به گزارش اقتصادنیوز، ایران و آذربایجان؛ همسایه شمال غربیاش، در سالهای اخیر چرخه کاملی از تحولات ژئوپلیتیکی را پشت سر گذاشتهاند.
مانورهای نظامیو تهدید به قطع روابط دیپلماتیک، حواشی ادعایی را به دنبال داشت. اما حالا این دو بازیگر بیش از هر زمان دیگر به یکدیگر نزدیک شده اند. ماه ژوئیه، آذربایجان سفارت خود در ایران را بازگشایی و بدین طریق پس از سه سال تنش، فرایند مصالحه با تهران را تکمیل کرد. با انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهوری ایران، رهبران دو کشور با یکدیگر تماس تلفنی داشتند و با اشاره به ریشههای مشترک مذهبی و فرهنگی، دوستی و برادری بر گسترش روابط تهران و باکو تاکید کردند.
تلاشها برای بهبود روابط پیش از شهادت ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران در ماه مه آغاز شد. در آن بازه زمانی وزرای امور خارجه ایران در سفرش به آذربایجان با همتای خود رایزنی داشت و دو کشور در باب موضوعات مختلف چون احداث سد ذخیره مشترک بر روی رودخانه ارس که به عنوان مرز مشترک تلقی میشود، توافق کردند. به دنبال آن، ماه مینشست مشترکی برگزار شد که هدفش افتتاح تاسیسات برق آبی در روخانه ارس بود.
به نوشته مرکز مطالعات سیاسی اروپا امروز ایران و آذربایجان از بهبود روابط سود خواهند برد. یکی از مشوقهای اصلی تعامل میان دو بازیگر، کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) است که از بنادر بالتیک و خزر روسیه به ایران و هند میرود و به آذربایجان بهعنوان منطقه ترانزیت کلیدی متکی است.
در حالی که مسیرهای جایگزین وجود دارد، آذربایجان کلید رشد ترافیک است. براساس آمارهای اخیر، گسترش این کریدور نشان میدهد که تجارت بین روسیه و ایران در چهار ماهه اول سال 2024 نسبت به سال قبل 48 درصد رشد داشته است. همچنین رشد روابط تجاری آذربایجان-روسیه و آذربایجان-ایران نیز گزارش شده است.
همچنین در فرایند راه آهن رشت-آستارا، راه آهن مورد نیاز برای اتصال سیستمهای ریلی ایران و آذربایجان، پیشرفتهایی حاصل شده است. آشتی تهران و باکو با اهداف گستردهتر سیاست خارجی ایران برای تقویت روابط دوستانهتر با کشورهای همسایه، مطابقت دارد؛ سیاستی که در قابش سازش ایران با عربستان سعودی در مارس 2023 و تلاشهای مشابه با دیگر کشورهای عرب خلیج فارس، قابل تبیین است.
با این حال به ادعای این موسسه مطالعاتی، ایران نگران است که پیروزی آذربایجان در مناقشه قره باغ کوهستانی موازنه قدرت منطقهای را تغییر دهد.
شکست ارمنستان برای ترکیه که اکنون مشتاق بازگشایی کریدور زنگزور است -کریدوری که از مرزهای این کشور از طریق منطقه نخجوان آذربایجان، در سراسر ارمنستان و آذربایجان امتداد دارد- یک موهبت بود. این مسیر از طریق خطوط حمل و نقل شمال به جنوب ارمنستان به ایران از شرق به غرب میگذرد. این کریدور از منظر استراتژیک قابل تامل است زیرا یک قدرت متخاصم میتواند پیوند زمینی ایران را با بخش عمده ای خاک ارمنستان، متحدش، قطع کند.
به ادعای این موسسه مطالعاتی، مسئله اسرائیل نیز مشکل ساز است. با افزایش تنشها میان تلآویو و تهران حتی پیش از جنگ غزه، تعامل باکو و تلآویو بالاخص در حوزه انرژی به عنوان یک عامل تحریک کننده برای تهران عمل کرد. اسرائیل نه تنها تسلیحات حیاتی برای جنگ قره باغ تهیه کرده، بلکه طبق گزارشها در سال 2010 به پایگاههای هوایی آذربایجان نیز دسترسی پیدا کرده است.
زمانی که ادعا شد مسعود پزشکیان، هدف قرار دادن داراییهای اسرائیل در آذربایجان را به عنوان راهی برای پاسخ به ترور اسماعیل هنیه پیشنهاد داده، اسرائیل از پرسنل خارج از وظیفه خود خواست تا بلافاصله گرجستان و آذربایجان را ترک کنند. باکو نیز فورا هرگونه حضور نظامیاسرائیل را تکذیب کرد. شاهدی وجود ندارد که نشان دهد نزدیکی ایران و آذربایجان بر روابط باکو و اسرائیل تاثیر خواهد داشت.
در عوض، ایران واقعیتهای منطقهای را به خوبی به رسمت شناخته است. به ادعای ناظران با بازپسگیری قره باغ توسط آذربایجان در ماه سپتامبر، ایران به دنبال آن است تا با باکو زمینههای بیشتری برای همکاری تعریف کرده و همزمان تعاملش با این کشور همسایه را تقویت کند.. این امر به ویژه در بازه زمانی کنونی که ایران بر جنگ در غزه و لبنان متمرکز شده، قابل توجه است؛ جایی که رقابت با اسرائیل ممکن است به نقطه خطرناکی برسد. این امر مستلزم انحراف منابع عظیم دیپلماتیک و اقتصادی است.
برای آذربایجان، بهبود روابط با ایران ممکن است به متعادل کردن روابط تیره خود با کشورهای غربی مانند فرانسه که به ارمنستان تسلیحات میدهد و به طور گستردهتر با اتحادیه اروپا (EU) کمک کند. هر دو کشور در محدود کردن نفوذ غیرمنطقهای در قفقاز جنوبی علاقه دارند و هر دو از طرح موسوم به 3+3 حمایت میکنند که شامل سه کشور قفقاز جنوبی و همسایگان بزرگتر روسیه، ایران و ترکیه است.
از زمان پایان اتحاد جماهیر شوروی، روابط ایران و آذربایجان ترکیبی از همکاری و تنش بوده است. با این وجود، به نظر میرسد که مصالحه کنونی حداقل در حال حاضر روی زمین محکمیتعریف شده است. پروژههای منطقهای و بیثباتی حاکم بر خاورمیانه، تهران و باکو را به هم نزدیکتر میکند. البته تا مادامیکه در باب مسائلی چون صلح با ارمنستان و تنشهای بلندمدت و فزاینده با اسرائیل راهی بلند مدت داشته باشند.