تیم ملی اسکی بانوان امسال در حالی در رقابتهای قهرمانی جهان ۲۰۲۱ ایتالیا شرکت کرد که توانست به نتیجه غیرمنتظرهای دست پیدا کند. راهیابی عاطفه احمدی، چهره مطرح این روزهای اسکی زنان ایران، به مانش دوم مسابقات مارپیچ بزرگ اتفاق ویژهای بود که برای این تیم رقم خورد. احمدی که رتبهدار مارپیچ کوچک است، بهعنوان اولین زن اسکیباز ایرانی توانست در رقابتهای جهانی به مانش دوم راه پیدا کند. او با زمان سه دقیقه و ۱۰ ثانیه و ۳۳ صدمثانیه در جایگاه چهلوششم پیکارهای ایتالیا قرار گرفت. به این بهانه دقایقی با عاطفه همکلام شدیم تا از اوضاع و احوال این روزهای اسکی کشور بگوید. از داستان جنجالی ممنوعالخروجی سمیرا زرگری تا تقابل او و فروغ عباسی در بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۱۸ کرهجنوبی و وثیقه میلیاردی برای پناهندهنشدن اسکیبازان.
بهتر است خودتان شروع کنید. فکرش را میکردید با وجود روند تمرینی نامناسبی که داشتید، اینقدر خوب در ایتالیا نتیجه بگیرید؟
راستش نمیدانم چه بگویم. تیمی که امسال به رقابتهای اسکی آلپاین قهرمانی جهان اعزام شد، چهار نفر از بهترین دخترهای ایران را در اختیار داشت. تیمی که با کمترین امکانات و تنها با یک هفته تمرین در شیراز به ایتالیا اعزام شد. متأسفانه امسال آنقدر وضعیت ما برای حضور در رقابتهای جهانی بد بود که حتی برای تیم ملی آقایان هم یک هفته بیشتر اردو در دیزین برگزار نشد. همیشه روال بر این بود که قبل از مسابقه یک هفته زودتر به اروپا میرفتیم تا خودمان را با شرایط برف و آب و هوای میزبان مسابقات تطبیق دهیم. ساعت خوابمان را تنظیم میکردیم، اما برای این دوره درست شب مسابقه به ایتالیا رسیدیم. ایتالیا هم یکی از سختترین و فنیترین پیستهای جهان را دارد و با توجه به این موضوع، قرارگرفتن در این موقعیت فشار زیادی به همه وارد کرد. درست است که اسکیبازان ایران در سطح جهان مدالآور نیستند، اما حداقلش این بود اگر تدارک بهتری برای ما دیده میشد میتوانستیم نتیجه بهتری بگیریم. من آنقدر از لحاظ روحی بههمریخته بودم که اولش از عملکردم اصلا راضی نبودم؛ اما یکی، دو روز که گذشت بعد تازه فهمیدم که چه کار کردهام. الان که درست فکر میکنم میبینم واقعا کار بزرگی کردهام.
دلیل اینکه زودتر به ایتالیا اعزام نشدید چه بود؟
گفتند بهخاطر کرونا و محدودیتهایش شرایط مهیا نشده، اما ما وقتی به ایتالیا رسیدیم دیدیم که همه کشورها یک هفته است که آنجا هستند و دارند تمرین میکنند. متأسفانه ما داریم با شرایط نابرابر با اسکی دنیا رقابت میکنیم. دستگاههای بالابری که کشورهای اروپایی دارند ۱۰ برابر از دستگاههایی که در ایران است مجهزتر و بهروزتر است، به لحاظ مربی، حقوق، مزایا و تجهیزات که دیگر هیچ. برفی که ما در ایران داریم برف طبیعی و نرم است. ما اصلا در ایران پیست یخی نداریم. این در حالی است که در تمام کشورها پیست یخی دارند یا با دستگاههای برفکوب و فشار آب پیست مصنوعی میسازند. فدراسیون اسکی حتی یک پیست اختصاصی برای ملیپوشانش هم ندارد. گرانی ارز و یورو هم آنقدر عرصه را بر ما تنگ کرده که ما نمیتوانیم با هزینه شخصی برویم در اروپا تمرین کنیم. تا پیش از این ارز خیلی نرخش بالا نبود و سفرها و اعزامهای تیمهای ملی اسکی نصف بود، با این اوضاعی که الان به وجود آمده، همین نصف هم به صفر رسیده است. من هر کاری کردم که بتوانم چند روزی خودم شخصا بروم در یک کشور دیگری اسکی کنم، نتوانستم. چون از عهده تأمین هزینهها برنمیآمدم.
اینطور که گفته میشود ملیپوشان برای تمرینکردن در پیست اسکی دربندسر و دیزین هم باید بلیت بخرند و پول بدهند؟
بله همینطور است. این دو پیست دست بخش خصوصی است و مدیریت آن را هم یک نفر بر عهده دارد. چون در مالکیت فدراسیون نیست، ما باید برای هر بار تمرین مثل سایر افراد بلیت بخریم. جالب اینجاست که به بومیهای دربندسر و دیزین نرخ بلیت ۶۰ هزار تومانی میدهند، اما من، چون بومی آنجا نیستم باید ۲۵۰ هزار تومان بدهم.
فروغ عباسی، همتیمی شما هم که دیروز بهخاطر همین مسئله و البته سایر کمتوجهیها خداحافظیاش را از این تیم اعلام کرد!
اگر اینطور پیش برود، همه خداحافظی میکنند. چرا یک ورزشکاری که در سطح حرفهای کار میکند، برای تیم ملی کشورش مسابقه میدهد، باید از او پول بگیرند. اسکیبازان برای اینکه منبع درآمد داشته باشند مجبورند در کنار تمریناتشان، شاگرد بگیرند تا اموراتشان بگذرد. آخر در کشتی هم که ورزش اول مملکت ماست شرایط به همین منوال است. طرف نفر اول نوجوانان دنیاست، اما دارد کنار خیابان دستفروشی میکند.
از همه بدتر ضمانتنامه و چک و سفتههایی است که فدراسیون اسکی برای ملیپوشان تعیین کرده؟
بله همینطور است. اسم ما ملیپوش است، اما باید ضمانت بدهیم که داریم برای تیم ملی کشورمان مسابقه میدهیم. فدراسیون یکسری تجهیزات به ما داده و از ما تعهدنامه گرفته تا زمانی که برای تیم ملی مسابقه میدهیم میتوانیم از آنها استفاده کنیم؛ در غیر این صورت باید آنها را پس بدهیم. من میخواهم بدانم بهعنوان یک ورزشکار ملی این حقمان نیست که فدراسیون وسیله اختصاصی به ما بدهد. یک ضمانتنامه دومیلیاردی هم از ما گرفتهاند برای اینکه وقتی سفر رفتیم در خارج نمانیم و پناهنده نشویم.
داستان ممنوعالخروجی سمیرا زرگری، سرمربی تیم هم که شوک بدی به همه شما وارد کرد.
بله متأسفانه ما چهار سال با خانم زرگری تمرین کردیم و به ایشان عادت داشتیم، اما یکباره زمان اعزام خبر رسید که همسر ایشان به دلیل اختلافات خانوادگی او را ممنوعالخروج کرده و نمیتواند با تیم به ایتالیا بیاید. خانم زرگری ارتباطهای خوبی با تیمهای خارجی داشتند، نبود ایشان کنار تیم واقعا ضربه بدی به ما زد. در نهایت کوچینگ تیم را به آقای باقر کلهر، سرمربی تیم مردان دادند.
خبر دارید که مشکل سمیرا زرگری حل شده یا نه؟
نه، هنوز حل نشده است.
به نظرتان مسئولان ورزش نباید در این زمینه پیشقدم شوند و چارهای برای بحث ممنوعالخروجی زنان متأهل ورزشی پیدا کنند. بههرحال اینجا دیگر بحث ملی مطرح است و بحث شخصی و خانودگی نیست؟
به نظر من بحث ممنوعالخروجی موضوعی دوطرفه است. درست است که جامعه ما مردسالار است و همه حق را به مرد میدهند، اما من معتقدم که مسئولان باید مشکل ممنوعالخروجی آقایان را هم بهخاطر مهریه حل کنند تا در ازای آن ممنوعالخروجی زنان هم حل شود.
از الان به بعد چه برنامهای دارید؟
فعلا که در رقابتهای لیگ مشغول هستم و بعد از آن هم باید برای بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۲۲ چین برنامهریزی کنم که هنوز هیچ برنامهای برای من در نظر نگرفتهاند. همه کشورها در فاصله چهارساله هر المپیک روی نیروها و ورزشکاران جوانشان سرمایهگذاری میکنند، اما در مورد من که این اتفاق هنوز نیفتاده است. چهار سال است نفر اول ایرانم، اما انگار نه انگار که باید توجهی به من شود. برای دوره قبل هم حق من بود به المپیک ۲۰۱۸ بروم، اما مسئولان تصمیم گرفتند که یک فرد باتجربه را به این بازیها بفرستند؛ بنابراین فروع عباسی رفت. آن موقع من از ۱۱ مسابقهای که دادم ۹ تا را اول شدم، یکی را دوم و یکی را هم اوت کردم. من چهار سال پیش ۱۶ سالم بود و گفتند چرا باید یک بچه به المپیک برود. این در حالی است که من از آن سال تا به الان نفر اول ایرانم. من، اما ثابت کردم که همین بچه میتواند در میادین بزرگتر بدرخشد. شانس برای حضور در المپیک به ۸۰ درصد رسیده، اما تا یک سال آینده هیچ برنامهای ندارم. متأسفانه هیچ انسجامی وجود ندارد. مربیان مدام عوض میشوند. خانم میترا کلهر سرمربی تیم جوانان میشوند حاشیه درست میکنند و من را هم قاطی حاشیههایشان میکنند. اینکه چه کسی سرمربی باشد برای من مهم نیست، برای من مهم آرامش است. امیدوارم که این وسط پاسوز نشوم.