به گزارش اقتصادنیوز، رویکرد روسیه در طول زمان تغییر کرده است. در طول دوره شوروی و جنگ سرد، روس ها نسبت به اسرائیل خصومت بسیاری داشتند؛ رویکردی که با یهودی ستیزی عمیق داخلی و همچنین سوء ظن کرملین نسبت به وفاداری یهودیان شوروی مرتبط بود. اتحاد جماهیر شوروی مانع از خروج یهودیان ساکن این کشور شد و همزمان در داخل این اتحادیه تعریف روابط با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و کشورهای عربی مخالف اسرائیل در اولویت قرار گرفت. در دهه 1990 و اوایل دهه 2000، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، محدودیت های خروج از کشور برای یهودیان برداشته شد. پس از آن بسیاری از یهودیان راهی سرزمین های اشغالی و آمریکا شدند.به باور ناظران همین موج گسترده مهاجرت نگاه مسکو به اسرائیل را تغییر داد.در باب تعاملات اسرائیل و روسیه موسسه مطالعاتی بروکینگز یادداشتی را منتشر کرده، اقتصاد نیوز این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست تحت عنوان «جنگ غزه و زخم باز شده روابط روسیه و اسرائیل/ چرا پوتین به نتانیاهو پشت کرد؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
فراتر از احیای روابط قدیمی روسیه و نگرانی در مورد افراط گرایی، تغییر بزرگ در روابط روسیه با اسرائیل ریشه در روابط امنیتی دوجانبه مسکو با ایران دارد. روسیه اکنون روابط راهبردی با تهران دارد و به ادعای ناظران همین همکاری وضعیت خاورمیانه، اسرائیل و غزه و میدان نبرد در اوکراین را بسیار پیچیده میکند. رابطه روسیه با ایران -میراث زلنسکی، نقش ایالات متحده در حمایت از اوکراین و رویکرد اسرائیل در باب کرملین را تحت تاثیر قرار داده و همزمان چارچوب ژئوپلتیکی درگیری ها را نیز تغییر خواهد داد. با توجه به جنگ در اوکراین و تمام پیچیدگی های داخلی، این سوال را باید پرسید که آیا مسکو در تحولات بعدی خاورمیانه سهم دارد و میخواهد مطمئن شود که سهامش در نظر گرفته میشود. روسیه مشتاق بود که اسرائیل با بازیگران عرب توافق عادی سازی رابطه را امضا کند. در آستانه توافقات، بین اسرائیلیها و رئیس صندوق ثروت دولتی روسیه، کریل دمیتریف، و انواع سرمایهگذاران روسی ارتباطاتی شکل گرفت. این در حالی بود که بازرگانان و نمایندگان کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای عربی؛ و مذاکره کنندگان آمریکایی مانند جرد کوشنر برای پیشبرد توافق ها خیز برداشته بودند. روس ها از دهه 2000 به خصوص پس از حضور در سوریه و سپس جنگ در اوکراین به سرمایه گذاران اصلی در خلیج فارس تبدیل شده اند. مکانهایی مانند دبی به یکی از مخازن اصلی سرمایهگذاری خارجی روسیه و مقر شرکتها و بازرگانان برجسته روسی که از اروپا نقل مکان کردهاند تبدیل شدهاند.
قبل از 7 اکتبر، روسها از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل اسقبال می کردند تا بدین طریق بتوانند منافع مالی شان را تامین کنند. امروز روابط مسکو و تل آویو بسیار پرتنش شده هرچند گروهی براین باورند که پوتین تصور می کند قادر به احیای این رابطه است. در عرصه انرژی؛ حوزه ای که در آن، عربستان حرف اول را می زند. روسیه غالبا با آنچه اوپک پلاس و سعودی ها می خواستند بالاخص در زمینه تعهد به کاهش تولید برای تقویت قیمت نفت همراهی نکرده است. روسیه همیشه به سود نهایی خود فکر می کند و حجم تولید برای مسکو اغلب قابل قبول تر از قیمت است. پوتین به طور مداوم بر تلاش جهت اطمینان از اینکه درآمدهای انرژی روسیه به هیچ وجه در معرض خطر قرار نمی گیرد متمرکز است - به ویژه با توجه به از دست دادن موقعیت مسکو در بازارهای انرژی اروپا پس از حمله به اوکراین. مقوله انرژی یکی از دلایلی است که پوتین در دسامبر 2023 به امارات متحده عربی و عربستان سعودی رفت تا از شورای همکاری خلیج فارس، کشورهای پیشرو خلیج فارس و عربستان سعودی برای ایجاد تعادل در روابط امنیتی نزدیکتر با این گروه از بازیگران و ایران اطمینان حاصل کند.
پوتین به دنبال همسویی روسیه با کشورهایی در به اصطلاح "جنوب جهانی" است که علیه حمله نظامی اسرائیل به غزه موضعی جدی گرفته اند. در همین راستا گروهی از ناظران می گویند، کاری که پوتین انجام می دهد این است که سعی می کند بر موجی سوار شود که از قبل وجود دارد. این شکل تازه بازی برای پوتین است. البته طنز این است که روسیه خود یک امپراتوری است. اوکراینیها در دو سال گذشته تلاش کردهاند تا با همین گروهها به یک هدف مشترک دست بزنند تا در مورد استعمار شدن صحبت کنند و تلاش کنند استعمارگری را که دوباره برای تصاحب زمین بازگشته است، کنار بزنند. اما بیشتر کشورهای جهان روسیه را به عنوان یک امپراتوری نمی بینند. این نکته ای است که ارزش بررسی بیشتر را دارد. بخشی از این به نقش اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین مربوط می شود، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی قهرمان جنبش های آزادیبخش ملی - موزامبیک، آنگولا، کوبا - و حامی آفریقای جنوبی در مبارزه خود بود. بیشتر کشورها روسیه را ادامه اتحاد جماهیر شوروی و البته امپراتوری روسیه قبل از آن میدانند. اما کشورهای دیگر جهان از این واقعیت آگاه نیستند که اوکراین بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود. آنها ارمنستان، گرجستان یا آذربایجان را به عنوان مثال تحت استعمار روسیه نمی بینند. آنها فقط آنها را به عنوان استان ها، شاید استان های جدا شده از روسیه می بینند و تلاش روسیه برای بازگرداندن خاک اوکراین را نوعی اختلاف ارضی قلمداد می کنند.این تصور برای اروپا به سان چالش است و روسیه با این واقعیت بازی میکند.