به گزارش اقتصادنیوز، ۱۰ ماه است که جنگ غزه با فراز و نشیبهای خود ادامه پیدا کرده و عملا به یک جنگ فرسایشی برای اسرائیل تبدیل شده است. این در حالی است که اسرائیل طی یکی دو هفته اخیر رویکرد تهاجمی تری را در دستورکار قرار داده و ترورهایی را در بیروت و تهران انجام داد. اما چرا اسرائیل نه تنها آتشبس را نمیپذیرد بلکه به ترورهای مهمی در خارج از سرزمینهای اشغالی نیز روی آورده است؟ این در حالی است که منطق استراتژیک اقتضا میکند بازیگری مثل اسرائیل که در یک چنین جنگی گرفتار است، هر چه زودتر آن را تمام کند؛ زیرا ادامه جنگ در یک فضای مفتوح و بدون پایان حتی قدرتمندترین قدرتها را هم دچار استهلاک و فرسایش میکند.
سوال این است که چرا اسرائیل علیرغم این قاعده بعد از ۱۰ ماه هنوز آتشبس را نمیپذیرد؟ حسین جابرانصاری، معاون پیشین عربی آفریقایی وزارت خارجه در گفت و گو با اقتصادنیوز به این سوال پاسخ داد و گفت: «علتش این است که وضعیت اسرائیل در غزه دچار نوع قفلشدگی است. این رژیم در غزه، تخریب گستردهای انجام داده، ویرانیهای زیادی به بار آورده و تعداد بسیاری از فلسطینیها را شهید کرده است. اما جنگهای اینگونه اهداف استراتژیک دیگری دارند. اسرائیلیها نیز اهداف سهگانه خود را اعلام کرده بودند که محقق نشده است. هرچند احتمالا آنها اهداف پنهانی هم برای جنگ در نظر گرفتهاند.»
او با اشاره به اینکه اخیرا بنیامین نتانیاهو اعلام کرده که تسلیم فشارهای داخلی و خارجی نخواهد شد و آتشبس را نمیپذیرد، افزود: «او آتشبس را تحمیلی عنوان کرده است. علت این رویکرد تلآویو این است که اهدافش در جنگ محقق نشده است. این در حالی است که به محض آنکه اهداف محقق شود، منطق استراتژیک اقتضا میکند که جنگ خاتمه پیدا کند و اسرائیل جامعه و ارتش خود را از حالت فرسایش دائمی خارج کند.»
این کارشناس در پاسخ به اینکه اگر جنگ در غزه اهدافش محقق نشده و آتشبس هم صورت نگرفته، آیا قرار است فضا به همین صورت ادامه پیدا کند؟ به اقتصادنیوز گفت: «این شرایط قابل تداوم نیست لذا باید دریچههای دیگری گشوده شود و به تعبیر عامیانه، اسرائیل باید دندههای کمکی بزند تا بتواند خود را از موقعیتی که در آن گرفتار شده نجات دهد. شاید به همین دلیل است که در چند هفته اخیر شاهد مجموعه اقداماتی از سوی این رژیم هستیم که بخشی از آن زنجیره ترور را از درون سرزمینهای فلسطین اشغالی تا بیروت، بغداد و تهران شامل میشود و با ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و بمباران و صدمه زدن به امکانات در بندر حدیده یمن، کنشهای تهاجمیتری بر بستر این وضعیت ایجاد شده است.»
معاون پیشین عربی آفریقایی وزارت خارجه با اشاره به قفلشدگی وضعیت در غزه، محقق نشدن اهداف استراتژیک اسرائیل و عدم پذیرش آتشبس از سوی این رژیم، تشریح کرد:«لذا اسرائیل به دنبال دریچهها و راههای جدید است؛ به نظر میرسد راهی که اسرائیل دنبال میکند در یک خوانش استراتژیک این است که قواعد حاکم بر جبهههای مختلف جنگ را تغییر دهد. به این مفهوم که در لبنان یعنی جبهه شمالی اسرائیل که در تمام ماههای گذشته درگیریها در دو سوی مرز بود، این تنشها را به قلب بیروت منتقل کرده است. ما شاهد بودیم که رژیم صهیونیستی اخیرا عملیاتی را در ضاحیه بیروت و در مربع امنیتی خاص حزبالله و رهبران و فرماندهان حزبالله انجام داد. این اقدام اسرائیل دامنه جنگ را تا بیروت گسترده میکند و اسرائیل با این اقدام میخواهد بگوید که دیگر به قاعده قبلی جنگ پایبند نیست و به دنبال تحمیل یک قاعده جدید در محیطی بزرگتر به بازیگر طرف مقابلش است.»
وی تاکید کرد: «حزبالله از ابتدا اعلام کرده بود که تا هنگامی که در غزه آتشبس نشود، جنگ را متوقف نمیکند. امروز اسرائیل با حمله به بیروت و این عملیات میخواهد دو کار انجام دهد؛ نخست اینکه قفلشدگی جنگی خودش را در غزه از طریق رجوع به یک عملیات امنیتی ویژه و ترور جبران میکند. در این شرایط اسرائیل به زعم خود به جامعه، محیط پیرامونی و بازیگران طرف مقابل میگوید که من چنین قدرت و دست برتری دارم. هدف دیگر تلآویو، تحمیل این قاعده به طرف مقابل است که نباید منتظر آتشبس باشد. بلکه این رژیم هزینه را برای طرف مقابل افزایش میدهد و دامنه جنگ را بازتر میکند. همین وضعیت در زاویه بزرگتر در ارتباط با جبهههای شرقی هم مطرح است؛ یعنی جبهه عراق و عملیاتهای ویژه در بغداد. حمله به الحدیده یمن با این هدف است که شرایط خود را به دشمنانش در محور شرق تحمیل کند. »
معاون پیشین عربی-آفریقایی وزارت خارجه تاکید کرد: «فهم من از استراتژی اسرائیل این است که در سه کنج استراتژیک در غزه گیر کرده، دچار حالت قفلشدگی شده و نمیتواند آتشبس را بپذیرد؛ چون اهداف استراتژیکش محقق نشده و وضعیت غزه دوباره به شرایط قبلی بازخواهد گشت. یعنی میداند بعد از پایان جنگ شاهد سیطره حماس و مجموعه مقاومت و شروع فشارها برای بازسازی و خلق شرایط جدید خواهد بود.»
وی افزود: «از سوی دیگر برای تیم حاکم در اسرائیل شروع حسابرسی، تشکیل کمیتههای تحقیق و بررسیها، انتخابات پیش رو، حذف افراد، سیاستمداران و مقامات نظامی کلید خواهد خورد. لذا پایان جنگ مساوی است با شروع یک سری روندها و مسائل و تحولات دیگر. این در حالی است که تا هنگامی که جنگ ادامه دارد، این موارد را میتوان کنترل کرد. بنابراین هم مصلحت استراتژیک، نیاز اسرائیل به جنگ را آشکار میکند و هم مصلحتهای خاص تیم حاکم و شخص نتانیاهو و نظامیها ایجاب میکند که فعلا جنگ ادامه داشته باشد.»
همچنین جابر انصاری در پاسخ به اینکه سقف این کنشگری تا کجا است؟ یعنی تحمیل قواعد استراتژیک جدید تا کجا و به چه بهایی ادامه پیدا خواهد کرد و آیا اسرائیل تعمداً در حال حرکت به سمت یک رویارویی بزرگتر و یک جنگ منطقهای است؟ به اقتصادنیوز گفت: «در این خصوص برخی میگویند که اسرائیل عامدانه به سمت یک جنگ بزرگتر حرکت میکند. یعنی محدودیت در جنگ غزه و جبهههای پیرامونی دیگر را از طریق گشودن جبهههای آتش به سمت یک جنگ بزرگتر و یک جنگ منطقهای جبران خواهد کرد؛ جنگی که لاجرم بازیگران بینالمللی و به ویژه ایالات متحده آمریکا برای پشتیبانی از اسرائیل وارد آن خواهند شد و به این طریق اسرائیل خود را از سه کنج استراتژیک غزه خارج میکند.»
این کارشناس در ادامه گفت: «برداشت دیگری که من بیشتر به آن میل دارم این است که اسرائیل در ذیل سقف یک جنگ بزرگ میخواهد قواعد استراتژیک خود را تحمیل کند. علت این تحلیل این است که وضعیت ژئوپولیتیک، جغرافیای سیاسی و عمق نداشته اسرائیل به نحوی است که اگر آتشباری یک جنگ بزرگتر شروع شود در همان ساعات نخست، اسرائیل خسارتهای جبران ناپذیری متحمل خواهد شد. بنابراین مجموعه شرایط جنگ غزه و ۱۰ ماه استهلاک و فرسایش ارتش، جامعه صهیونیستی و همه ساختارهای اسرائیلی، جبهه مفتوح شمالی، جبهه مفتوح شرقی و مجموعه شرایط آتشباری در ساعات و دقایق اول در صورت شروع جنگ گسترده، ریسک بسیار بالایی برای اسرائیل خواهد بود. »
وی تاکید کرد: «حداقل اینکه گزینه نخست اسرائیل، جنگ گسترده نیست مگر آنکه از باب اضطرار به این گزینه نهایی که گزینه جنگ بزرگتر است روی آورد. به نظر میرسد که شرط بندی اسرائیل این است که بازیگران مقابلش به دلیل نگرانی از جنگ و گشوده شدن جبهههای آتش بزرگ، معادلات جدید مطلوب اسرائیل را تا حدودی خواهند پذیرفت. یعنی اسرائیل در زیر سایه و تهدید جنگ میخواهد اهداف استراتژیک خود را محقق کند و بازیگران متحد فلسطین و مقاومت فلسطین را به زعم خود وادار به نوعی عقبنشینی کند.»