یک فرد بالینی و به ویژه یک جراح الزاما چنین نگاهی ندارد زیرا نه برای آن بخوبی آموزش دیده و نه تجارب شغلی او چنین توانمندی در او ایجاد کرده است.
اگر در طول تاریخ پیشین ایران در وزارت بهداشت عزیزان بالین محور و جراحانی داشتهایم که چنین رویکرد جامعنگری و جامعهنگری داشتهاند، استثنا بوده و عمدتا بازوهای کمکی با این نگاه را در کنار خود داشتهاند. افرادی که در زمان حیات خود، اقبالی از دیدگاه متولیان ارشد نداشتند ولی جسارت و درک مدیر بالا دست به آنها گوش سپردند و حفظشان کردند وگرنه آن بزرگواران نیز در دوران خاص تعصبی حاکم، یا اخراج. تسویه یا خانه نشین شده بودند.
جامعنگری یعنی نگاه هولوستیک داشتن، یعنی تنها به جز جز یک کل توجه کردن بدون نگاه کلی و سیستمیک نمیشود نظام سلامت را مدیریت کرد و باید از سر ربوه نظر کرد بر دمشق!!
جامعهنگری یعنی فرد را جزئی از جامعه دیدن، یعنی لزوم مشارکت اجتماعی، یعنی نگاه پیشگیرانه و نه درمانی. در مدیریت جامعهنگر علاوه بر مشارکت حداکثری جامعه، توجه به شیوه زندگی مردم، آداب و عادات آنها و ارتقای ایمنی مهم است. برای مثال در موضوع سوانح ترافیکی که سالانه حدود ۲۰ هزار از هموطنانمان با میانگین سنی ۳۵ را به کام مرگ میکشاند و خسارات مادی و غیرمادی سنگینی به کشور تحمیل میکند، بهجای تربیت جراح و تاسیس بیمارستان و افزایش تخت، هزینههای گران خدمات اورژانس و خدمات درمانی و اغلب کم نتیجه، به دل جامعه برویم و بهدنبال رفع عوامل خطر مختلف و مرتبط با رفتار و کلیت انسان، وسیله نقلیه ناایمن و راه ناایمن باشیم.
اگر چنین نامزدی را دیدید لطفا در معرفی او شک به دل راه ندهید که کلید ارتقای سلامت مردم داشتن وزیری جامعنگر و جامعهنگر خواهد بود. لطفا فریب اسمهای بزرگ را نخورید.
ما نمیخواهیم مصدوم ترافیکی را جراحی کنیم. میخواهیم با مشارکت مردم و همکاریهای بین بخشی از بروز مصدومیت پیشگیری شود.
معنای این گفتار این نیست که وزیر بهداشت بعدی بههیچ وجه نباید جراح یا هر رشته دیگری داشته باشد، اما اگر جراح یا هر فردی را با این نگاه یافتید به حضور او در راس وزارت بهداشت بیشتر فکر کنید.
*استاد اپیدمیولوژی
۲۳۳۲۳۳