روزنامه جوان نوشت:خطای راهبردی آقای قالیباف استفاده بیشازحد از انتساب «بیعرضگی» به دلایل حلنشدن مسائل کشور است.
بیعرضگی واژهای پرکاربرد در ادبیات ایشان است. اما باید دانست که بسیاری از مسائل کشور با یک دلیل یا عامل ساده بهوجود نیامدهاند که با یک راهحل ساده نیز حل شوند.
اینجا با«چندعاملی» بودن مسائل و بالطبع چندعاملیشدن راهحلها مواجهیم که کار را دشوارتر از پیشبینیهای ما میکند.صحنه حکمرانی، با صحنه انتخابات، بههمپیوسته است. اگر ایشان رئیسجمهور شود و در ادامه برخی مشکلات باقی بماند یا عوامل اضافهتری مشکلات را حفظ کند یا تغییرات غیرقابلپیشبینی مانع از حل مشکلات شود، آن وقت آن واژه پرکاربرد به سراغ ایشان میآید و باید برای حلنشدن مشکلات به مردم توضیح دیگری بدهند.
از اینرو بهترین رویکرد در تبیین دلایل باقیماندن مزمن مشکلات، یکسره بیعرضهدانستن مدیران قبلی نیست، بلکه رویکردی واقعبینانهتر میطلبد. باید حتی اگر حل برخی مشکلات، به راهحلهای میانمدت یا بلندمدت نیاز دارد، برای مردم روشن شود و نباید باکی داشت که این حقیقت را اکنون و در تبلیغات انتخاباتی با مردم در میان گذاشت.
مردم از صراحت و حقگویی بیشتر خرسند میشوند تا از وعده حل تمامی مشکلات با قول صددرصد. قدرت پذیرش مردم درباره برخی مشکلات که بینظمیهای جهانی بر ما تحمیل میکند، بسیار زیاد و قابلتحسین است. اگر به مردم بگوییم که ساختارهای قدیمی را نمیتوان یکشبه زیرورو کرد، این حقیقت به دل مردم مینشیند ولی متأسفانه مشاوران نامزدها اغلب به آنان توصیه میکنند که «ضعف نشان نده!»، چون مردم زود باور میکنند و وعدهها را نیز زود فراموش میکنند!
فیالجمله باید در تعمیق سخنی که با مردم میگوییم، بکوشیم. مردم ایران بسیار هوشیار و هوشمندانهتر از دهههای گذشته عمل میکنند.