گفته می شود در کوتاه مدت هم نمی توان انتظار تولید نفت بیش از این را در دولت چهاردهم داشت و برای همین مسعود پزشکیان ممکن است با ۳ چالش اساسی مواجه شود.
مسعود پزشکیان، جراح قلب و نماینده مجلس از سال ۲۰۰۸، و اکنون رئیسجمهور جدید ایران است. ایران به طور سنتی در ژئوپلیتیک غرب آسیا فعال بوده و آنچه در ایران اتفاق میافتد بر تعداد قابل توجهی از کشورها در سراسر جهان تأثیر میگذارد، بنابراین توجه به تحولات در حال وقوع اهمیت دارد. باید توجه داشت که ایران یکی از کشورهای تحت تحریم در جهان است. این کشور از نظر تعداد تحریمها پس از روسیه در رتبه دوم قرار دارد و انتظار میرود نرخ تورم حدود ۳۷.۵ درصد باشد. بنابراین اولویت مسعود یافتن نوعی همکاری با غرب است، زیرا آنها به دنبال کاهش شدت تحریمها هستند. بدون تردید یکی از اهداف مهم دولت پزشکیان از این طریق، کاهش فشارها بر بخش نفت و امکان افزایش تولید، صادرات و جذب سرمایهگذاری است.
از آنجایی که ایران با امید به دوره مسعود پزشکیان مینگرد، سیاست انرژی ایران برای آینده اقتصادی کشور بسیار مهم خواهد بود. با داشتن برخی از بزرگترین ذخایر نفت جهان، تصمیمات اتخاذ شده در تهران بازتاب جهانی خواهد داشت. سرمایهگذاران و تحلیلگران تحولات را زیر نظر خواهند داشت، زیرا نه تنها بر اقتصاد ایران، بلکه بر پویایی بازار بینالمللی نفت نیز تأثیر خواهند گذاشت.
تحریمهای غرب، صادرات نفت ایران و دسترسی ایران به بازارهای بانکی و مالی جهانی را به شدت محدود کرد و باعث ایجاد طیف گستردهای از مشکلات دیگر شد. به عنوان مثال، تورم سالانه که برای چندین دهه بین ۲۰ تا ۴۰ درصد در نوسان بود، در سال ۲۰۱۲ و دوباره در سال ۲۰۱۸، پس از پایان توافق هستهای توسط دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، افزایش یافت. از آنجایی که ارزش پول ایرانی کاهش یافته قیمتهای داخلی را بالا برد و بودجه دولت را با کسری کواجه کرد، بانک مرکزی با چاپ پول به این چالش پاسخ داد. اگرچه این امر باعث افزایش تورم شد، اما سیاستگذاران انتخاب چندانی نداشتند، زیرا منابع معمول تامین مالی (مانند استقراض از خارج) دیگر در دسترس یا موثر نبودند.
پزشکیان نیز با همین محدودیتها مواجه خواهد شد. انتشار اوراق قرضه داخلی دولت را ملزم به پرداخت نرخ بهره بیش از ۳۰ درصد در سال میکند که آن نیز تنها منجر به کسری بیشتر میشود. به همین ترتیب، افزایش مالیات در اقتصادی در شرایط رکودی، از نظر اقتصادی دشوار و از نظر سیاسی پرخطر خواهد بود. احتمال دیگر افزایش قیمت انرژی بوده که دولت جدید تاکنون برنامه ای برای آن دارائه نکرده است. قیمتهای بسیار پایین در سالهای اخیر، مصرف بنزین و گاز طبیعی را به مصرف بیش از میانگین جهانی تشویق کرده و تقاضا برای بنزین در دهه گذشته افزایش یافته است.
تنها گزینه باقی مانده افزایش درآمد از طریق صادرات نفت بیشتر است که مستلزم توافق با غرب و احیای توافق هستهای است. کاهش تحریمهای نفتی ایران نه تنها نیاز به چاپ پول، بلکه شوکهای ارزی آینده را نیز کاهش میدهد. در واقع، رویکرد دولت آینده ایالات متحده نسبت به ایران نقش مهم و تاثیرگذار در اینده صادراتت نفت ایران دارد که در شرایط کنونی مهمترین عامل برای رونق اقتصاد کشور است. در مجموع، درآمد حاصل از صادرات نفت، مانند بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت، قطعاً نقش مهمی در ثبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دولت دارد. علاوه بر این، نفت خام یک سلاح استراتژیک در دست مقامات ایرانی برای حفظ موقعیت بینالمللی خود است. اما این امر نیز با چالشهای مواجه است که در ادامه به آن اشاره میشود.
شاید نخستین چالش صادرات نفت ایران، افزایش مصرف داخلی و کاهش ظرفیت صادراتی باشد. در دو دهه گذشته مصرف انرژی در ایران افزایش یافته است. برای نمونه، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ بیشترین رشد تقاضا در بین انواع حاملهای انرژی در بخش گاز طبیعی با نرخ افزایش سالانه ۱۰.۷ درصد مشاهده شده است. در این میان اقتصاد رو به رشد، یارانههای پرداختی دولت در بخش انرژی، سیستم حمل و نقل ناکافی همراه با عوامل دیگر در نبود سیستم کنترلی موثر، منجر به افزایش سالانه ۵.۷ درصدی نفت خام ایران شده است.
باید توجه داشت که ظرفیت صادرات نفت از تفاوت بین تولید و مصرف داخلی شکل میگیرد و ظرفیت عملی صادرات تابعی از ظرفیت عرضه هر کشور و تقاضای بازار بین المللی میشود. اما به عنوان یک پیش فرض، صادرات نفت ایران تنها تابعی از ظرفیت صادرات است. بر اساس پیش بینیهای بلندمدت بازار جهانی نفت، تقاضای جهانی ۱۰۵.۹ میلیون بشکه در روز برای نفت خام در سال ۲۰۳۰ وجود خواهد داشت.
دولت ایران علاوه بر تلاش برای کنترل تقاضای داخلی برای نفت خام، باید تولید نفت خود را بهبود بخشد تا درآمدهای قابل اعتمادی را در آینده به دست آورد. برای این منظور باید سه ورودی اصلی منابع مالی، فناوری و توانایی مدیریت پروژهها ارائه شود. به باور برخی از کارشناسان، شکی نیست که فناوری و مدیریت بومی در ایران توان مقابله با ضرورت های این پروژهها را ندارد و چاره ای جز بهره گیری از فرصت های همکاری موجود نیست.