رای دهندگان سرخورده ای که از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری قبلی و انتخابات مجلس اخیر خودداری کرده بودند، به نامزد مترقی، مسعود پزشکیان، جراح قلب 69 ساله که قول بهبود معیشت مردم و کاهش تنش های اجتماعی را داده بود، روی خوش نشان دادند. این تعهدات همراه با سبک پوشش و سخنرانی غیررسمی او برای پیروزی با اختلاف10 درصدی نامزد محافظه کار سعید جلیلی کافی بود.
اما حمایت اصلاحطلبان لزوماً پزشکیان را در اردوگاه اصلاح طلبان قرار نمیدهد. خود او در برابر این برچسب و همچنین این ایده که نشاندهنده ادامه ریاست جمهوری میانهرو حسن روحانی بین سال است، مقاومت میکند. پزشکیان نیز مانند روحانی، روابط بهتر با غرب و پایان تحریمها را یک ضرورت استراتژیک برای ایران میداند. اما فراتر از آن، سیاستهای او احتمالاً از جنبههای مهمی با روحانی متفاوت است.
به عنوان مثال، پزشکیان بر اهمیت عدالت اقتصادی تاکید دارد که او را به سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات نزدیکتر میکند تا روحانی که اعتماد بیشتری به بازار داشت. پزشکیان قبلاً در سیستم نوآورانه ارائه مراقبت های بهداشتی روستایی ایران مشارکت داشت و همچنان به ارائه مراقبتهای بهداشتی و آموزش عمومی اعتقاد دارد؛ خدماتی که به طور فزاینده و ناعادلانه توسط بخش خصوصی ارائه میشود.
در حالی که حامیان اصلی روحانی، اعضای سکولار طبقه متوسط غربگرا بودند، پزشکیان از خانوادههای متدینی که عموماً به دنبال براندازی نیستند، رای جمع کرد. این ممکن است توضیح دهد که چرا در وهله اول او فرصت نامزدی را بعد از رد صلاحیتهای قبلی پیدا کرد و به این معناست که چهار سال آینده با «دوره سوم روحانی» فاصله زیادی خواهد داشت.
رئیس جمهور جدید وارث مجموعه ای از مشکلات اقتصادی است که در دهه گذشته به واسطه تحریمهای شدید ایالات متحده و تشدید تنشهای منطقه ای انباشته شده است. سرمایهگذاری در ایران به پایینترین حد تاریخی یعنی 11 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. شبکه برق و گاز طبیعی رو به وخامت (که زمانی مایه افتخار بود) به قطع برق مکرر منجر شده است. و مهاجرت روستایی به شهر که ناشی از خشکسالی است، منابع آبی و سایر خدمات را کاهش داده است.
عملکرد ضعیف اقتصادی در دولت «انقلابی» رئیسی (برچسبی که تندروها به دنبال تکرار ارزشهای اولیه انقلاب اسلامی بودند) ممکن است برخی محافظهکاران قدرتمند را متقاعد کرده باشد که اجازه دادن به یک اصلاحطلب برای مذاکره برای توافق جدید با غرب ارزش این ریسک را دارد. . پزشکیان برای پیشبرد هدف خود برای کاهش تحریمها، مشاوران سابق روحانی مانند جواد ظریف، دیپلمات توانا که با چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده، آلمان و اتحادیه اروپا بر سر توافق هستهای 2015 مذاکره کرد، به خدمت گرفته است. ظریف با اشتیاق در مبارزات انتخاباتی پزشکیان شرکت کرد، هرچند او حضور در کابینه رئیس جمهور جدید را رد کرده است.
موضوع بحث ایدئولوژیک نیست، بلکه درک عملی این است که بیشتر مشکلات عمده اقتصادی ایران ناشی از تحریم هاست. همانطور که در کتاب «تحریمها چگونه کار میکنند» استدلال کردم، اقتصاد ایران تا سال 2011 به شدت در حال رشد بود، تا این که ایالات متحده و متحدانش تحریمها را تشدید کردند تا ایران را مجبور به محدود کردن جاهطلبیهای هستهای خود کنند و پای میز مذاکره بکشانند.
این اقدامات صادرات نفت و دسترسی ایران به بازارهای بانکی و مالی جهانی را به شدت محدود کرد و باعث ایجاد طیف گسترده ای از مشکلات دیگر شد. به عنوان مثال، تورم سالانه که برای چندین دهه بین 20 تا 40 درصد در نوسان بود، در سال 2012 و دوباره در سال 2018 پس از خروج ترامپ از توافق هستهای افزایش یافت. موضوعی که ارزش پول ایران را کاهش داد قیمت های محلی را بالا برد و حفرههایی در بودجه دولت ایجاد کرد و بانک مرکزی را مجبور کرد با چاپ پول واکنش نشان دهد.
اگرچه این امر باعث افزایش تورم شد، اما سیاستگذاران انتخاب چندانی نداشتند، زیرا منابع معمول تامین مالی (مانند استقراض از خارج) دیگر در دسترس یا موثر نبودند. پزشکیان با همین محدودیتها مواجه خواهد شد. انتشار اوراق قرضه داخلی دولت را ملزم به پرداخت نرخ بهره بیش از 30 درصد در سال میکند که تنها منجر به کسری بیشتر میشود. به همین ترتیب، افزایش مالیات در اقتصادی که به دریافت رانت نفت عادت کرده است، از نظر اقتصادی دشوار و از نظر سیاسی پرخطر خواهد بود و مبارزه با تورم با کاهش هزینههای اجتماعی و اعتبار منجر به فقر و بیکاری بیشتر خواهد شد.
احتمال دیگر افزایش قیمت انرژی است. قیمتهای بسیار پایین سالهای اخیر مصرف بنزین و گاز طبیعی را بالاتر از میانگین جهانی برده است. تقاضا برای بنزین در دهه گذشته افزایش یافته است، حتی با وجود رکود درآمد. ایران در حال حاضر هر لیتر بنزین را حدود 0.75 دلار وارد می کند و در پمپ به قیمت 0.03 دلار در هر لیتر به فروش می رساند. با این حال، در حالی که افزایش قیمت ها به سطوح جهانی شکاف بودجه را کاهش می دهد، در عین حال تورمزاست و بنابراین از نظر سیاسی در شروع یک دولت جدید غیرعاقلانه خواهد بود.
تنها گزینه باقی مانده افزایش درآمد از طریق صادرات نفت بیشتر است که مستلزم توافق با ایالات متحده است. کاهش تحریم های نفتی ایران نه تنها نیاز به چاپ پول را کاهش میدهد بلکه اگر دونالد ترامپ به کاخ سفید بازگردد و کمپین «فشار حداکثری» خود علیه ایران را در سال آینده افزایش دهد، شوکهای ارزی آینده را هم کم میکند.
از بین بردن محدودیتهای دسترسی ایران به سیستم مالی جهانی کم اهمیت نیست. دهه گذشته کاهش ارزش پول، دستمزد دلاری ایرانیان را به یک سوم کاهش داده است. با این حال، کارگران ایرانی نمیتوانند از این منبع جدید رقابت سود ببرند، زیرا تحریمهای بانکی صادرات ایران به اکثر بازارهای خارجی را با مشکل مواجه میکند.
صرف نظر از اینکه چه کسی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر امسال برنده میشود، انتخاب پیش روی رئیس جمهور میانه رو جدید ایران آشکار است. بدون پایانی برای جنگ وحشتناک غزه، و با تبادل آتش حزب الله و اسرائیل در سراسر مرز لبنان، وضعیت در منطقه به شدت ناآرام است. از آنجایی که یک جنگ مخرب منطقه ای به نفع ایران نیست، منطقی است که انتخاب پزشکیان را به عنوان سیگنالی در نظر بگیریم که حاکمین ایران علاقهمند به کاهش تنش است. این بدان معناست که ایالات متحده فرصت جدیدی دارد یا برای احیای توافق هستهای که ترامپ آن را کنار گذاشته بود یا برای دستیابی به توافق جدید.