برترینها: شب گذشته بار دیگر ایرانی ها با دهه شصت ملاقات کردند. ملاقاتی از جنس خاطرات موشکباران. ملاقاتی با دختر خاطرهساز تلویزیون. از اوشین صحبت میکنیم که حالا نزدیک به چهل سال است در حافظه جمعی متفاوتترین نسل زیسته در ایران معاصر باقی مانده است. با ما همراه باشید.
داستان اوشین، داستانی حماسی از فقر، ظلم و ستم، اما در عین حال، داستانی سرشار از امید، پشتکار و عشق به زندگی است. او در دوران کودکی طعم تلخ فقر و یتیمی را چشید، اما تسلیم نشد. با شجاعت و اراده، در میان سختیها قد علم کرد و برای بقا جنگید. اوشین در طول زندگی پرفراز و نشیب خود، با چالشهای متعددی روبرو شد. از کار در مزرعه و خانههای مردم گرفته تا ازدواج با مردی بیرحم و تحمل سختیهای زندگی زناشویی، هیچ چیز نتوانست روح او را خم کند. او با صبر و بردباری، بر مشکلات غلبه کرد و در هر قدم، پلههای ترقی را طی کرد.
اما در این میان کاربری به نام ماهی به یک نکته قابل تامل اشاره کرده: دیشب یاد و خاطره دهه شصت زنده شد. یادش بخیر ولی به عنوان کسی که با این سریال خاطره دارم، این یادآوری دوباره، هیچ جذابتی برام نداشت، جا داره صداسیما بجای باز پخش سریالهای قدیمی که فقر و فلاکت چهار، پنج دهه قبل رو نشون میده، از سریالهای جدید و جذاب استفاده کنه تا نسل جدید هم باهاش ارتباط بگیره وگرنه ما قدیمیها که دیگه آفتاب لب بومیم، هیچ خیری در فقر و نداری ندیدیم که یادآوری میکنین :)
این سریال در زمان پخش خود در ایران، به یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی تبدیل شد و میلیونها نفر را به پای تلویزیون میخکوب کرد. اثر فقط یک داستان سرگرمکننده نیست، بلکه تصویری واقعی از زندگی مردم ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم و پس از آن را به نمایش میگذارد. این سریال به خوبی فقر، نابرابری و سختیهایی که مردم ژاپن در آن دوران با آن مواجه بودند را به تصویر میکشد. در واقع این نمایش فقر شاید منحصرا برای مردم سختیکشیده دهه شصت شیرین بود. مردمی که صبح را در بحبوحه موشک و خمپاره به شب میرساندند.
نکته جالب توجه این بود که داستان مجموعه، تقریباً در یک برهه تاریخی ژاپن میگذشت؛ برههای پرفراز و نشیب که طی آن، این کشور پوسته قدیمی خود را دور انداخت و مبدل به یک کشور صنعتی و مدرن شد. آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، بازخوانی این تاریخ و صحبت از حوادثی است که در این سریال محبوب روایت میشود.
بخشهای مختلف زندگی اوشین، قهرمان این سریال، همزمان با سه دوره تاریخی در ژاپن است؛ عصر «مِیجی»، ۱۸۶۸ تا ۱۹۱۲ میلادی (۱۲۴۷ تا ۱۲۹۱ خورشیدی)، عصر «تایشو»، ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۶ میلادی (۱۲۹۱ تا ۱۳۰۵ خورشیدی) و عصر «شووا»، ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ میلادی (۱۳۰۵ تا ۱۳۶۸ خورشیدی). در این سه دوره تاریخی، بهترتیب «میجی»، «تایشو» و «هیروهیتو» امپراتورهای ژاپن بودند. عصر میجی، دورانی است که پس از حمله آمریکاییها به خلیج «ادو» در نزدیکی توکیو، در سال ۱۸۵۰ میلادی (۱۲۲۹ خورشیدی) و وادار کردن ژاپنیها به پایان دادن سیاست درهای بسته یا «ساکوکو» آغاز میشود. امپراتور تصمیم گرفت نظام حاکم بر ژاپن را در همه عرصهها، از الگوی سنتی به الگوی غربی تغییر دهد و این رویه، تغییرات زیادی را در جامعه ایجاد کرد. ساموراییها تغییر رفتار دادند و فعالیتشان در عرصه سیاسی کانالیزه شد و مِن بعد باید به لباس و آداب جدید رو میآوردند.
سریال «اوشین»، عصر میجی را با تغییرات در ساختار اداری کشور و عبور از فئودالیسم به سرمایهداری نشان میدهد. اوشین، خود نمادی بارز از افرادی است که تغییرات را میپذیرد و به شیوه جدید زندگی، مظاهر نوین تمدن ماشینی و سر سپردن به آداب جدید رو میآورد؛ اما آنچه در زندگی او به چشم میآید، اولاً، فقر و مصیبت جانکاهی است که از ساختار تاریخ مصرف گذشته فئودالی بر او و خانوادهاش تحمیل میکند و ثانیاً، بحرانهای اقتصادی و عاطفی متعددی است که به دلیل پناه بردن بهدلیل تغییرات ساختاری و حرکت طبیعی یک جامعه به سمت پیشرفت و مدرنیته دچار آنها میشود در واقع همان هزینه گذار از بدوت به سمت مدرنیسم.
این دو موضوع، دقیقاً حاشیههای اجتماعی تاریخ ژاپن در دو عصر «میجی» و «تایشو» است. در واقع این مجموعه نشان میدهد که در سایه تولد ژاپن جدید و رشد سرمایهداری در این کشور، چه تبعات موقتی دامنگیر مردم این کشور شد و تبعاتی که البته با پیشرفتهای امروز ژاپن، نشان میدهد که ارزشش را داشته.
ویژگی تاریخی دیگر دوران زندگی اوشین، قدرت گرفتن و شتاب حرکت به سمت مدرنیته و میل به بازسازی کشور است. بخشهای پایانی هر مجموعه، در عصر «شووا» یا دوران امپراتوری «هیروهیتو» میگذرد؛ دورانی که ژاپن در جنگ جهانی دوم شکست میخورد و پای سربازان آمریکایی به این کشور باز میشود. استقرار نیروهای آمریکایی به فرماندهی «داگلاس مکآرتور»، سرآغازی برای پیشگرفتن یک رویکرد کاملا غربگرایانه و رو به تمدن نوین در فرهنگ ژاپن بود؛ به دیگر سخن، بسیاری از ژاپنیها، از این دوره به بعد، رابطه خود را با گذشته همراه با یک دیالکتیک سازنده کردند و روشی غیر از پیشینیان خود را پیش گرفتند. این رویه را میتوان در سالهای پایانی زندگی اوشین و نحوه رفتار فرزندان و نوههای او با یکدیگر، به خوبی مشاهده کرد.
کاربری به نام امیرنوشت: اوشین داره بازپخش میشه و جدا از خاطرات کودکی، سینمای کلاسیک ژاپن رو زنده میکنه. «نوبوکو اوتاوا» (کهنسالی اوشین)، یار وفادار و بازیگرِ کانتو شیندو بود و بعد فیلم آخر و با سرطان فوت کرد. «یوکو تاناکا» (جوانی) هم که بازیگر کمکارتری بوده، اخیرا تو هیولای کورئدا بازی کرد و درخشید.