در شرایطی که دو قطبی بین سعید جلیلی و مسعود پزشکیان ایجاد شده بود، انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم برگزار شد. مسعود پزشکیان، یک پزشک جراح متخصص قلب بود که با پیروزی بر دیپلماتی که به دیپلماسی اعتقاد چندانی نداشت، به ایستگاه پاستور رسید.
اما اکنون به نظر میرسد مسیر سادهای در برابر مسعود پزشکیان قرار ندارد و او باید بعد از چیدن اعضای کابینه خود راهکاری برای وعدههای داده شده بیاندیشد و احتمالا در سر این لیست نیز مسائل اقتصادی مطرح هستند.
اما در این میان وحید شقاقی شهری، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی و همچنین از مشاوران اقتصادی رئیس اسبق بانک مرکزی میگوید که کار دولت چهاردهم بهمراتب سختتر از دولت سیزدهم خواهد بود. دولت سیزدهم، چند شانس بزرگ نصیبش شد که متاسفانه همه این فرصتها را سوزاند.
مشروح گفتگوی با این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی را در ادامه میخوانید:
با توجه به وضعیت حال حاضر کشور و اعداد و ارقام آمارهای اقتصادی کشور در بهار ۱۴۰۳، اولین اقداماتی که دولت مسعود پزشکیان باید برای بهبود فضای اقتصاد کشور به سراغ آنان برود را چه میدانید؟
بهنظرم اکنون کار دولت چهاردهم بهمراتب سختتر از دولت سیزدهم خواهد بود. دولت سیزدهم، چند شانس بزرگ نصیبش شد که متاسفانه همه این فرصتها را سوزاند. دولت سیزدهم وقتی سر کار آمد، دموکراتها در آمریکا بر سر کار آمدند. از طرف دیگر، جنگ اوکراین و روسیه نیز شروع شده بود.
جهان غرب هم سرگرم بحث جنگ اوکراین و روسیه بود، بهاضافه اینکه قیمت انرژی هم بالا رفته بود؛ لذا تنفسی را دموکراتها به ایران دادند. فقط هم این تنفس برای ایران نبود حتی به ونزوئلا هم برای افزایش صادرات نفت تنفس دادند.
متاسفانه دولت سیزدهم، بهنظرم عملکرد بسیار ضعیفی در حوزه اقتصاد داشت. علی رغم فرصتهای بینظیری که نصیب این دولت شده بود، این فرصتها سوزانده شد و شرایط بدی را رقم زد. مصداق این شرایط بسیار بد را در بازار سرمایه میتوانید ببینید. بازار سرمایه عملا دماسنج اقتصاد ایران است. در سه سال اخیر، این بازار واقعا به فلاکت افتاد و به بدترین وضعیت دچار شد.
حاشیه سود بنگاههای تولیدی ما در بازار سرمایه از ۳۴ درصد سال ۱۴۰۱ به کمتر از ۱۳ درصد در سال ۱۴۰۲ کاهش پیدا کرد.
حتی دیدم سود شرکتهای پتروشیمی نیز در همین یکی دو ساله اخیر رشد منفی داشته است. دولت چهاردهم واقعا در شرایط سختی عملا بر روی کار آمده و واقعا این دولت، کار بسیار سختی خواهد داشت. آبان امسال انتخابات آمریکا را داریم و احتمال پیروزی ترامپ خیلی زیاد است.
اروپا هم اکنون دست جناحهای افراطی افتاده که عملا نگرشهای سختگیرانهای نسبت به ایران دارند. در داخل کشور هم حالا با مجلسی مواجه هستیم که تقریبا شرایط و طیف خاصی الان در مجلس هستند. افرادی هستند که با بودنشان واقعا باید نگران دولت باشیم که با چنین مجلسی چگونه ۴ سال طی خواهد شد؟
همه اینها را با شرایط سخت اقتصادی در نظر بگیرید. میانگین تورم در این سه سال(دولت سیزدهم)، بیش از ۴۰ درصد شد. تورم هم میدانید که از سال ۹۷ روند افزایشی داشته و الان هفتمین سال تورمهای بالا را سپری میکنیم.
از این منظر، بهنظرم اولین کاری که دولت چهاردهم باید انجام دهد، ارائه تصویر روشن و شفاف از آخرین وضعیت اقتصادی کشور است که مردم در جریان آن قرار گیرند. برخی نیز که محرمانه و فوق محرمانه است را باید برای رهبری و برخی مدیران ارشد کشور ارسال کنند.
بله چرا که همچنان برخی از افرادی که در دولت سیزدهم هستند یا طرفدار این دولت هستند یا آمارها را روشن اعلام نمیکنند، یا آمارها دستکاری میشود یا آمارهایی که بهنفع دولت سیزدهم است منتشر میشود، در حالی که آن تصویر، تصویر شفافی نیست.
لذا دولت چهاردهم در اولین اقدام باید تصویر روشن و شفافی از وضعیت اقتصاد ایران بهصورت محرمانه و هم برای عموم مردم تهیه و منتشر کند، چرا که آنچه دولت تحویل میگیرد، بهنظرم دولتی است که میخواهد با شرایط سختی روی کار آید.
دومین کاری که بهنظرم دولت باید انجام دهد، بحث تدوین نظامنامه و قواعد شایسته گزینی است. توجه کنید که دیدیم در دور اول انتخابات، ۶۰ درصد واجدین شرایط رای ندادند. در دور دوم هم علیرغم همه سفارشها و تاکیدهایی که رهبران گرایشهای مختلف داشتند و حتی انتخابات هم دو قطبی شدیدی شده بود، بیش از ۵۰ درصد باز رای ندادند.
عملا این وضعیت نشان میدهد که مردم بیتفاوت و دلسرد شده اند، ناراحت هستند، و واقعا از عملکرد مدیران گله دارند.
یکی از موردهایی که واقعا گلهمند هستند نیز آشنابازی، داماد بازی و رفیق بازی در پستهای مدیریتی است. در همین چند هفته اخیر میبینم واقعا پستهای هیات مدیره باز برای آشناها زده میشود.
دولت چهاردهم باید نظامنامه شایسته گزینی را آماده کند و این نظام نامه را محور انتخاب کابینه و حتی مدیران ارشد، اعضای هیئت مدیرههای شرکتها و بانکها قرار دهد. این کار دومی است که بهنظرم اولویت دارد.
پس من دو کار را اشاره کردم، یکی بحث تصویری از آخرین وضعیت اقتصاد ایران است که باید آماده و منتشر کند. حتی دادههای محرمانه و فوق محرمانه را هم اگر نمیخواهد منتشر کند باید برای رهبری کشور بفرستد، یا برای مسئولان ارشد که بگوید چه چیزی را تحویل میگیرم. دومین بحث نیز نظامنامه شایسته گزینی است که مقدمات آن را فراهم کند.
کار سومی هم که بهنظرم دولت باید در همین یکی دو ماهه اخیر دنبال کند، مساله مکانیسم ماشه است. میدانید که با مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل در سال ۲۰۲۵، یک سال فاصله داریم. زمانی نداریم که بخواهیم وقت را تلف کنیم.
زمان برگزاری انتخابات آمریکا که دو سه ماه دیگر است و تا سر کار آمدن دولت جدید آمریکا و بحث پایان دوره ده ساله برجام و احتمال بازگشت مکانیسم ماشه، یک سال فرصت است؛ لذا دولت الان باید بهصورت شفاف و روشن، بحث انتظارهایی که باید در حوزه رفع تحریمها داشته باشد، منافعی که در حوزه بده بستان رفع تحریمها داشته باشد را باید آماده کند.
یعنی باید کاملا دقیق مشخص کند که وقتی میخواهد وارد بحث تحریمها شود، چه خواستههایی دارد و چه منافعی را دنبال میکند و چه هزینههایی هم باید در این مبادله و داد و ستد انجام شود.
این منافع باید کاملا سنجش پذیر و روشن باشد. دیگر مانند دور قبل، خطاهای دور قبل را انجام ندهیم که صرفا مذاکرهها، مذاکرههای حقوقی بود.
بعد از برجام دیدیم که واقعا چه مشکلاتی سر کسب منافع وجود دارد. باید بهصورت شفاف و روشن، منافع سنجش پذیر در این دور اخیر مذاکرهها لحاظ شود. این سه کاری است که باید با فوریت انجام شود.
بحث مهار تورم بهنظرم باید اولویت کلیدی دولت باشد. تا زمانی که تورمهای بالای ۳۰-۴۰ درصد وجود دارد، هیچ قول سیاست دیگری پاسخ نمیدهد و این یعنی رشد اقتصادی، رشد سرمایه گذاری و سیاستهای دیگر اقتصادی بدون مهار تورم امکانپذیر نیست؛ لذا دولت باید برنامه روشنی برای مهار تورم داشته باشد.
آنچه آقای فرزین در بانک مرکزی در پیش گرفته بود، سیاست اشتباهی بود، چون مهار تورم را از کانال سیاستهای پولی انقباضی دنبال میکردند. در حالی که معتقد هستم تورم در اقتصاد ایران، مرتبط با سیاستهای مالی و گسست بخش واقعی از بخش پولی اقتصاد است.
بهعبارتی، ریشه تورم در اقتصاد، رانت و عمدتا ناترازیهای اقتصاد کلان بهاضافه گسست بخش واقعی از بخش پولی اقتصاد است. این موارد هستند که روی سیاستهای پولی اثر میگذارند و سیاستهای پولی روی تورم؛ لذا اشتباه دولت سیزدهم این بود که مهار تورم را از سیاستهای پولی انقباضی شروع کرد که من هم میدانستم امکانناپذیر است چون ریشه تورم، جلوتر از سیاستهای پولی است و این به سیاستهای مالی بودجهای و سیاستهای بخش واقعی اقتصاد برمیگردد؛ لذا دولت باید تدبیر روشن و شناخت دقیق و عمیقی از مهار تورم داشته باشد. آنچه در بانک مرکزی دولت سیزدهم دنبال شد، شکست مفتضحانهای بود که هم به مهار تورم منجر نشد و هم بخش واقعی و بازار سرمایه ما را از کار انداخت.
بهنظرم آقای طیب نیا یا هر مسئول دیگری که مسئولیت دولت را خواهد داشت، باید اولین و مهمترین کارش، مهار تورم باشد و آن اشتباه بانک مرکزی دولت آقای رئیسی را تکرار نکند، چون آن مسیر اشتباه را رفتند و پیامدهایش هم بهتدریج ظاهر میشود.
اما اولین مساله برای دولت جدید باید ارائه گزارش شفاف و روشنی باشد که دولت چهاردهم در دو سطح افکار عمومی و مسئولان ارائه میدهد؛ یعنی بهصورت گزارش محرمانه برای مسئولان و برای مردم بهصورت گزارش عمومی.
این گزارش باید باشد تا رهبری و مقامهای ارشد بدانند کشور الان در چه وضعیت بدی دچار شده است. این آمارها باید روشن و شفاف باشد. متاسفانه آمارهایی که در دولت سیزدهم منتشر میشد عمدتا گلچین شده و گزینشی بود و واقعیت را نشان نمیداد.
پیش بینی شما از ترکیب کابینه و چهرههای تکراری چیست؟ به خصوص که مساله مجاهدان شنبه نیز مطرح میشود.
بله مساله چهرههای تکراری در کابینه هم مطرح است و اساسا اشارههای رخ داده به مجاهدان روز شنبه، همچنین مجاهدان دوره انتخابات نیز در همین راستاست. خواهشا چهرههای تکراری زنبیلهاشان را بردارند و اجازه دهند دولت با خیالت راحت، نظامنامه شایسته گزینیاش را طراحی کند و مهم نیست جوان یا غیر جوان باشد. بهنظرم مهم شایستگان هستند که باید انتخاب شوند. ما شایستگان را فارغ از اینکه جوان باشند یا میانسال باید انتخاب کنیم.
ولی مجاهدان روز شنبه یا جمعه، اگر زنبیلهاشان را بردارند، دولت پزشکیان میتواند خیلی موفق باشد. دیدم هم آقای ظریف و هم آقای آذری جهرمی هم با همین ادبیات شروع کردند و پیشرو شدند که دیگران طمع پست و مقام نداشته باشند.
مسئله FATF نیز به صراحت در مناظرهها مطرح شد که این طور گفته شد که شخص جلیلی مانع بوده است؛ حالا چه تضمینی وجود دارد که بار دیگر مانع نشود؟
به نظرم این مساله حالا قابل حل شدن است. دولت میتواند دو لایحه CFT و پالرمو را دوباره به مجمع تشخیص ببرد و رای موافق آن را بگیرند، اما برای حل مساله FATF باید تیم قوی مذاکره کننده با میز آمریکا مذاکره کنند.
باز میگویم، علیرغم هر چیزی پالرمو و بحث CFT ، این دو لایحه باید در مجمع تشخیص مصوب شود. در کنار آن، ایرانیها باید بتوانند با میز آمریکا در FATF مذاکره اصولی انجام دهند که بعد از تصویب پالرمو و CFT این مسئله به درازا نکشد.
بدون مذاکره با میز آمریکا، همچنان علیرغم تصویب CFT و پالرمو، در لیست سیاه خواهیم ماند. به شرط اینکه بتوانند با میز آمریکا، سر بده بستان خروج از لیست سیاه مذاکره کنند. این هم الزام است و باید این کار را سریع آغاز کنند.
از فرصتهای سوخته در دولت سیزدهم گفتید. اکنون شرایط را با توجه به انتخابات پیش روی آمریکا چطور میبینید؟
در انتخابات آمریکا به احتمال زیاد، ترامپ برنده خواهد شد. بعد از مناظره ضعیفی که از بایدن در مناظره شاهد بود، شواهد نشان میدهد احتمال پیروزی دموکراتها بسیار پایین آمده است. اکنون حتی اگر از بایدن عبور کنند و دموکراتها به سراغ گزینههای دیگری بروند، باز هم احتمال پیروزی دموکراتها خیلی پایین است.
خلاصه باید طرف حسابمان را عمدتا در این مذاکرات، ترامپ بگذاریم. در دورانی که او رئیس جمهور بود، شاهد بودیم که مشکلهای بنیادی با ایرانیها داشت. کار تیم مذاکره کننده با ترامپ، کار بسیار سختی خواهد بود. بهنظرم باید برنامه روشنی برای مذاکرات طراحی شود.
چه بهتر که اصلا این مذاکرات بهصورت بده بستان منافع باشد؛ یعنی ما منفعتی بدهیم، منفعتی هم دریافت کنیم؛ کاملا سنجش پذیر. میخواهم بگویم صرفا مذاکره حقوقی نباشد. مذاکره باید مبتنی بر نفع و منافع دو طرف باشد. ما باید هزینههایی بدهیم و منافعی را کسب کنیم، ولی کاملا سنجش پذیر باشد. زمان هم نداریم.
یک سال فرصت داریم. سال آینده اگر این برجام به نتیجه نرسد، یادمان باشد که احتمال بازگشت تحریمهای سازمان ملل مبتنی بر مکانیسم ماشه وجود دارد.
خطر مکانیسم ماشه هم بهنوعی برای ما جدی است.
بله، اصلا زمان هم نداریم. تعجب میکنم که چرا این همه زمان تحلیف طولانی شد. میتوانستند دولت جدید را به سرعت مستقر و کار را شروع کنند. ما زمان را از دست میدهیم.
ای کاش تحلیف همین هفته برگزار میشد، دولت هم سریع تیمش را مستقر میکرد. زمان را نباید از دست دهیم. این زمانها برای کشور حیاتی هستند.
هم بحث مذاکرههای رفع تحریمها، هم بحث مذاکره با میز آمریکا سر بحث FATF و هم بحث بازیابی اقتصاد ایران، شرایط بسیار سختی الان حاکم است.
بازار سرمایه ما الان سه سال است در بدترین شرایط خودش قرار گرفته است. بنگاههای تولیدی ما بهشدت زیانده شدهاند. مشکلات آب، برق و گاز جدی است.
همه این موارد نیاز به این دارد که کارهای جدی انجام شود. در عین حال نظام شایسته گزینی نیز مهم است. در ذهنتان باشد که باید نظام شایسته گزینی از انتخاب وزرا تا هیئت مدیره شرکتها و بانکها و… داشته باشیم. اگر واقعا میخواهیم مردم دلسرد نشوند و روحیه بگیرند و واقعا بتوانند مشارکت کنند، باید دامادبازی و سفارش بازی و آشنابازی را کنار بگذاریم.
سالیان سال است که مشاهده میکنم در انتصابها چقدر آشنابازی، دامادبازی و رانت بازی وجود دارد. این نیاز به کار سنگین دارد که به قول آن دوستمان، مجاهدان روز جمعه و شنبه کنار روند و نظام شایسته گزینی خوب طراحی شود و تیمی نخبه بتواند شناخت دقیقی از انتخاب افراد داشته باشد.
باز هم برای من جوان و میانسال و… مهم نیست. مهم افراد شایسته است. مسیر اشتباه را نرویم که جوانانی که رشد پیدا نکرده باشند و در فرایند ارتقاء نباشند و تجربه نداشته باشند ناگهان سمت بگیرند و این خودش میتواند دردسرساز باشد. مهم، انتخاب افراد شایسته و چگونگی انتخاب آنها از میان افراد نخبه، مبدع، نوآور و خلاق است.
مثال این شایسته سالاری را ندیم مکارم از اندونزی میدانم، جوان ۳۵ سالهای که مدیرعامل استارت آپی با بیش از ۳۲ میلیارد دلار سرمایه بود. خود این فرد به تنهایی توانسته با خلاقیت خودش، ۱۰ میلیارد دلار دارایی داشته باشد.
الان ۵ سال است که وزیر آموزش، تحقیقات و تکنولوژی اندونزی شده و به اقداماتی نوآورانه در مدارش و دانشگاههای اندونزی دست زده و کارهای اساسی و نوآورانه انجام میدهد. میخواهم بگویم کشورهایی که پیشرفت میکنند، سعی دارند کابینه خود را از افراد نخبه، کارآفرین، مبدع و نوآور طراحی کنند.
همین آقای ندیم مکارم را اگر در اینترنت سرچ کنید، میبینید که فوق لیسانسش را از دانشگاه هاروارد گرفته است؛ یک کارآفرین است، خودش توانسته استارت آپی را با ۳۲ میلیارد دلار ارزش بازاری ایجاد کند. بعد در دولت وارد شده و الان وزیر آموزش، فرهنگ، تحقیقات و تکنولوژی اندونزی است.
او شروع به اصلاحات نوآورانه کرده است. میخواهم بگویم کشور واقعا به چنین افرادی نیاز دارد. انتخاب و گلچین کردن این افراد هم، کار سختی است و تیمی که آقای پزشکیان میگذارد، خودش باید بتواند اینگونه افراد را شناسایی کنند؛ افرادی که فارغ التحصیل دانشگاههای معتبر جهانی یا ایرانی باشند یعنی تحصیلات عالیه در بهترین دانشگاهها را داشته باشند. در ضمن افراد نوآور و خلاقی باشند که بتوانند تحولاتی را واقعا در ساختار نظام حکمرانی کشور در اقتصاد ایجاد کنند.
بله، واقعا بهنظرم نظامنامه شایسته سالاری، یکی از مهمترین کارهایی است که دولت باید شروع کند. نظامنامهای که انتصاب وزرا، معاونان وزارتخانهها، مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره شرکتها و بنگاهها را کاملا شفاف و روشن میکند.
فرقی هم نمیکند که جوان باشند یا میانسال، مهم این است که تحصیلات معتبر از بهترین دانشگاههای ایران و دنیا داشته باشند. در کنارش افراد نوآور، خلاق و افراد شایستهای باشند که بتوانند تحولاتی را در دولت ایجاد کنند.
ببینید یک مساله در سیاست خارجی این است که بخشی از مخالفان و منتقدان میگویند مکانیسم ماشه اهمیتی ندارد و ما به اندازه کافی تحریم شدیم.
نه، اصلا اینطور نیست و اگر مکانیسم ماشه را سال بعد دوباره برگردانند، تمام تحریمهای سازمان ملل برمیگردد. این همه دولت گذشته تلاش کرده بود که از زیر فصل هفتم منشور سازمان امنیت خارج شود. با مکانیسم ماشه دوباره ذیل همان قطعنامهها برمیگردیم و تحریمهای بین المللی اعمال میشود.
اکنون، اما در فرصت خوبی هستیم. الان مشکلمان دیگر با بحث برجام نیست. طرف حسابمان آمریکاست که واقعا اگر عزمی باشد میتوان نشست و گام به گام با منافع فیمابین، این مسئله را حل کرد. دیگر نباید بگذاریم دوباره برگردیم به نقطه سر خط بعد از ده سال.
این مساله و مذاکره نیز دیگر تیم حرفهای میخواهد که کار را به سرعت شروع کند. زمان هم نداریم. باید علاوه بر موارد حقوقی، منافع سنجش پذیر اقتصادی فیمابین هم آماده شود. ایراد ندارد، طرف ایرانی یک امتیاز بدهد، آنها هم در مقابلش امتیاز اقتصادی سنجش پذیر به ما دهند.
این امتیازهای فیمابین باید تبادل شود. بههمین دلیل میگویم در تیمی که برای مذاکرات میرود، حتما افراد آگاه به مسائل اقتصادی باید حضور داشته باشند؛. یعنی مذاکره نباید صرفا مذاکره حقوقی باشد. مذاکره حقوقی اقتصادی باشد. انتفاع اقتصادی سنجش پذیر هم نصیب ایران شود.
مسائل بین المللی و مسائل منطقهای و قواعد بین المللی را باید حل کنیم. ما زمان نداریم. کشورهای منطقه الان به سرعت پیش میروند. الان خودمان دور خودمان حصار کشیدهایم و این کشور را عقب میاندازد.
اقتصاد ترکیه، ۱۰ سال پیش به اندازه اقتصاد ایران بود. الان اقتصاد ترکیه دو برابر اقتصاد ایران شده است. اگر مدت دیگری هم تعلل کنیم، به شدت از اقتصاد عربستان و ترکیه عقب خواهیم ماند و قطعا از منطقه و مناسبات منطقهای حذف میشویم. ما فرصت نداریم.
به اندازه کافی فرصتها را سوزاندهایم. بیش از ۱۳ سال است که فرصت از دست میدهیم. کشورهای منطقه با سرعت پیش میروند. الان اقتصاد ترکیه دو برابر اقتصاد ایران شده است. اقتصاد عربستان ۴۰ درصد از اقتصاد ایران بزرگتر شده است.
در حالی که ۱۰ سال پیش، اقتصاد ایران، ترکیه و عربستان هماندازه بود. حالا ببینید در ترکیه و عربستان چه پروژههای بزرگی شروع کردهاند.
ما سرگرم مسائل حاشیهای و بیخودی هستیم و از واقعیتها فرار میکنیم و به نوعی درگیر توهم و خیالبافی شدیم. حضور آقای پزشکیان بهنظرم غنیمتی است برای کشور ما که بتوانیم این مسائل حاشیهای توهمی را دور کنیم. الان ۱۳ سال است که گرفتار مسائل حاشیهای شدیم و کشور به اندازه کافی عقب مانده از منطقه هستیم.