این موضوع که از ریسکهای گوناگون نشات میگیرد، بیانگر این است که ترس و تردید حاکم بر دادوستدهای سهام مانع از ورود پول به این بازار شده است. به همین دلیل با گذشت چهار ماه از سال، شاهد کمبود نقدینگی در بازار هستیم. اما نکته مهم این است که دلیل وقوع چنین اتفاقی صرفا به نااطمینانیهای فضای کلان اقتصاد کشور بازمیگردد که نتوانسته جریان پول را به سمت تالار شیشهای هدایت کند. اما در این میان باید راهحلی برای این اتفاق ناخرسند پیدا کرد. چگونه میتوان پایان داستان رویگردانی مردم عادی از بازار سهام را تغییر داد تا شاهد تداوم چنین وضعیت رکودی نباشیم؟ بازار سهام سالهای گذشته را تماما به انتظار گذرانده است، یا در انتظار سرنوشت برجام بوده است، یا مباحث مرتبط با انتخابات ریاستجمهوری داخل کشور را دنبال کرده، یا در حال بررسی گمانهزنیهای مختلف برای سکاندار کاخ سفید بوده است. طبیعتا با قرار گرفتن در این شرایط پرهیاهو و انتظارات بعضا بدون نتیجه، هیچ افق روشنی برای برونرفت از کمای معاملاتی کنونی مشاهده نمیشود.
نگاهی به ارزش معاملات از ابتدای سال نیز نشان میدهد با ورود به ماههای جدید ارزش معاملات به شکلی پایدار به زیر ۲هزار میلیارد تومان هم رسیده که بیانگر وضعیتی اضطراری است. بنابراین با روشن شدن مختصات جدید از تیم کابینه دولت جدید نمیتوان انتظار داشت تکلیف بورس مشخص شود. در واقع وضعیت بسیار مبهم متغیرهای اثرگذار بر بازار سهام اجازه نمیدهد بازگشت دادوستدها به روند تعادلی سرعت گیرد. اگرچه بعد از روی کار آمدن دولت چهاردهم تا حدودی از سناریوهای گوناگون پیرامون این موضوع کاسته خواهد شد، اما مسائل بعدی نمیگذارند بورس رونق واقعی خود را به نمایش بگذارد.
این شرایط سبب شده سرمایهگذاران قادر به تحمل رفتوبرگشتهای فرسایشی نباشند. این روزها همه کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی انتظار دارند بازار سهام بتواند مجددا پا به مسیر صعود بگذارد، بااینحال تمامی عوامل گفتهشده همچنان سایه سنگین خود را بر سر بازار سهام حفظ کردهاند. از همینرو اگرچه بر اساس تحلیلهای انجامشده، وضعیت شرکتها برای سرمایهگذاری مناسب ارزیابی میشود، اما نمیتوان منکر این شد که در فضای پرابهام سیاستگذاری کلان، بهخصوص معلقماندن مسائلی که بهطور مستقیم با مقوله ریسکهای سیستماتیک همانند تحریمها و قانونگذاری سروکار دارند، گذر از شرایط کنونی نیازمند توجه ویژه به شرایط روانی حاکم بر بازار است.