خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- آذر مهدوان: بعد از جنگ دوم قره باغ و به دنبال آن بعضی تغییرات ژئوپلتیکی، اهمیت قفقاز جنوبی دو چندان شد. تا جایی که اکنون شاهد تقلای بیشتر برخی کشورهای منطقه از جمله آذربایجان و ترکیه برای نفوذ هر چه بیشتر در این منطقه هستیم. از طرفی نه تنها کشورهای منطقه بلکه دولت های غربی نیز توجه ویژه به قفقاز جنوبی نشان میدهند. تا جایی که گاهی شاهد اظهار نظر و یا حضور این دولت ها در منطقه هستیم.
جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود در کنار اینکه تلاش برای تعامل گسترده با همسایگان و تقویت ارتباطات منطقهای را در دستور کار قرار داده، از این منطقه راهبردی نیز غافل نمانده است ؛ شهید آیت الله ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور پیشین کشورمان همیشه بر اراده و آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ ثبات منطقه و منافع راهبردی کشورمان تاکید داشت.
با توجه به تلاش دولت شهید رئیسی برای برخورداری از مزایای قفقاز جنوبی اولین سوالی که به ذهن خطور می کند این است آیا این سیاست در دولت جدید نیز دنبال خواهد شد؟
بخش ترکی(استانبولی) مهر گفتگوی مفصلی با «سید عباس موسوی» سفیر سابق کشورمان در باکو که به تازگی ماموریت خود را در این کشور به اتمام رسانده- انجام داده است. مشروح این گفتگو از نظر می گذرد:
تقریبا تمامی کاندیداهای ریاست جمهوری ایران بر لزوم حفظ سیاست همسایگی تاکید داشتند. لطفا بفرمایید سیاست خارجی ایران تا چه میزان وابسته به گرایش سیاسی رئیس جمهور است؟ به عبارتی با پیروزی آقای مسعود پزشکیان و یا آقای سعید جلیلی سیاست همسایگی دولت شهید رئیسی ادامه خواهد داشت؟
هر کشوری یک سیاست خارجی اصیل و پویا دارد؛ سیاست خارجی که بتواند با همه مناطق جغرافیایی اطرافش و سطح جهانی تعامل داشته باشد. ایران 15 کشور همسایه دارد به همین دلیل باید سیاست تعامل با همسایگان را دنبال کند.
ما جزو معدود کشورهایی هستیم که تا این حد همسایه داریم به ناچار به دلیل جبر ژئوپلتیک باید با همسایگان تعامل و همکاری داشته باشیم. هر چه تعامل ما بیشتر باشد طبیعتا امنیت ملی ما تقویت خواهد شد. ایران به دلیل اینکه تحت تحریم های ظالمانه و تحت فشار اقتصادی است اولین تنفسگاه و مهمترین تنفسگاه آن می تواند کشورهای اطرافش باشد. به هر حال این نوع سیاست همسایگی ما برای امروز و دیروز نیست از قبل بوده است. همانطور که گفتم این سیاست از جبر جغرافیایی و نیاز تقویت امنیتی کشورمان نشات می گیرد. مقام معظم رهبری هم بارها بر این موضوع تاکید ویژه ای داشتند. خاطرم است که در آخرین سمینار سفرا که خدمت ایشان بودیم ایشان دوباره بر سیاست همسایگی دولت ها تایید کردند و یک جمله خیلی کلیدی هم فرمودند و آن اینکه بایستی تمام مشکلات ما با همسایگان حل شود و هر چالشی تبدیل به همکاری بشود. به هر حال این نشان می دهد که یک خط مشی درست، هوشمند و عقلایی وجود دارد که موجب می شود کشورها با همسایگانش این نوع تعامل را داشته باشند.
چون هم منافع اقتصادی و هم منافع امنیتی در آن است. ضمن اینکه مراودات فرهنگی بین مرزنشینان است و به این خاطر هر دولتی که سرکار بیاید بر اساس این فکت های واقعی و عقلایی باید سیاست همسایگی را در پیش بگیرد و ادامه بدهد. یعنی ربطی به سلیقه دولت ها ندارد الزامات سیاست خارجی متنوع، پویا و هوشمندانه این است که اول با همسایگان روابط خوب داشته باشیم. به هر حال برخی دولت ها با سلایق مختلف کمتر و بیشتر توجه کردند که خوشبختانه دولت مرحوم شهید رئیسی بر توسعه روابط با همسایگان تاکید داشتند البته در دولت های قبل هم چنین رویکردی بود اما در این دولت نمود بیشتری داشت. در دولت شهید رئیسی تقریبا با هر 15 کشور همسایه بر چالش هایمان فائق آمدیم و به نظر من چون این سیاست درست و عقلایی است و از طرفی هم مورد تاکید رهبری است بدون شک چه در دولت اصلاح طلب چه در دولت اصولگرا این رویکرد ادامه خواهد داشت.
همانطور که می دانید که قفقاز جنوبی بخصوص بعد از جنگ دوم قره باغ اهمیت پیدا کرد. از طرفی هم ترکیه و آذربایجان سعی می کنند یک حاکمیت و نفوذ عمیقی در آنجا داشته باشند. این منطقه برای ما هم اهمیت دارد. از نظر شما دولت آینده باید چه نوع رویکردی در موضوع قفقاز جنوبی اتخاذ کند؟
جمهوری اسلامی ایران همواره به قفقاز به عنوان منطقه ای که همسایه ما است در همان قالب سیاست همسایگی که گفتم توجه ویژه داشته است. اما بعد از جنگ دوم قره باغ همانطور هم که شما گفتید یک اتفاقاتی در منطقه افتاد که واقعیت های جدیدی را بر منطقه تحمیل کرد و ژئوپلتیک منطقه دستخوش تغییر شد. جمهوری آذربایجان توانست حدود 20 درصد از سرزمین هایش که اشغال شده بود را آزاد کند. آذربایجان توانست پس از 30 سال بخشی از این سرزمین را در جنگ 44 روزه و بخشی را با توافق آتش بس پس بگیرد.
این اتفاق بزرگی بود و تاثیر شگرفی در ژئوپلیتیک منطقه قفقاز داشت. جمهوری اسلامی ایران در همسایگی این منطقه قرار دارد و دارای اشتراکات فرهنگی و تمدنی با این منطقه است به همین دلیل تحولات این منطقه به دلیل امنیت ملی و تمامیت ارضی کشورمان اهمیت دارد. باید بازیگران جدید این منطقه و اهمیت ژئوپلیتیکی آن را درک کنیم.
به هر حال قفقاز جنوبی منطقه ای است که قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای روی آن نظر دارند چون این منطقه حیاط خلوت امنیتی ما است و در این مساله شوخی و تعارف هم نداریم. هم ما و هم کشورهایی مانند ترکیه و یا روسیه که رقیب ما در منطقه محسوب می شوند منافعی برای خودشان در منطقه تعریف کرده اند. به همین خاطر جمهوری اسلامی ایران به خصوص در دولت سیزدهم توجه ویژه ای به این منطقه کرد و این توجه به دلیل ویژگی های منطقه حتما باید در دولت جدید ادامه پیدا کند و باید به دنبال یک منطقه قوی و امن باشیم تا در دوره جدید شاهد یک هم افزایی بین این کشورهای منطقه باشیم. به هر حال کشورهای قفقاز جنوبی شامل سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است و سه کشور بزرگ همسایه که همواره در آن نقش ایفا می کردند یعنی ایران، روسیه و ترکیه است که دارای منافعی در این منطقه هستند که باید با همدیگر بنشینند و گفتگو کنند البته این گفتگو ها باید با دخالت خود کشورهای منطقه و بدون دخالت قدرت های فرامنطقه ای باشد. چون گهگاهی فرانسوی های، اروپایی ها ، ناتو و آمریکایی ها در صدد دخالت در این منطقه هستند این را ما اگر بتوانیم اجازه ندهیم و یک همگرایی و هم افزایی با کشورهای منطقه داشته باشیم قطعا نتیجه بخش خواهد بود. بهترین فرمول آن همان فرمول 3 + 3 است که سه کشور قفقاز بعلاوه سه کشور بزرگ همسایه قفقاز را شامل می شود.
نکته خوبی اشاره کردید؛ نشست شش جانبه یکی از پلتفرم هایی بود که انتظار می رفت این نشست موجب برون رفت برخی چالش ها در قفقاز جنوبی شود. منتهی جنگ اوکراین و سپس جنگ غزه اثر بخشی این پلتفرم را محدود کرد. در دولت اقای رئیسی شاهد تلاش برای برگزاری هر چه قوی تر این نشست بودیم. از نظر شما دولت آینده چه نوع اقداماتی برای نتیجه بخشی این نشست باید انجام دهند؟
هر چند به زبان نیاوردیم یا آن را مکتوب نکردیم مبدع این ابتکار جمهوری اسلامی ایران بوده است یعنی بعد از بحبوحه جنگ دوم قره باغ ایران آقای دکتر عراقچی به عنوان فرستاده ویژه رئیس جمهور به آذربایجان، مسکو، ترکیه و حتی گرجستان و ارمنستان رفتند و آنجا طرح صلح منطقه ای را مطرح کردند که مورد موافقت برخی از این کشورها قرار گرفت و برخی ها هم قبول نکردند و یا مشروط قبول کردند.
همین سنگ بنای این پلتفرم شد که بعدا اولین بار آقای الهام علی اف و سپس آقای اردوغان مطرح کرد. چون خودمان تقریبا مبدع عملی این موضوع بودیم استقبال کردیم. همانطور که شما گفتید اولین نشست آن در سطح معاونین وزیر خارجه بود که در مسکو برگزار شد که گرجستان به دلیل برخی مشکلاتش با روسیه، شرکت نکرد ولی بقیه کشورها شرکت کردند.
این حوادثی که گفتید مقداری نشست بعدی را که در تهران قرار بود برگزار شود به تعویق انداخت که خوشبختانه سال گذشته این نشست در تهران برگزار شد اما همانند نشست پیشین گرجستان هنوز هم نمی خواهد وارد این مسائل شود و ممکن است بعد از حل و فصل چالش های ارضی اش با روسیه به این پلتفرم بپیوندد و همان 3+ 3 شکل بگیرد.
خوشبختانه همه کشورهای عضو موضوع را جدی گرفتند و کمکی به حل مسائل منطقه ای در چارچوب منافع کشورهای همین منطقه را مد نظر قرار دادند و احتمالا ظرف دو سه ماه آینده نشست بعدی وزرای خارجه 3+3 در ترکیه برگزار شود و جمهوری اسلامی ایران قطعا با قوت در این نشست شرکت خواهد کرد.
در نظم نوین جهانی عموما کشور ها برای یارگیری از همین نوع پلتفرم ها استفاده می کنند. پلتفرم های دو به دو، سه به سه و... هر چند در پلتفرم نشست شش جانبه دو عضو مهم آن یعنی ارمنستان و آذربایجان با همدیگر مشکل جدی و اساسی دارند اما امیدواریم که با حل و فصل مسائل ارضی و بازگشت تمامیت ارضی آذربایجان و پذیرش این موضوع از سوی ارمنستان این پلتفرم را نتیجه بخش تر کند. امیدوارم مشکلات بین گرجستان و روسیه به زودی شناسایی و حل شود. پیش بینی می کنم این پلتفرم در آینده نزدیک یا در میان مدت می تواند تبدیل به یک سازمان منطقه ای شود که همه جانبه و چند بعدی باشد. من خیلی به این موضوع خوشبین هستم. جمهوری اسلامی ایران تا جایی که من خبر دارم به این پلتفرم اهتمام ویژه دارد و چون جزو مقولاتی است که به منافع و امنیت ملی ما ربط دارد قطعا دولت جدید نیز با جدیت دنبال خواهد کرد
ما با آذربایجان یک مقدار حساسیت ها و چالش هایی داریم که قابل انکار هم نیست. یک سری مسائل تلخی هم رخ داد؛ حمله به سفارت آذربایجان در تهران یکی از همین حوادث تلخ بود. به نظر شما با توجه به منافع ملی ما نوع نگاه رئیس جمهور آینده کشورمان به مساله آذربایجان باید چگونه باشد؟
هر 15 کشور همسایه مان برای ما مهم هستند یعنی چه بحرین با آن وسعت جمعیت کم چه روسیه با وسعت و جمعیتی که دارد همه برای ایران اهمیت دارد. ما 800 کیلومتر مرز مشترک با آذربایجان داریم. همچنین از نظر زبانی، مذهبی، دینی، فرهنگی و تاریخی دارای اشتراکات هستیم. شما هیچ کشوری را پیدا نمی کنید که این همه اشتراکات بین دو کشور وجود داشته باشد. حتی اسم بسیاری از شهر و روستاهایمان یکی است. در خاک ایران هم جلفا وجود دارد در مرز آذربایجان هم شهر جلفا وجود دارد. در ایران هم آستارا وجود دارد در آذربایجان هم. یعنی از هر بعدی شما به جمهوری آذربایجان نگاه کنید در می یابید که این کشور مهم است. طبیعتا تعارض منافع پیش می آید، اختلاف سلیقه ای، اختلاف جزئی همیشه پیش می آید و طبیعی هم است. ما تقریبا با اکثر همسایگان مان چه در دریا و چه در خشکی برخی مسائل مرزی داریم که با درایت حل شده و یا در حال حل شدن است. البته خوشبختانه هیچ مشکل مرزی با آذربایجان نداریم. بعد از آن اتفاق ناگواری که در سفارت آذربایجان رخ داد روابط متشنج شد و آنها سفارتشان را تخلیه کردند، خوشبختانه دیدیم که بعد از حدود یک سال ورق برگشت و روسای جمهور در مرز با هم دیدار کردند و حرف های بسیار خوبی رد و بدل شد، تصمیمات بسیار خوبی گرفته شد. بعد از آن دیدار، روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان از تنش ها عبور کرد و به حالت عادی برگشت که این هم از ثمرات حضور شهید آیت الله رئیسی در آن سفرشان بود و به برکت خون ایشان و شهید امیرعبداللهیان بود. ما در آینده نزدیک شاهد بازگشایی سفارت آذربایجان خواهیم بود بازگشایی می گویم چون چون ساختمان سفارت تغییر کرده است. هر دولتی هم که سر کار بیاید هم در قالب سیاست همسایگی و هم به دلیل اهمیت این کشور بخصوص از لحاظ ژئوپلتیکی به توسعه روابط تهران و باکو ادامه خواهد داد. ایران و جمهوری آذربایجان در مسیر ترانزیتی بین المللی کریدور شمال به جنوب قرار دارند که اگر این اتفاق بیفتد راه آهن ایران به جمهوری آذربایجان، روسیه که تا سن پترزبورگ می رود و تا دریای بالتیک ادامه می یابد وصل خواهد شد. این مسیر، مسیر شمال به جنوب جهانی است که دریای بالتیک را به خلیج فارس را از طریق راه آهن وصل خواهد کرد. همچنین کریدور شرقی به غربی هم از آذربایجان و ایران می گذرد و با این کریدور ارس که بخشی از کریدور میانی است که چین را به اروپا وصل خواهد کرد. مسیرهایی دیگر هم وجود دارد که یک مسیر آن این است که چین از طریق از طریق آسیای مرکزی و از طریق جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران به ترکیه و ترکیه به اروپا متصل خواهد شد. مجموع این نکاتی که گفتم باعث خواهد شد که سیاست همسایگی با جمهوری آذربایجان هم در قالب سیاست همسایگی هم در قالب دو جانبه و مستقل با قدرت و قوت ادامه پیدا کند.