day War An Inevitable Conflict, Middle East Quarterly
Melhem, Hisham (۲۰۱۷) , The Arab World Has Never Recovered From the Loss of ۱۹۶۷, Foreign Policy
Miller, Aaron David (۲۰۱۷) , The Myths About ۱۹۶۷ That Just Won't Die, The Atlantic
Peck, Michael (۲۰۱۷) , How Israel's Air Force Won the Six-Day War in Six Hours, The National Interest
Rodgers, James (۲۰۱۷) , Israel’s victory in the Six-Day War was a model of wartime media strategy, The Conversation
Time (۱۹۶۷) , How to Win a War in One Week