به گزارش اقتصادنیوز، بر اساس مقاله مرکز بروکینگز در مورد کودکان و خانواده (CCF) که در سال 2016 منتشر شد، زنان کمدرآمد بیش از پنج برابر، بیشتر از زنان مرفه دچار بارداری ناخواسته میشوند، که پیامدهای قابل توجهی برای تحرک اجتماعی دارد؛ زیرا فرزندآوری برنامهریزینشده با نرخهای بالاتر فقر، ثبات کمتر خانواده و پیامدهای بدتر برای کودکان همراه است.
ریچارد ریوز، مدیر وقت تحقیقات CCF و جوانا وناتور، دستیار ارشد تحقیقاتی، در مقاله ای با استفاده از بررسی ملی دادههای رشد خانواده از مرکز کنترل بیماری نشان میدهد که زنان کمدرآمد، کمتر از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند، در نتیجه احتمال بارداری آنها بیشتر است و همچنین نرخ سقط کمتری در مقایسه با همتایان مرفهتر خود دارند. نویسندگان محاسبه کردهاند زنانی که در زیر خط فقر فدرال زندگی میکنند و فعالانه برای باردار شدن تلاش نمیکنند، دو برابر بیشتر از همتایان ثروتمند خود از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده نمیکنند. زنان فقیری که برای باردار شدن تلاش نمیکنند نیز سه برابر بیشتر از همتایان با درآمد بالاتر خود باردار میشوند (9 درصد در مقایسه با سه درصد)، و در نهایت احتمال زایمان در گروه اول، پنج برابر بیشتر است. علاوه بر این، نرخ سقط جنین در میان فقرا کمتر است، به طوری که 32 درصد در بالاترین گروه درآمدی سقط جنین دارند، در مقایسه با 9 درصد سقط جنین با درآمد کم.
به گزارش تجارت فردا، با استفاده از الگوسازی اقتصادی، ریوز و وناتور دریافتند که نرخ زادوولد برای زنان زیر خط فقر فدرال یا کمتر از آن به نصف کاهش مییابد؛ یعنی از 72 تولد در هر هزار زن به 34 مورد. آنها دریافتند که نرخ زادوولد برای زنان کمدرآمد از 72 به 49 یکسوم کاهش مییابد و شکاف درآمدی را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد، البته نه به اندازه برابر کردن استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری. زنان با درآمد بالاتر، در اطمینان یافتن از اینکه رابطه جنسی به تولد نوزاد ناخواسته منجر نمیشود، بسیار موفقتر هستند. این تقریباً به طور قطع منعکسکننده چشمانداز اقتصادی و بازار کار روشنتر آنهاست: به زبان ساده، آنها چیزهای بیشتری از یک تولد ناخواسته را از دست خواهند داد.
بنابراین بهبود چشمانداز اقتصادی و آموزشی زنان فقیر، بخش مهمی از هر استراتژی برای کاهش نرخ تولد ناخواسته است. اما راه حلهای فوریتری نیز وجود دارد. زنان مرفه به طور مکرر و موثرتری از پیشگیری از بارداری استفاده میکنند و سیاستهایی برای کمک به کاهش این شکاف درآمدی، از جمله افزایش دسترسی به داروهای ضدبارداری با اثر طولانی، وجود دارد. اما دسترسی به سقط جنین مقرونبهصرفه نیز مهم است، و این مورد در حال حاضر برای بسیاری از زنان فقیر محدود است. البته دیدگاههای قوی در مورد سقط جنین وجود دارد، اما پذیرش چنین نابرابریهایی از نظر درآمد برای هر کسی سخت است، بهویژه زمانی که احتمالاً در دو یا چند نسل طنینانداز میشود. سقط جنین انتخاب سختی است، اما چیزی است که نباید تحت تاثیر وضعیت مالی قرار گیرد.»
در حالی که هر فردی دلایل منحصربهفردی برای درخواست سقط جنین دارد، پژوهشگران دریافتهاند افرادی که این عمل را انجام دادهاند، تعدادی از عوامل مشترک را گزارش میکنند که بر تصمیم آنها تاثیر گذاشته است. اما مهمترین عامل، نگرانیهای مالی است.
دیگر مسائل مهمی که بر این انتخاب تاثیر میگذارد، مربوط به نداشتن آمادگی برای والدین بودن، و رابطه میان زوجین است.
با این حال، یادآوری این نکته مهم است که طیف وسیعی از عوامل بر تصمیم به سقط جنین تاثیر میگذارند. اینها شامل مسائل بسیار شخصی است که به راحتی از سوی دیگران قابل درک نیستند یا در دستهبندیهای کلی جای میگیرند.
در ادامه، به توضیح دلایل رایج سقط جنین و ملاحظات مهم مرتبط با آن میپردازیم.
1- مالی
نگرانیهای اقتصادی رایجترین دلایلی است که زنان را به سمت انتخاب سقط جنین سوق میدهند. دلایل متعددی وجود دارد که چرا ممکن است فرد از نظر مالی برای پدر یا مادر بودن احساس آمادگی نکند:
- هزینه کلی: بچهدار شدن گران است. به گفته بروکینگز، یک گروه تحقیقاتی غیرانتفاعی سیاست اجتماعی، به دلیل تورم، هزینه تخمینی تربیت فرزند متولدشده در سال 2022 بیش از 310 هزار دلار است؛ یعنی بیش از 17 هزار دلار در سال.
- نداشتن درآمد کافی: بسیاری از مردم پول کافی برای حمایت از بار مالی بچهدار شدن ندارند. موقعیتهایی که بر امنیت مالی تاثیر میگذارند، بیکاری یا کمکار بودن است. کمکار به این معناست که شما شاغل هستید اما در موقعیتی کار نمیکنید که به طور کامل از مهارتهای شما بهره ببرند یا مطابق با ارزش مهارتهای شما حقوق پرداخت کنند. بچهدار شدن بر پتانسیل درآمد زن در آینده نیز تاثیر میگذارد؛ پدیدهای که به نام «شکاف دستمزد مادران» شناخته میشود.
- نبود بیمه سلامت: بیمه نشدن نیز زیر چتر مالی قرار میگیرد. کمکهای دولتی اغلب برای زنان باردار که فاقد بیمه درمانی هستند یا درآمد کمی دارند در دسترس است، اما همه واجد شرایط نیستند.
2- زمانبندی
احساس اینکه زمان مناسبی برای بچهدار شدن نیست، دومین دلیل متداول برای درخواست سقط جنین است:
- بارداری برنامهریزینشده: هنگامی که بارداری برنامهریزینشده باشد، زنان ممکن است احساس کنند که هنوز سنشان کم است، خیلی شلوغ هستند یا هنوز آمادگی ندارند. به طور مشابه، برخی از زنان احساس میکنند که هنوز از نظر عاطفی یا ذهنی برای مراقبت از کودک یا حتی تحمل یک بارداری آماده نیستند.
- اثرات منفی آینده: حدود 20 درصد از کسانی که به طور خاص به دنبال سقط جنین هستند، احساس میکنند که باردار بودن یا بچهدار شدن بر آینده آنها تاثیر منفی میگذارد. آنها ممکن است سقط جنین را انتخاب کنند، زیرا میخواهند از تغییر در برنامههای تحصیلی یا شغل خود اجتناب کنند، یا میخواهند صبر کنند تا در زندگی به ثبات بیشتری برسند.
3- مسائل خانوادگی
مسائل زیادی در یک رابطه وجود دارد که بر تصمیم یک زن برای سقط جنین تاثیر میگذارد.
- مجرد بودن: اکثر زنانی که سقط جنین را انتخاب میکنند، ازدواج نکردهاند. بر اساس دادههای سال 2019، 5/85 درصد از کسانی که سقط جنین کردهاند، زنان مجرد بودهاند. برای برخی از این زنان، مجرد بودن به تصمیم آنها برای سقط جنین کمک میکند. حدود هشت درصد از کسانی که به نظرسنجی در مورد دلایل سقط جنین پاسخ دادند، به طور خاص خاطرنشان کردند که نمیخواهند یک والد مجرد باشند.
- فشار خانواده: حدود پنج درصد از زنان میگویند که انتخاب آنها تحت تاثیر خانواده بوده است؛ گاهی به این دلیل که آنها معتقدند خانواده از آنها حمایت نمیکند. درصد کمی از زنان نیز میگویند که مستقیم از سوی خانواده یا دوستان برای سقط جنین زیر فشار قرار گرفتهاند.
- رابطه سمی: قرار گرفتن در یک رابطه ناخوشایند نیز میتواند بر تصمیم فرد برای سقط جنین تاثیر بگذارد. پژوهشگران تخمین میزنند که خشونت شریک جنسی در 6 تا 22 درصد از سقط جنینها دخیل است.
- تجاوز جنسی: در ایالاتمتحده، تخمین زده میشود که سالانه بین 25 هزار تا 35 هزار حاملگی ناشی از تجاوز جنسی است. مطالعات نشان میدهد که یک درصد از زنان دلیل سقط جنین را تجاوز جنسی میدانند.
4- داشتن کودکان دیگر
حدود 59 درصد از زنانی که سقط جنین کردهاند، قبلاً حداقل یک فرزند به دنیا آوردهاند. در برخی موارد، این زنان سقط جنین را انتخاب میکنند، زیرا نگران این هستند که زمان یا منابع لازم را برای مراقبت از کودکان بیشتر ندارند.
5- دلایل سلامتی
حدود 12 درصد از سقط جنینها به مسائل بهداشتی مربوط میشود. این هم شامل نگرانیهای مربوط به سلامت مادر و هم شرایط پزشکی مادرزادی در جنین میشود.
- سلامتی مادر: گاهی اوقات، خود بارداری میتواند خطر بالایی برای ایمنی و رفاه مادر به همراه داشته باشد. در واقع، تخمین زده میشود که سالانه 700 زن بر اثر عوارض بارداری در ایالاتمتحده جان خود را از دست میدهند. بارداری میتواند بیماریهای زمینهای یا قبلی را تشدید کند که به شدت سلامت زن را به خطر میاندازد. زنان مبتلا به بیماریهای کلیوی یا قلبی، بهویژه در معرض خطر بالای مرگ ناشی از بارداری هستند.
- سلامت جنین: همچنین ممکن است نگرانیهایی در مورد سلامت جنین وجود داشته باشد. این را میتوان در طول آزمایش ژنتیک در اوایل بارداری یا در طول اسکن آناتومی در حدود 20هفتگی تشخیص داد.
جنینکشی انتخابی در هند، سقط جنین دختر، غیرقانونی است. جنینکشی دختران با ورود فناوری سونوگرافی مقرونبهصرفه در اوایل دهه 1990 و پذیرش گسترده آن در هند مرتبط است. فناوری اولتراسوند در سال 1979 وارد چین و هند شد، اما گسترش آن در هند کندتر بود. فناوری تشخیص جنسیت از طریق سونوگرافی برای اولینبار در شهرهای بزرگ هند در دهه 1980 معرفی شد، استفاده از آن در مناطق شهری هند در دهه 1990 گسترش یافت و در دهه 2000 فراگیر شد.
پژوهشهای مرکز تحقیقات پیو بر اساس دادههای دولت اتحادیه1 نشان میدهد که جنینکشی از سوی حداقل 9 میلیون زن در سالهای 2000 تا 2019 انجام شده است. این پژوهش نشان داد که به ترتیب 7/86 درصد از این جنینکشیها از سوی هندوها (80 درصد جمعیت)، بعد سیکها (7/1 درصد جمعیت) با 9/4 درصد و پس از آنها، از سوی مسلمانان (14 درصد از جمعیت) با 6/6 درصد رخ داده است. این پژوهش همچنین کاهش کلی ترجیح پسران را در دوره زمانی نشان داد.
نسبت جنسی طبیعی بین 103 تا 107 مرد به ازای هر 100 زن در نظر گرفته میشود و هر عددی بالاتر از آن نشاندهنده جنینکشی دختر در نظر گرفته میشود. بر اساس سرشماریهای 10ساله هند، نسبت جنسیتی در گروه سنی صفر تا شش سال در هند از 4/102 مرد به ازای هر 100 زن در سال 1961، به 2/104 در سال 1980، به 5/107 در سال 2001 و به 9/108 در سال 2011 افزایش یافته است.
نسبت جنسی کودکان در تمام ایالتهای شرقی و جنوبی هند در محدوده طبیعی است، اما در برخی ایالتهای غربی و به ویژه شمال غربی مانند ماهاراشترا، هاریانا، جامو و کشمیر به طور قابل توجهی بالاتر است (به ترتیب 118، 120 و 116 تا سال 2011). در سرشماری سال 2011 ایالتهای غربی ماهاراشترا و راجستان نسبت جنسیت کودکان 113، گجرات 112 و اوتار پرادش 111 را داشتند.
دادههای سرشماری هند نشان میدهد که نسبت جنسیتی زمانی که زنان یک یا دو فرزند دارند ضعیف است، اما با داشتن فرزندان بیشتر بهتر میشود، که نتیجه «عملهای توقف» انتخابی جنسیتی است (توقف بچهدار شدن بر اساس جنسیت متولدین). دادههای سرشماری هند همچنین نشان میدهد که همبستگی مثبتی میان نسبت جنسی غیرعادی و وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سواد بهتر وجود دارد. این ممکن است به سیستم جهیزیه در هند مرتبط باشد؛ جایی که مرگ جهیزیه2 زمانی رخ میدهد که یک دختر به عنوان بار مالی دیده شود.
بر اساس دادههای سرشماری سالهای 1991، 2001 و 2011، بخشهای شهری هند نسبت جنسیتِ فرزندِ بیشتری از روستاهای هند دارند، که نشاندهنده شیوع بالاتر جنینکشی زنان در بخشهای شهری هند است. به طور مشابه، نسبت جنسی کودکان بیشتر از 115 پسر به ازای هر 100 دختر در مناطقی یافت میشود که اکثریت غالب آن هندو هستند. علاوه بر این، نسبت جنسی «عادی» کودکان، یعنی 104 تا 106 پسر در هر 100 دختر در مناطقی یافت میشود که اکثریت غالب آن مسلمان، سیک یا مسیحی هستند. این دادهها نشان میدهد که انتخاب جنسیت عملی است که در میان برخی از بخشهای تحصیلکرده، ثروتمند یا دارای مذهبی خاص از جامعه هند انجام میشود.
بحث در مورد اینکه آیا این نسبتهای جنسی بالا فقط ناشی از جنینکشی زنان است یا برخی از نسبتهای بالاتر با دلایل طبیعی توضیح داده میشود، وجود دارد. دولت هند در سال 1994 قانون تکنیکهای تشخیصی قبل از بارداری و پیش از تولد (PCPNDT) را برای ممنوعیت و مجازات غربالگری جنسی قبل از تولد و جنینکشی زنان تصویب کرد. در حال حاضر در هند تعیین یا افشای جنسیت جنین برای هر کسی غیرقانونی است. با این حال، نگرانیهایی وجود دارد که قانون PCPNDT از سوی مقامات ضعیف اجرا شده باشد.
گروهی از پژوهشگران بر این باور هستند که هر نسبت جنسی پسر به دختر در هنگام تولد که خارج از محدوده طبیعی باشد، لزوماً بر سقط جنین انتخابی دلالت دارد. این پژوهشگران ادعا میکنند که هم نسبت جنسی در بدو تولد و هم نسبت جنسیت جمعیت در جمعیتهای انسانی به طور قابل ملاحظهای ثابت است؛ بنابراین انحرافهای قابل توجه در نسبت جنسی در هنگام تولد از محدوده طبیعی را فقط میتوان با دستکاری، یعنی سقط جنین انتخابی، توضیح داد.
آمارتیا سن در مقالهای که به طور گسترده مورد استناد قرار گرفت، نسبت جنسیت تولد در اروپا (106) و ایالاتمتحده (105) را با آسیا (107) مقایسه کرد و استدلال کرد که نسبت جنسی بالا در شرق آسیا، غرب آسیا و آسیای جنوبی ممکن است به دلیل مرگومیر بیش از حد زنان باشد. سن به پژوهشهایی اشاره کرد که نشان داده بود اگر مردان و زنان از مراقبتهای تغذیهای و پزشکی مشابه و مراقبتهای بهداشتی خوب برخوردار شوند، زنان نرخ بقای بهتری خواهند داشت و این جنس مرد است که از نظر ژنتیکی شکننده است. آمارتیا سن نسبت «زنان ازدسترفته» را تخمین زد که اگر نسبت زنان به مردان در آسیا به اندازه اروپا و ایالاتمتحده بود، در آسیا زنده میماندند. به گفته سن، نسبت بالای جنسیت هنگام تولد در طول چند دهه، نشاندهنده کمبود 11درصدی زنان در آسیا یا بیش از صد میلیون زن از مجموع سه میلیارد جمعیت هند، سایر کشورهای جنوب آسیا، غرب آسیا، شمال آفریقا و چین است.
تئوریهای مختلفی به عنوان دلایل احتمالی برای سقط جنین انتخابی ارائه شده است. فرهنگ، یکی از عوامل مورد علاقه برخی از پژوهشگران است، در حالی که برخی طرفدار دسترسی متفاوت جنسیتی به منابع هستند. برخی از جمعیتشناسان این سوال را مطرح میکنند که آیا ادعاهای سقط جنین انتخابی یا نوزادکشی صحیح است؟ زیرا گزارش ناکافی از تولد دختر نیز ممکن است نسبت جنسیتی بالا را توضیح دهد. دلایل طبیعی نیز ممکن است برخی از نسبتهای جنسیتی غیرطبیعی را توضیح دهند. کلاسن و وینک معتقدند که نسبت جنسیتی بالای هند و چین در درجه اول نتیجه سقط جنین انتخابی است.
1- ترجیح فرهنگی
گروهی از پژوهشگران باور دارند که جنینکشی زنان را میتوان از طریق تاریخ و پیشینه فرهنگی مشاهده کرد. به طور کلی، نوزادان پسر ترجیح داده میشدند زیرا آنها کار یدی و موفقیت را برای خانواده فراهم میکردند. سقط انتخابی جنینهای دختر در مناطقی رایج است که هنجارهای فرهنگی به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی، به فرزندان پسر نسبت به دختران اهمیت بیشتری میدهند. یک پسر اغلب به عنوان یک «دارایی» ترجیح داده میشود، زیرا میتواند درآمد کسب کرده و از خانواده حمایت کند. در مقابل، دختر یک «مسئولیت» است، زیرا او با خانواده دیگری ازدواج میکند، بنابراین کمک مالی به والدین خود نخواهد کرد. ازاینرو، جنینکشی زنان، به شکلی دیگر، ادامه عمل نوزادکشی دختر یا خودداری از مراقبتهای بهداشتی پس از زایمان برای دختران در خانوادههای خاص است. علاوه بر این، در برخی از فرهنگها از پسران انتظار میرود که در دوران پیری از والدین خود مراقبت کنند. این عوامل به دلیل تاثیر بیماریها بر نسبت جنسیتی کودکان پیچیده میشوند، جایی که بیماریهای واگیر و غیرواگیر بر مردان و زنان تاثیر متفاوتی دارند.
2- دسترسی جنسیتی متفاوت به منابع
برخی از تغییرات در نسبت جنسیت تولد و جنینکشی زنان ممکن است به دلیل دسترسی نابرابر به منابع باشد. همانطور که مک فرسون (2007) اشاره میکند، تفاوتهای قابل توجهی میتواند در خشونت جنسیتی و دسترسی به غذا، مراقبتهای بهداشتی و واکسیناسیون میان کودکان دختر و پسر وجود داشته باشد. این امر به مرگومیر بالای نوزادان و کودکان در میان دختران میانجامد که باعث تغییر در نسبت جنسیتی میشود.
به نظر میرسد دسترسی متفاوت و جنسیتی به منابع، به شدت با وضعیت اجتماعی، اقتصادی مرتبط باشد. به طور خاص، گاهی اوقات خانوادههای فقیرتر مجبور به جیرهبندی غذا میشوند و دختران معمولاً اولویت کمتری نسبت به پسران دارند (کلاسن و وینک، 2003). با این حال، مطالعه کلاسن در سال 2001 نشان داد که این عمل در خانوادههای فقیرتر به طرز چشمگیری کاهش مییابد. مطالعه کلاسن و وینک در سال 2003 نشان میدهد که این موضوع «به استقلال اقتصادی بیشتر زنان و سختگیریهای فرهنگی کمتر در میان فقیرترین بخشهای جمعیت مربوط میشود». به عبارت دیگر، فقیرترین خانوادهها معمولاً کمتر به انتظارات و هنجارهای فرهنگی محدود میشوند، و زنان تمایل دارند آزادی بیشتری برای تبدیل شدن به نانآور خانواده از سر ناچاری داشته باشند.
لوپز و روزیکا (1983) دریافتند که وقتی منابع یکسانی در اختیار زنان قرار میگیرد، در تمام مراحل زندگی پس از نوزادی، بیشتر از مردان عمر میکنند. با این حال، در سطح جهانی، منابع همیشه به طور عادلانه تخصیص داده نمیشوند. بنابراین، برخی از پژوهشگران استدلال میکنند که نابرابری در دسترسی به منابعی مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش و تغذیه، حداقل نقش کوچکی در نسبتهای بالای جنسیتی که در برخی از نقاط جهان مشاهده میشود، بازی میکنند.
3- سیستم جهیزیه
اگرچه سیستم جهیزیه از نظر قانونی با قانون منع جهیزیه سال 1961 به پایان رسید، اما عدم امکان نظارت بر خانوادهها و رواج فساد، به تداوم آن در سراسر هند منجر شده است. جهیزیه عبارت است از پرداختی از طرف خانواده عروس به خانواده داماد در زمان عقد که اغلب در «جوامع تکهمسری و طبقهبندیشده اجتماعی که از نظر اقتصادی پیچیده هستند و زنان نقش تولیدی نسبتاً کمی دارند» یافت میشود. در جامعه هند، افزایش رشد اقتصادی به مردان این امکان را داده است که در مشاغل «مولد» کار کرده و درآمد کسب کنند، اما بسیاری از زنان از این فرصتها برخوردار نیستند. بنابراین، زنان و خانوادههایشان برای جبران کمبود نهادههای تولیدی که در ازدواج وارد میکنند، مجبورند مهریهای دریافت کنند. سلسلهمراتب قدرت و تعهد مالی ایجادشده از طریق این سیستم، به تداوم اعمالی مانند جنینکشی زنان و ترجیح بالای پسر دامن میزند. علاوه بر این، پیشرفت تکنولوژی که امکان سقط جنین انتخابی را فراهم کرده، هزینه تبعیض را کاهش میدهد و بسیاری از مردم فکر میکنند که بهتر است به جای 50 هزار روپیه در آینده (جهیزیه)، «در حال حاضر 500 روپیه (سقط جنین) بپردازند». علاوه بر این، هزینههای مربوط به جهیزیه نیز فراتر از ازدواج است. انتظار میرود خانواده عروس بار سنگین هزینههای داماد را به دوش بکشند.
4- سیستم ضعیف تامین اجتماعی هند
دلیل دیگر این ترجیح مردان بر اساس مزایای اقتصادی داشتن پسر و هزینههای فرزند دختر است. در هند، سیستم تامین اجتماعی بسیار محدودی وجود دارد، بنابراین والدین برای اطمینان از آینده پسران خود و مراقبت از آنها در سنین پیری به آن نگاه میکنند. دختران بدهکار هستند، زیرا پس از ازدواج باید به خانواده دیگری بروند و نمیتوانند از والدین خود مراقبت کنند. علاوه بر این، کمک اقتصادی به ثروت خانواده نمیکنند و به دلیل نظام جهیزیه پرهزینه هستند. مردم هند معمولاً کار مردان را «مولد» و کمککننده به خانواده میدانند، در حالی که برداشت اجتماعی از کار زنان این مفهوم را ندارد. این امر همچنین به این واقعیت مربوط میشود که برای مردان در هند آسانتر است که مشاغل پردرآمد داشته و از نظر مالی، خانوادههای خود را تامین کنند. زنان به منظور دستیابی به آن سطح از اشتغال پردرآمد و تغییر تصور مردم از دختران به عنوان بدهی مالی، به دسترسی بیشتر به آموزش و منابع اقتصادی نیاز دارند. با این تحلیل هزینه-فایده، بسیاری از خانوادهها به این نتیجه میرسند که باید زندگی فرزندان پسر را بر زندگی دختران ترجیح دهند تا آینده مالی آنها تضمین شود. سیستم سنتی تامین اجتماعی در هند خانوادهمحور است و سه نسل خانواده به طور مشترک با هم زندگی و از یکدیگر مراقبت میکنند.
پژوهشها در مورد اینکه چه کسی سقط جنین میکند واقعاً مردم را شگفتزده میکند:
- 59 درصد از زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، در حال حاضر فرزند دارند و مادر هستند.
- زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، بیش از سه برابر احتمال دارد که فقیر باشند؛ به عبارت دیگر، 49 درصد آنها فقیر هستند، در حالی که نرخ ملی فقر حدود 12 درصد است.
- 75 درصد از زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، درآمد پایینی دارند.
- 55 درصد از زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، اخیراً یک رویداد مخرب زندگی مانند مرگ یکی از دوستان نزدیک یا یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل، قطع رابطه با شریک زندگی یا تعهدات اجاره یا وام مسکن عقبافتاده را تجربه کردهاند.
این زنان همچنین به طور عمده به مرخصی زایمان با حقوق یا به مراقبت از کودکان مقرونبهصرفه دسترسی ندارند.
پژوهشهای توضیح دادهشده در ادامه، نشان میدهد که در برخی موارد، سقط جنین از نظر اجتماعی و اقتصادی به زنان کمک میکند.
- قانونی شدن سقط جنین به ویژه به زنان جوان و سیاهپوست کمک کرد. مطالعات نشان میدهد که «گسترش دسترسی به سقط جنین... مادر شدن نوجوانان را تا 34 درصد و ازدواج نوجوانان را تا 20 درصد کاهش میدهد» و گسترش دسترسی به سقط جنین احتمال این را افزایش میدهد که زنانی که با حاملگیهای ناخواسته مواجه میشوند، به دانشگاه رفته و وارد مشاغل حرفهای شوند.
- زنان سیاهپوست به دلیل قانونی شدن سقط جنین، 28 تا 40 درصد کاهش مرگومیر مادران را تجربه کردند و زنان جوانی که از سقط جنین قانونی استفاده کردند تا شروع برنامهریزینشده مادر شدن را تنها یک سال به تاخیر بیندازند، بعداً در حرفه خود متوجه افزایش 11درصدی دستمزد ساعتی شدند.
- سقط جنین باعث کاهش نرخ زادوولد شد و به خانوادهها اجازه داد روی فرزندانی که دارند سرمایهگذاری کنند و زنان بتوانند زندگی شغلی خود را مدیریت کنند.
- اگر سقط جنین غیرقانونی شده یا دسترسی به سقط جنین به ایالتها محدود شود، زنانی که به دنبال سقط جنین محافظتشده هستند آسیب میبینند، زیرا برای دسترسی به سقطهای بالینی باید مسافتهای زیادی را با هزینههای گزاف طی کنند. زنان فقیر و زنان آسیبپذیر بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند و برخی مذهبیان میگویند که این امر، اصل اول عدالت اجتماعی کاتولیک -گزینه ترجیحی برای فقرا- را نقض میکند.
برای بسیاری از زنان، مراقبت از کودک مقرونبهصرفه دستنیافتنی است و سیاستهای اشتغال اغلب برای والدین شاغل مناسب نیستند. بسیاری از کشورها (از جمله بلغارستان و لتونی) بیش از یک سال مرخصی با حقوق به مادران جدید ارائه میدهند، در حالی که ایالاتمتحده طبق قانون مرخصی خانواده و پزشکی در سال 1993 تنها 12 هفته مرخصی بدون حقوق را در نظر میگیرد. با توجه به نحوه رفتار آمریکا با فقرا و ارائه مراقبتهای بهداشتی، ممنوعیت سقط جنین، یک اصل اساسی از آموزش اجتماعی کاتولیکها را نقض میکند که یک گزینه ترجیحی به فقرا و آسیبپذیران میدهد. در آمریکا، مادران جوان از آسیبپذیرترین افراد هستند.
اینفوگرافیک: تجارت فردا/ گرافیست: علیرضا تاجیک
به گزارش تجارت فردا، جوانی جمعیت یکی از مختصات ویژه جامعه ایران است. جامعهای که اکنون سیاستگذارانش برای جلوگیری از ورود و گذار به دوران پیری در تدارک تشویق خانوادهها و زوجها برای فرزندآوری و در نتیجه کنترل رشد منفی احتمالی جمعیت در ایران هستند. اما گزارشها در ایران نشان میدهد بعضاً به دلایلی از جمله دلایل اقتصادی سقط جنین در ایران در حال افزایش است. آمارها متفاوت است اما رئیس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، پیشتر مدعی شد؛ روزانه حداقل هزار سقط در کشور اتفاق میافتد.
طبق آمار اعلامی از وزارت بهداشت، هر سال میانگین ۶۰۰ هزار سقط جنین در ایران وجود دارد و ۸۰ درصد این سقط خارج از مراکز درمانی اتفاق میافتد. در ایران هزینه سقط جنین غیرقانونی از ۱۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان برآورد شده است. اولین علت سقط جنین غیرقانونی، نخواستن فرزند بیشتر است؛ دومین علت مسائل اقتصادی و سومین دلیل، بدموقع بودن بارداری است.
نخواستن فرزند بیشتر حدود 40 درصد از علل سقط جنین را تشکیل میدهد. علل اقتصادی 21 درصد و بدموقع بودن بارداری 20 درصد علت سقط جنین را شامل میشود و سایر علل نیز درصد کمی را به خود اختصاص میدهند. براساس بررسیهایی که در مراکز نجات فرزندان سقط (نفس) انجام شده است، حدود 2/7 درصد از کسانی که متقاضی سقط جنین بودهاند در حال تجربه بارداری اول خود بودهاند. حدود 20 درصد از افراد قصد سقط فرزند دوم، 9/24 درصد قصد سقط فرزند سوم، 3/28 درصد قصد سقط فرزند چهارم و 3/10 درصد قصد سقط فرزند پنجم خود را داشتهاند و 8/8 درصد این افراد نیز هنگام بارداری برای فرزند ششم به بعد متقاضی سقط جنین بودهاند.