به گزارش "ورزش سه"، گل مارسلینو (فینال 1964)، گل تورس (2008)، 4 گل به ایتالیا در فینال کیف 2012 و گل های نیکو ویلیامز و اویارزابال به انگلیس در 2024. و اسپانیا چهارمین جام ملتهای اروپا، جامی هیجانانگیز، را کسب کرد. با یک پیروزی به یاد ماندنی که از شروع نیمه دوم استارت خورد.
این گروه شایسته این است که مردم را به خیابان بیاورد حتی اگر لوئیس دلا فوئنته مخالف این است که یکی از بزرگان تاریخ فوتبال اسپانیا باشد.
پس از ویلانگا، لوئیس آراگونس و دل بوسکه، باید جایی را برای دلا فوئنته، در تاریخ فوتبال اسپانیا پیدا کرد. مربی ای که زرق و برق را از بین برد و فروتنی را بر تیم حاکم کرد.
جام یورو آلمان نسلی را معرفی کرد که قرار است فوتبال اسپانیا را در سال های بعد درخشانتر کند. فقط یک راه وجود دارد و از روز اول نیز آن را دنبال کردند. از نظر سنی، در این یورو که جام استعدادها بود، انگلیس هم می تواند با اسپانیا شریک باشد: کوبی ماینو (19 ساله)، بلینگام (21)، ساکا (22) و فودن (24).
نیکو ویلیامز در ابتدای نیم دوم دروازه را باز کرد، پالمر آن را بست و وقتی روی نیمکت چهرهها مضطرب شده بود، اویارزابال کار را تمام کرد.
برای موفقیت، اسپانیا باید انواع بدبختی ها را پشت سر می گذاشت. قبل از استراحت دو نیمه، رودری مصدوم شد، بعد از شکستن قفل دروازه با نیکو، چندین گل را به حریف بخشید و سپس پالمر با گلی که در اولین ضربه خطرناک انگلیس حاصل شد، بازی را برابر کرد و سپس تیم برای دقایقی مبهوت بود.
به عنوان آخرین قهرمان، باید دنی اولمو را اشاره کنیم، که وقتی همه چیز برای گل تساوی انگلیس در دقیقه 89 مهیا بود، با سر توپ را از روی خط بیرون کشید.
برلین، شهری تاریخی که در دنیا به خاطر ده ها مورد معروف است، شهر جسی اونز، ویرانههایی روی خرابهها، لانههای قمار مارلن دیتریش، شهر جاسوسها، دیوار، بیلی وایلدر، فیلیپ کر و برنی گانتر و... از این پس برای اسپانیایی ها به خاطر قهرمانی یورو 2024 در خاطره ها می ماند.
با چند استثنا (فینال 2012)، فینال های یورو رقابتی برای هنرهای نمایشی نیست.
ساوتگیت که انگار فارغ التحصیل آکسفورد در رشته تاکتیک باشد، فهمید که باید بازی را به یک آشفتگی تبدیل کند تا اسپانیا راحت نباشد. اولین تصمیم او فرستادن فودن به سمت رودری برای کنترل مغز متفکر اسپانیا بود.
در نیمه اول بازی بیشتر یک نبرد فیزیکی بود که با مصدومیت رودری نیز همراه شد. نیکو ویلیامز با مشکلات فیزیکی در برابر کایل واکر، روبرو بود. استونز مثل پلنگی بود که هر شیطنتی را پنهان می کرد و برای اولمو یک تله تشکیل داده بودند.
خبر چندانی از یامال هم نبود و انگلیس نقشه های خود را تحمیل کرد: جنگ و دوئل زیاد، فرصت های اندک و تا حدی بازی کسالت بار. نیمه دوم ولی داستانی متفاوت داشت.
با حضور فودن در پست جدید، انگلیسی ها صبورانه منتظر لحظه خود بودند. ساکا در دربی لندن مقابل کوکوریا بازی کرده بود، بلینگام نیز که با اسپانیایی ها آشنا بود در نیمه اول به ندرت خودش را نشان داد و هری کین نیز سایه ای از خودش بود.
پایان نفرین شده نیمه اول با مصدومیت عضلانی رودری همراه بود. پس از استراحت، جایگزین طبیعی او، زوبیمندی، قطب نمای بازی اسپانیا شد. شاید کسی منتظرش نبود ولی در اولین حرکت جدی نیمه دوم، نیکو ویلیامز قفل دروازه انگلیس را شکست.
ساوتگیت به نیمکت نگاه کرد و تیمش را با یک تغییر بهبود بخشید. بلینگام شروع به بازی خودش کرد و پالمر، بازیکن تازه وارد، با پای چپش گل مساوی را زد. دیگر زمانی برای آرامش وجود نداشت. قبل از گل پیروزی بخش اویارزابال، پیکفورد شوت زمینی یامال را دور کرده بود. و در پایان اویارزابال، بازیکنی که تا ابد وارد تاریخ فوتبال اسپانیا شد.