به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس تهاجم فرهنگی ممکن است از طریق رسانهها، مد و لباس، فیلمها، موسیقی و سایر محصولات فرهنگی صورت گیرد و در این میان محصولات نمایشی خواسته یا ناخواسته بیشترین تاثیر را در این جنگ رسانهای-فرهنگی ایفا میکنند.
تهاجم فرهنگی به معنای ورود و نفوذ ارزشها، آداب، رسوم، و باورهای فرهنگی بیگانه به یک جامعه است که ممکن است منجر به تغییرات فرهنگی نامطلوب یا تخریب هویت فرهنگی جامعه شود. در این زمینه، زنان به دلیل نقش محوری که در تربیت نسلها و انتقال فرهنگ دارند، یکی از گروههای هدف این تهاجم محسوب میشوند.
تهاجم فرهنگی ممکن است از طریق رسانهها، مد و لباس، فیلمها، موسیقی و سایر محصولات فرهنگی صورت گیرد. این جریانها میتوانند ارزشها و باورهای سنتی مربوط به نقش و جایگاه زنان در جامعه را به چالش بکشند و یا تغییر دهند. به عنوان مثال، ترویج الگوهای زندگی غربی که با ارزشهای فرهنگی و دینی جامعهای متفاوت است، میتواند باعث تغییرات عمیق در نگرشها و رفتارهای زنان شود.
برخی از پیامدهای احتمالی تهاجم فرهنگی
تغییر در هویت فرهنگی: زنان ممکن است با الگوهای جدیدی از هویت زنانه مواجه شوند که با باورها و ارزشهای سنتی در تضاد است.
تأثیر بر سبک زندگی: تأثیر پذیرفتن از سبک زندگیهای جدید ممکن است به تغییر در شیوههای لباس پوشیدن، رفتار اجتماعی و حتی دیدگاههای سیاسی زنان منجر شود.
کاهش نقشهای سنتی: تضعیف نقشهای سنتی زنان به عنوان مادر و همسر در جامعه میتواند منجر به تغییر در ساختار خانواده و جامعه شود.
از سوی دیگر، برخی استدلال میکنند که این تغییرات فرهنگی میتواند فرصتهایی برای زنان فراهم کند تا از محدودیتهای سنتی رهایی یابند و به آزادیهای فردی و حقوق برابر دست یابند.
نقش تربیتی زنان در جامعه بسیار مهم و تأثیرگذار است، زیرا زنان به عنوان مادر، مربی و تأثیرگذار اصلی در خانواده و جامعه، مسئولیتهای بزرگی در تربیت نسلهای آینده دارند. این نقشها نه تنها در تربیت فرزندان بلکه در شکلدهی به هنجارها و ارزشهای اجتماعی نیز اهمیت ویژهای دارد.
۱. نقش مادرانه:
مادران اولین و اصلیترین مربیان فرزندان خود هستند. آنها با مراقبت، عشق، و توجه خود، نه تنها نیازهای جسمانی کودک را برآورده میکنند، بلکه به شکلگیری شخصیت و ارزشهای اخلاقی او نیز کمک میکنند. مادران از طریق آموزشهای غیرمستقیم و مستقیم، نقش بسزایی در انتقال فرهنگ، آداب و رسوم، و باورهای دینی و اجتماعی دارند.
۲. نقش در آموزش و پرورش:
زنان به عنوان معلمان و مربیان در محیطهای آموزشی، به آموزش و پرورش نسل جدید کمک میکنند. آنها با آموزش دانش و مهارتهای مختلف به کودکان و نوجوانان، به آمادهسازی آنها برای زندگی در جامعه کمک میکنند. زنان در این نقش میتوانند تأثیر عمیقی بر توسعه علمی، فرهنگی، و اخلاقی جامعه داشته باشند.
۳. نقش در تقویت هویت فرهنگی:
زنان به عنوان حافظان و انتقالدهندگان اصلی فرهنگ و سنتهای جامعه، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت فرهنگی دارند. آنها با انتقال ارزشها و باورهای فرهنگی به فرزندان و نسلهای بعدی، به حفظ هویت فرهنگی جامعه کمک میکنند.
۴. نقش در تربیت اجتماعی:
زنان از طریق رفتار و ارتباطات خود، الگوهای رفتاری و اجتماعی را به فرزندان و اعضای جامعه منتقل میکنند. آنها با نشان دادن احترام، مسئولیتپذیری، و سایر ارزشهای اجتماعی، به تربیت شهروندانی مسئول و اخلاقمدار کمک میکنند.
۵. نقش در تقویت خانواده:
زنان به عنوان محور اصلی خانواده، نقش مهمی در ایجاد و حفظ همبستگی خانوادگی دارند. آنها با ایجاد محیطی آرام و حمایتکننده در خانواده، به تقویت روابط خانوادگی و تربیت فرزندانی سالم و متعهد کمک میکنند.
در مجموع، نقش تربیتی زنان در جامعه نه تنها بر خانواده و فرزندان، بلکه بر کل جامعه تأثیرگذار است. تربیت صحیح و آگاهانه زنان میتواند به توسعه اجتماعی، فرهنگی، و اخلاقی جامعه کمک کند و نسلهایی مسئول و متعهد به ارزشهای انسانی و اجتماعی تربیت کند.
تمرکز محصولات نمایشی بر زنان یکی از جنبههای مهم فرهنگ معاصر است که تأثیرات زیادی بر جامعه و بهویژه بر تصویر زنان دارد. این محصولات که شامل فیلمها، سریالهای تلویزیونی، تبلیغات، و برنامههای مختلف رسانهای میشوند، نقش مهمی در شکلدهی به نگرشها و باورهای اجتماعی درباره زنان ایفا میکنند.
۱. نمایش نقشهای مختلف زنان:
محصولات نمایشی اغلب به بازنمایی نقشهای مختلف زنان در جامعه میپردازند. این نقشها میتوانند از مادران و همسران سنتی گرفته تا زنان شاغل، کارآفرین، یا قهرمانان داستانی باشند. هرچند که این تنوع میتواند به نمایش طیف گستردهای از توانمندیها و قابلیتهای زنان کمک کند، اما در برخی موارد، این نمایشها ممکن است کلیشههایی را تقویت کنند که به محدودیت زنان در نقشهای خاص منجر شود.
۲. تأثیر بر هویت و اعتماد به نفس زنان:
تصاویر و شخصیتهای زنانه در محصولات نمایشی میتوانند تأثیر مستقیمی بر هویت و اعتماد به نفس زنان داشته باشند. وقتی زنان در این محصولات به عنوان افراد قوی، مستقل و موفق نمایش داده میشوند، این پیام به بینندگان منتقل میشود که زنان میتوانند نقشهای مهم و تأثیرگذاری در جامعه ایفا کنند. از سوی دیگر، نمایشهای مکرر از زنان به عنوان افراد ضعیف، وابسته یا قربانی میتواند به کاهش اعتماد به نفس و ایجاد احساس ناتوانی در زنان منجر شود.
۳. کلیشهسازی و استانداردهای زیبایی:
محصولات نمایشی اغلب استانداردهای خاصی از زیبایی و جذابیت را برای زنان تعریف میکنند. این استانداردها معمولاً شامل ایدهآلهای غیرواقعی از ظاهر جسمانی مانند بدن لاغر، پوست بیعیب و موهای براق است. تأکید بیش از حد بر این استانداردها میتواند فشار روانی زیادی را بر زنان برای رسیدن به این معیارها وارد کند و به مشکلاتی مانند اختلالات خوردن و کاهش رضایت از خود منجر شود.
۴. ترویج الگوهای رفتاری:
محصولات نمایشی نقش مهمی در ترویج الگوهای رفتاری برای زنان ایفا میکنند. از طریق شخصیتهای زنانه در فیلمها و سریالها، نحوه رفتار، ارتباط با دیگران، و نحوه مواجهه با مشکلات به بینندگان آموزش داده میشود. این الگوها میتوانند به تقویت یا تضعیف نقشهای اجتماعی زنان کمک کنند.
۵. تأثیرات فرهنگی و اجتماعی:
تمرکز محصولات نمایشی بر زنان میتواند تأثیرات فرهنگی و اجتماعی عمیقی داشته باشد. این محصولات میتوانند به تغییر یا تقویت نگرشهای عمومی نسبت به زنان کمک کنند و نقشهای جدید و متنوعی را برای آنها معرفی کنند. در عین حال، این محصولات ممکن است در برخی موارد به تقویت کلیشهها و محدودیتهای سنتی برای زنان منجر شوند.
۶. نقد و بازنگری:
با توجه به تأثیرات گسترده محصولات نمایشی بر زنان، نقد و بازنگری در این زمینه اهمیت ویژهای دارد. فعالان حقوق زنان، منتقدان و جامعهشناسان به طور مستمر به بررسی نحوه بازنمایی زنان در این محصولات میپردازند و تلاش میکنند تا الگوهای نمایشی متوازنتر و واقعگرایانهتری را ترویج دهند.
به طور کلی، تمرکز محصولات نمایشی بر زنان میتواند هم فرصتها و هم چالشهایی را برای جامعه به همراه داشته باشد. در حالی که این محصولات میتوانند به افزایش آگاهی و تقویت نقشهای مثبت زنان کمک کنند، همچنین میتوانند به بازتولید کلیشهها و استانداردهای محدودکننده منجر شوند.
باوری غلط به نام الگوی غربی برابری زن و مرد
در حال حاضر محصولات نمایش خانگی مملو از باور غلط الگوی برابری زن و مرد هستند که بدون شک «جوکر» را میتوان جدیترین نمونه این محصولات دانست.
محصولی که با استفاده از کلید واژه «حق زنان است که در جوکر حضور داشته باشند» بارها و بارها در طی فصل نخست این مجموعه از زبان احسان علیخانی تلاش شد تا تمام بار برابری حقوق زن و مرد را بر حضور زنان در یک برنامه نمایشی که اساس آن با طنز،هجو و شوخیهای کلامی و فیزیکی و در بسیاری از موارد نامتعارف بنا شده تقلیل دهد.
حالا فصل دوم «جوکر» براساس باور الگوی غربی برابری زن و مرد در فیلیمو منتشر شده است. الگویی که در آن «بر آزادیهای فردی و اجتماعی زنان تأکید میشود. زنان حق دارند در تصمیمگیریهای مربوط به بدن، روابط شخصی، و زندگی اجتماعی خود آزادانه تصمیم بگیرند. این آزادیها شامل حق سقط جنین، ازدواج یا طلاق، و انتخاب سبک زندگی میشود».
جایی که این باور غربی آنقدر در ذهن یکی از شرکتکنندگان «جوکر بانوان» نهادینه شده است که در قسمت اخیر آن میگوید «اگر مادر بشی دیگه نمیخندی». اما الگوی ایرانی_اسلامی برابری زن و مرد چه میگوید:
الگوی ایرانی-اسلامی برابری زن و مرد بر اساس مبانی دینی اسلام و ارزشهای فرهنگی ایران بنا شده و تلاش میکند تا حقوق و وظایف زنان و مردان را بر اساس آموزههای اسلامی و فرهنگ بومی تعریف و تبیین کند. این الگو در تلاش است تا تعادلی میان عدالت جنسیتی و حفظ ارزشهای دینی و فرهنگی برقرار کند.
اصول و ویژگیهای اصلی الگوی ایرانی-اسلامی برابری زن و مرد:
عدالت به جای تساوی مطلق:
در الگوی ایرانی-اسلامی، به جای تأکید بر تساوی مطلق حقوق زن و مرد، بر عدالت جنسیتی تأکید میشود. این بدان معناست که زن و مرد هر دو دارای حقوق و وظایف خاص خود هستند که باید در چارچوب عدالت و بر اساس ویژگیها و نقشهای متفاوتشان در جامعه به رسمیت شناخته شوند. این عدالت به معنای توزیع متناسب حقوق و مسئولیتها بر اساس نیازها، تواناییها و شرایط هر جنس است.
حقوق و وظایف خانوادگی:
در این الگو، خانواده به عنوان واحد اساسی جامعه مورد توجه ویژه قرار دارد. زن و مرد در خانواده دارای حقوق و وظایفی متقابل هستند. مرد به عنوان سرپرست خانواده مسئولیت تأمین مالی و امنیت خانواده را بر عهده دارد، در حالی که زن به عنوان مدیر خانه نقش مهمی در تربیت فرزندان و ایجاد محیطی سالم و آرام در خانواده ایفا میکند. البته، این نقشها در مواردی میتوانند به صورت مشترک یا منعطف بین زن و مرد تقسیم شوند.
حق تحصیل و مشارکت اجتماعی:
الگوی ایرانی-اسلامی بر حق تحصیل و مشارکت زنان در جامعه تأکید دارد. در این الگو، زنان همانند مردان حق دارند تا به تحصیلات عالی دست یابند و در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی مشارکت فعال داشته باشند. این مشارکت باید در چارچوب ارزشهای اسلامی و حفظ حریمها و هویت اسلامی صورت گیرد.
حفظ حجاب و عفاف:
یکی از اصول مهم در الگوی ایرانی-اسلامی، حفظ حجاب و عفاف برای زنان است. این امر به عنوان نمادی از تعهد به ارزشهای اسلامی و حفاظت از شأن و منزلت زن تلقی میشود. حجاب در این الگو نه تنها به عنوان یک دستور دینی، بلکه به عنوان وسیلهای برای حفاظت از امنیت و احترام زنان در جامعه مطرح میشود.
حقوق و مسئولیتهای قانونی:
در این الگو، زنان از حقوق قانونی برخوردارند، از جمله حق مالکیت، ارث، و انتخاب در ازدواج. اما برخی از این حقوق در چارچوب خاصی تعریف میشوند که ممکن است با الگوهای غربی متفاوت باشد. برای مثال، قوانین ارث در اسلام به گونهای تنظیم شده که مردان و زنان به نسبتهای متفاوتی ارث میبرند که این تفاوتها بر اساس توجیهات دینی و اجتماعی خاصی تعریف میشوند.
نقش زن در تربیت نسل:
تربیت نسلهای آینده و انتقال ارزشهای دینی و فرهنگی از وظایف اصلی زنان در الگوی ایرانی-اسلامی است. زنان به عنوان مادران نقش اساسی در تربیت فرزندان و آمادهسازی آنها برای زندگی در جامعه دارند. این نقش به عنوان یکی از مهمترین وظایف زن در این الگو تلقی میشود.
تأکید بر تفاوتهای طبیعی:
در الگوی ایرانی-اسلامی، تفاوتهای طبیعی و زیستی بین زنان و مردان به رسمیت شناخته میشود. این تفاوتها به عنوان اساس تقسیم مسئولیتها و نقشها در خانواده و جامعه مورد توجه قرار میگیرند. این الگو معتقد است که تفاوتهای طبیعی باید مبنای عدالت جنسیتی قرار گیرد، نه بهانهای برای تبعیض.
سخن آخر:
بنابراین آنچه این روزها در نقد «جوکر بانوان» و احسان علیخانی مطرح میشود نه مخالفت با شادی و خنده سالم است، بلکه نادیده انگاشتن تمام مصادیق الگوی ایرانی_اسلامی برابری زن و مرد است، جایی که در آن آگاهانه کوشیده شده است تا نقش زنان در حد یک جوکر دست چندم تقلیل داده شود.