فرقی نمی کرد، سواره باشید یا پیاده. از چهارطرف که به میدان نزدیک میشدید، نماد «قلم» پیدا بود. حالا مدتی است، قلمی که در پایهای از جوهردان قرار داشت، از «میدان فرهنگ» شهر رشت برداشته شده است. از وقتی قلم را از «فرهنگ» برداشتهاند، انگار میدان، گم شدهای را میجوید. گم شدهای میان تاریخ که نمادهای فرهنگ و تربیتش هنوز پابرجاست، اما المان شهریاش حذف شده است.
روزگاری در «صحرای ناصریه» که آخرین حد شهر رشت بود، مدرسهای مدرن برای تحصیل پسران این شهر ساخته شد؛ این مدرسه دانشآموزانی را تربیت کرد که اکنون همان چهرهها، نامآوران علم و فرهنگ در عرصههای ملی و بینالمللی هستند. مدرسهای که بعدها حیاط بزرگ آن کوچک و کوچک و کوچکتر شد و ادارات دیگری در جوار آن ساخته شدند. اما آنچه ماند، ساختمان زیبای «مدرسه شهید بهشتی» است با سردری زیبا با این بیت فارسی «توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود».
حالا یکی از قدیمیترین میادین شهر رشت قرار است صاحب المان جدیدی شود. این را پوستری میگوید که از دوم تیرماه در پورتال شهرداری رشت منتشر شده، پوستری که فراخوان یک مسابقه است تا برای میدان فرهنگ رشت المانی طراحی شود. طی این فراخوان، سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهرداری رشت از کلیه هنرمندان، معماران، شهرسازان و دانشجویان علاقمند به طراحی المانهای شهری دعوت کرده تا برای المان جدید میدان فرهنگ رشت، طرحهای خود را ارسال کنند.
معیارهای این فراخوان، ایجاد چشم انداز بصری، خوانایی و اصول زیبایی شناسی فرم، توجه به بدنه و کریدورهای بصری میدان، توجه به معنای موضوعی عنوان میدان فرهنگ، اجرایی بودن و توجیه پذیری اقتصادی عنوان شده است.
اگر در میدان فرهنگ بایستید، ساختمانهای جدید بانک ملی، کفش ملی، اداره کل دارایی و مالیاتی، انبار کارخانه دخانیات و فروشگاه رفاه و جایگاه سی ان جی، نمادهایی اقتصادیاند. در سوی دیگر ساختمان قدیمی اداره کل آموزش و پرورش گیلان، مهمانسرای فرهنگیان، مسجد قدس و دبیرستان شهید بهشتی، دبیرستان شریعتی، موزه سنجش و دبیرستان ابوریحان بیرونی قرار دارد. بجز مدرسه ابوریحان، بقیه ساختمانهای آموزشی و دینی یاد شده در حیاط قدیمیترین مدرسه پسرانه رشت ساخته شده است.
در ابتدای خیابان آزادگان و مقابل درب ورودی مدرسه شهید بهشتی سنگ خارای سیاه رنگی قرار دارد که در سال ۱۳۹۶ نصب شد. بر مبنای محتوای این سنگ نوشته، به پاس ۴۰ فرهیخته و دانشآموخته این دبیرستان، ۴۰ درخت در «بوستان اندیشه» کاشته شده است. بوستان اندیشه درست در آن سوی خیابان قرار دارد و در اصل باقیمانده باغ بزرگ حاتم است. باغی که محدوده فعلی خیابان آزادگان تا پل عراق را دربرمیگرفت و بعدها تخریب و ساختمانهای معاونت درمان علوم پزشکی، انتقال خون و مجتمع فرهنگی سروش در آن ساخته شدند.
برخی اسامی حک شده بر سنگ نوشته دبیرستان بهشتی در دنیا و ایران شناخته شده است؛ محمود بهزاد (پدر زیست شناسی ایران)، دکتر محمد معین (نویسنده لغتنامه معین) عنایتالله رضا(فیلسوف و جغرافیان دان شهیر) و برادرش فضلالله رضا (رئیس اسبق دانشگاه تهران و سفیرپیشین ایران در کانادا)، پروفسور مجید سمیعی (جراح مغز و اعصاب)، امیرهوشنگ ابتهاج، ولیالله اردشیری، افشین پرتو، محمد باقری.
دبیرستان شاهپور یا با نام جدیدش شهید بهشتی رشت در سال ۱۲۹۸ شمسی ابتدا در حوالی سبزه میدان و در یک خانه اجارهای راهاندازی شد. سپس در اوایل دوره پهلوی ساختمان جدیدی در صحرای ناصریه (میدان فرهنگ کنونی) ساخته شد. سال ۱۳۹۵ لوح یادبودی از سوی اداره کل میراث فرهنگی گیلان بر سردر این مدرسه نصب و دبیرستان شهید بهشتی به شماره ۱۵۱۷ در فهرست آثار ملی ثبت شد.
این مدرسه به اندازه تمام دانش آموختگانش حرف برای گفتن دارد. اما یکی از آنها «جهانبخش زمانی» است که از سال ۱۳۵۱ به عنوان سرایدار در این مدرسه مشغول به کار شد. اگرچه اکنون وی بازنشسته است ولی به دلیل آشنایی او با تمام زوایای این ساختمان ارزشمند، هنوز هم به عنوان نیروی تأسیسات به این مدرسه رفت و آمد دارد و هرازگاهی که ساختمان دچار نقص فنی میشود، زمانی را خبر میکنند. زیرا این پیرمرد تنها کسی است که خبر دارد سیم کشیها، لولههای آب و زیرسازی تأسیسات ساختمان کجاست و تاریخچه نقص قبلی را هم میداند. او بارها شاهد تغییرات و تعمیرات ساختمان بوده است. در راهروی دبیرستان بهشتی، نام و تصویر تمامی مدیران این مدرسه از ابتدا تاکنون نصب شده است و جالبتر آنکه آن سوی دیوارتصویر نوربخش زمانی هم به « به پاس نیم قرن خدمت صادقانه» دیده می شود.
او زمان مدیریت یکی از چهرههای سیاسی کشور را به یاد آورد و میگوید: هر وقت ایشان به مدرسهای که خود در آن درس خوانده و بعدها مدیرش شد میآید، سراغ مرا میگیرد و میگوید وزیر جنگ من کجاست؟
نوربخش زمانی، به یاد دارد ساختمان مدرسه قبلا چه شکلی بوده و تغییرات را با جزئیات به یاد دارد و برای من یک به یک توضیح میدهد؛ حذف بخارهای چدنی و بلند کلاسها، حذف نورگیرهای بام در وسط راهروها، پرکردن چاههای آب مدرسه و برداشتن مخزنهای مسی ذخیره آب؛ او خود شاهد بوده چگونه حیاط بزرگ مدرسه ذره ذره کوچک شد تا مدرسه شریعتی، اداره کل آموزش و پرورش، موزه سنجش، دارالقران و مسجد در بخشهایی از حیاط ساخته شود. افزون بر آن شاهد بود چگونه فضاهای ورزشی مدرسه اعم از سالن پینگ پونگ و سالن کشتی در اثر رسیدگی نکردن در برف ۸۳ فروریخت و دیگر هم جایگزین نشد.
او مرا به سالن بزرگ مدرسه میبرد. سالنی که بسیاری از تئاترهای شهر رشت بر روی سن همین مدرسه اجرا شد. این سالن بزرگ، نیم طبقهای با یک در مخفی در آبدارخانه هم جوار سالن دارد. زمانی به یادمی آورد که وقتی مقامات کشوری در دوره پهلوی برای دیدن تئاتر می آمدند، از همین در به طبقه دوم رفته و از روبه رو بازیگران روی سن را تماشا میکردند.
حالا قرار است المانی برای میدان «فرهنگ» ساخته شود؛ میدانی که روزگاری اراضی صحرای ناصریه بود. دشت وسیعی که در دوره پیش از صفویه شاهد جنگهای خونین میان فرمانروایان محلی شرق و غرب گیلان (کیائیان و خاندان آل اسحاق) بود و کشتههای زیادی برجای گذاشت. بعدها همین صحرا، زمین مناسبی برای ساخت بسیاری از ساختمانکهای اداری، درمانی، خدماتی و آموزشی این شهر شد. اراضی ناصریه کوچک و کوچک و کوچکتر شد و میدانی ماند برای نماد محدودهای که قدیمیترین مدرسه پسرانه رشت از آن سربرآورد. میدانی که منتظر است تا ببیند به جای «قلم»، چه المانی برایش طراحی و ساخته میشود.
انتهای پیام