مدیریت سرمایه غیرفعال نوعی استراتژی سرمایهگذاری است که بهجای انتخاب و مدیریت فعالانه ارزهای دیجیتال، سهام یا سایر داراییها، بر پیروی از یک شاخص مشخص تمرکز دارد. این استراتژی با کاهش هزینههای مدیریت و همچنین کاهش نیاز به تحلیلهای پیچیده، توانسته است به یکی از پرطرفدارترین روشهای سرمایهگذاری تبدیل شود. هدف سرمایهگذاران در این نوع مدیریت بهجای تلاش برای غلبه بر بازار، رسیدن به بازدهی مطابق با شاخص انتخابی است.
در این مقاله از ارزدیجیتال، علاوهبر آشنایی با مدیریت سرمایه غیرفعال، انواع سرمایهگذاریهای غیرفعال و مزایا و معایب آن را نیز بررسی میکنیم.
مدیریت سرمایه غیرفعال (Passive Management) یک رویکرد سرمایهگذاری است که در آن، هدف اصلی تطابق با عملکرد یک شاخص مشخص بازار، مانند اس اند پی ۵۰۰ (S&P ۵۰۰) است. این روش بر این اصل استوار است که بازارها بهطور کلی کارآمد هستند و قیمتها بهدرستی، تمامی اطلاعات موجود را منعکس میکنند. بنابراین، تلاش برای انتخاب سهام بهتر یا زمانبندی بازار بهصورت مداوم غیرممکن است. سرمایهگذاران بهجای آن، در صندوقهایی (ETF) سرمایهگذاری میکنند که دقیقاََ ساختار شاخص بازار را دنبال میکنند.
استراتژی مدیریت غیرفعال با کاهش هزینهها و پیچیدگیها به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا بدون نیاز به دانش تخصصی، به بازدهی مشابه بازار برسند. همچنین، تحقیقات نشان داده است که در بلندمدت، بسیاری از صندوقهای مدیریتشده بهطور فعال، عملکردی پایینتر از شاخصهای بازار دارند. از اینرو، مدیریت غیرفعال به دلیل سادگی و کارایی بیشتر، گزینه مناسبی برای بسیاری از سرمایهگذاران محسوب میشود.
از مزایای دیگر مدیریت سرمایه غیرفعال میتوان به هزینههای پایینتر نسبت به مدیریت فعال اشاره کرد. این هزینهها شامل کارمزدهای مدیریت کمتر و هزینههای معاملاتی کمتر است؛ زیرا در این رویکرد، خریدوفروش دارایی، کمتر انجام میشود.
مدیریت سرمایه غیرفعال به این شکل کار میکند که سرمایهگذار بهجای انتخاب و خرید ارزهای دیجیتال یا داراییهای خاص، سرمایه خود را در صندوقهای شاخص (Index Funds) یا صندوقهای قابل معامله در بورس (ETFs) سرمایهگذاری میکند.
در مدیریت سرمایه غیرفعال، صندوقها بهندرت نیاز به تغییر دارند و خریدوفروش کمتری صورت میگیرد. این امر باعث کاهش هزینههای معاملاتی و مدیریت میشود. به دلیل پایداری و کاهش هزینهها، این رویکرد میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا با هزینه کمتر و ریسک پایینتر به بازدهی شبیه به بازار دست یابند.
صندوقهای شاخصی که در مدیریت غیرفعال استفاده میشوند، بهطور کلی شامل مجموعهای از سهام، اوراق قرضه یا ارزهای دیجیتال هستند که ساختار یک شاخص خاص را تقلید میکنند. بهعنوان مثال، یک صندوق شاخص S&P ۵۰۰، بهجای انتخاب فعالانه سهام فردی، تمامی ۵۰۰ سهام موجود در شاخص S&P ۵۰۰ را در پرتفوی خود قرار میدهد. بهاینترتیب، سرمایهگذار با خرید یک واحد از این صندوق، بهصورت خودکار در تمامی سهام شاخص موردنظر سرمایهگذاری کرده است.
در مجموع، مدیریت سرمایه غیرفعال بر این باور است که در بلندمدت، بازارهای مالی معمولاً رشد میکنند و سودآور هستند. به همین دلیل، افرادی که از این روش استفاده میکنند در تلاش هستند تا سرمایهگذاریهایشان را به گونهای تنظیم کنند که عملکردی مشابه با عملکرد کل بازار داشته باشد.
مدیریت سرمایه غیرفعال (Passive Investment Management)، بهعنوان یک استراتژی سرمایهگذاری، طی دهههای اخیر بهطور قابلتوجهی رشد کرده است. تاریخچه این استراتژی را میتوان به چند دوره مهم تقسیم کرد که در ادامه به آن میپردازیم.
در دهه ۱۹۶۰، یوجین فاما (Eugene Fama)، اقتصاددان آمریکایی، نظریه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) را معرفی کرد. این نظریه بیان میکند که اطلاعات به سرعت در قیمتهای بازار منعکس میشود و پیشبینی دقیق قیمتهای آتی دشوار است. بر این اساس، مدیریت فعال که بهدنبال غلبه بر بازار است، اغلب شکست میخورد. این نظریه، اساس فکری مدیریت سرمایه غیرفعال شد؛ زیرا اگر بازارها کارا هستند، بهترین راه این است که سرمایهگذار، سبدی را که نماینده کل بازار است در اختیار داشته باشد.
در سال ۱۹۷۵، جان بوگل (John Bogle)، بنیانگذار شرکت ونگارد (Vanguard)، اولین صندوق شاخص (Index Fund) را راهاندازی کرد. صندوق شاخص، نوعی صندوق سرمایهگذاری است که هدف آن، تقلید از عملکرد یک شاخص بازار ست.
در دهه ۱۹۹۰، ابزار جدیدی به نام صندوقهای قابل معامله در بورس معرفی شد. این ابزارها همانند صندوقهای شاخص عمل میکنند اما در طول روز مانند سهام در بورس معامله میشوند. ETFها به دلیل نقدشوندگی بالا و هزینههای پایین، محبوبیت زیادی پیدا کردند و به رشد مدیریت سرمایه غیرفعال کمک کردهاند.
از دهه ۲۰۰۰ به بعد، مدیریت سرمایه غیرفعال به یکی از استراتژیهای محبوب سرمایهگذاری تبدیل شد. بسیاری از سرمایهگذاران و مؤسسات مالی به دلیل هزینههای کمتر و عملکرد بهتر در مقایسه با مدیریت فعال به سمت این رویکرد حرکت کردند. افزایش استفاده از فناوریهای مالی و پلتفرمهای آنلاین نیز دسترسی به صندوقهای شاخص و ETFها را آسانتر کرد.
امروزه، مدیریت سرمایه غیرفعال بخش بزرگی از بازار سرمایهگذاری را تشکیل میدهد و بهعنوان یک استراتژی اثباتشده و معتبر در بین سرمایهگذاران شناخته میشود. صندوقهای شاخص و ETFها که ابزارهای اصلی این رویکرد هستند، همچنان محبوبیت خود را حفظ کردهاند.
این تاریخچه نشان میدهد که مدیریت سرمایه غیرفعال از نظریههای اقتصادی تا ابزارهای عملیاتی مدرن تکامل یافته و بهعنوان یکی از رویکردهای اصلی در دنیای سرمایهگذاری شناخته شده است.
استراتژیهای سرمایهگذاری غیرفعال به سرمایهگذاران این امکان را میدهند که با حداقل تلاش و هزینه، بهدنبال بازدهی کلی بازار باشند. در ادامه به چند استراتژی اصلی سرمایهگذاری غیرفعال اشاره میکنیم:
تصور کنید که سرمایهگذاری همچون چیدن تکههای یک پازل بزرگ است. در استراتژی وزندهی بر اساس ارزش بازار (Market Cap Weighting)، تکههای پازل بر اساس اندازه و اهمیتشان در صحنه بازار جای میگیرند. در این روش، سهام شرکتهای بزرگتر که نمایانگر بخشهای مهمتری از اقتصاد هستند، وزن بیشتری دریافت میکنند، درحالیکه سهام شرکتهای کوچکتر وزن کمتری دارند.
این استراتژی، با سادگی و هزینه کم به شما کمک میکند تا بهراحتی به شاخصهای بازار و تنوع گسترده آن دسترسی داشته باشید. بااینحال، مراقب باشید که این روش ممکن است باعث تمرکز بیشازحد روی برخی بخشها و افزایش ریسک شود.
حالا تصور کنید در دنیای سرمایهگذاری، همه تکههای پازل اهمیت یکسانی دارند. در استراتژی وزندهی برابر (Equal Weighting)، هر سهم بدون توجه به اندازه و ارزش بازارش، وزن یکسانی دریافت میکند. این رویکرد به شرکتهای کوچکتر نیز فرصتی برابر برای حضور در پرتفولیو شما میدهد و به کاهش خطر تمرکز بیشازحد کمک میکند.
اگرچه این روش به تنوع بالا کمک میکند، اما ممکن است نیاز به تعادل مجدد داشته باشید که میتواند هزینههای معاملاتی را افزایش دهد.
فرض کنید یک آشپز ماهر هستید که برای تهیه یک وعده غذایی از ترکیب خاصی از مواد اولیه استفاده میکنید. در استراتژی سرمایهگذاری مبتنی بر عامل (Factor-Based Investing)، شما از عوامل خاصی مانند ارزش، رشد، اندازه یا حجم برای ساخت سبد سرمایهگذاری خود استفاده میکنید. هدف از این روش این است که از عوامل ریسک سیستماتیک بهرهبرداری کنید و بازدهی بیشتری بهدست آورید.
این استراتژی به شما امکان میدهد تا با تنوع و پتانسیل بازدهی بالاتر، تجربهای متفاوت از سرمایهگذاری داشته باشید. اما دقت کنید که در برخی شرایط خاص بازار، ممکن است این نوع استراتژی مدیریت سرمایه غیرفعال نتایج مطلوبی نداشته باشد.
و اما در آخر، استراتژی سرمایهگذاری بخشمحور (Sector Investing) به شما امکان میدهد که روی بخشها یا صنایع خاصی تمرکز کنید؛ همانطور که یک گردشگر میتواند روی مکانهای خاصی در یک شهر تمرکز کند. میتوانید با استفاده از ETFها یا صندوقهای ویژه هر بخش، به بخشهای با پتانسیل رشد قوی یا محافظت در برابر ریسکهای اقتصادی دسترسی داشته باشید. این استراتژی میتواند به شما دیدگاه و فرصتهای مناسبی ارائه دهد، اما که ممکن است باعث افزایش ریسک تمرکز و کاهش تنوع در پرتفوی شما شود.
مدیریت سرمایه غیرفعال شامل چندین نوع مختلف است که همگی به دنبال کاهش هزینهها و تلاشهای سرمایهگذاری هستند و عمدتاً با هدف دنبالکردن عملکرد کلی بازار یا شاخصهای معین صورت میگیرند. در ادامه، انواع مدیریت سرمایه غیرفعال را توضیح میدهیم.
صندوقهای شاخص، صندوقهای سرمایهگذاری مشترکی هستند که با مدیریت سرمایه مبتنی بر شاخص (Index-Based Investing) هدفشان تکرار عملکرد یک شاخص در یک بازار خاص است. این صندوقها گزینهای کمهزینه و متنوع با پتانسیل بازدهی ثابت را به سرمایهگذاران ارائه میدهند.
مزایای صندوقهای شاخص شامل کارمزد کمتر، پوشش بازار وسیعتر و ریسک پایین است. بااینحال، در دورههای بحرانی بازار یا زمانی که مدیریت سرمایه فعال، قادر به کسب سود از فرصتها هستند، این صندوقها ممکن است عملکرد مناسبی نداشته باشند.
صندوقهای قابل معامله در بورس یا همان ETFها، صندوقهایی هستند که سبدی از اوراق بهادار یا سایر داراییها را نگهداری میکنند. سپس، سهام خود این صندوق بهعنوان یک سهم مستقل معامله میشوند.
ETFها میتوانند شاخصها یا بخشهای مختلف بازار را دنبال کنند و گزینههایی انعطافپذیر و مقرونبهصرفه برای سرمایهگذاران فراهم آورند.
مزایای ETFها شامل هزینههای پایین، امکان معاملات روزانه، کارایی مالیاتی و دسترسی به کلاسهای دارایی مختلف بدون نیاز به خریدوفروش آن دارایی است. بااینحال، ممکن است با هزینههای معاملاتی، مانند اسپرد و کارمزدهای بروکر مواجه شوند.
صندوقهای با تاریخ هدف (Target-Date Funds) که بهعنوان صندوقهای «چرخه عمر» (Life-Cycle Funds) نیز شناخته میشوند، بهمنظور سادهسازی سرمایهگذاری بلندمدت برای بازنشستگی طراحی شدهاند.
این صندوقها بهطور خودکار، هدف تخصیص دارایی خود را با نزدیکشدن سرمایهگذاران به تاریخ بازنشستگی تعیین کرده و از داراییهای پرریسکتر، مانند سهام و ارزهای دیجیتال، به داراییهای کمریسکتر، مانند اوراق قرضه، تغییر میکنند.
صندوقهای با تاریخ هدف رویکردی غیرمستقیم و پرتفوی متنوع را با توجه به افق زمانی خاص سرمایهگذاران ارائه میدهند. بااینحال، ممکن است کارمزدهای بالاتری نسبت به سایر گزینههای سرمایهگذاری غیرفعال داشته و به دلیل رویکرد یکسانی که برای مدیریت ریسک دارند، تنها برای برخی از سرمایهگذاران مناسب باشند.
مشاوران دیجیتال (Robo-Advisors) پلتفرمهایی هستند که با استفاده از الگوریتمهای کامپیوتری، خدمات مدیریت سرمایه را بهصورت خودکار ارائه میدهند. این مشاوران به دلیل کارمزدهای پایینتر، توانایی تنظیم خودکار سبد سرمایهگذاری و ارائه مزایایی مانند کاهش مالیات از طریق فروش داراییهای زیانده، محبوبیت زیادی پیدا کردهاند. همچنین، کاربران میتوانند سبد سرمایهگذاری خود را مطابق با اهداف مالیشان تنظیم کنند.
باوجوداین، پلتفرمهای مشاوران دیجیتال ممکن است برای افرادی که نیاز به مشاوره مالی شخصیتر دارند یا موقعیتهای مالی پیچیدهتری را مدیریت میکنند، کافی نباشد؛ همچنین برای سرمایهگذارانی که اهداف خاص و منحصربهفرد دارند، گزینه مناسبی نباشند.
این استراتژی بر اساس خرید و نگهداشتن داراییها (Buy and Hold) برای مدت طولانی شکل گرفته است. سرمایهگذاران داراییهایی را میخرند و بهجای فروش آنها در مواجهه با نوسانات بازار تا رسیدن به اهداف بلندمدت خود نگه میدارند. این رویکرد باعث کاهش هزینههای معاملاتی و مالیاتی میشود و از رشد بلندمدت بازار سود کسب میکند.
مدیریت سرمایه غیرفعال، مزایا و معایب خاص خود را دارد که در ادامه، به بررسی آنها میپردازیم:
این سبک از مدیریت سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال نیز بهطور کلی به شیوههای مشابهی با بازارهای سنتی انجام میشود. اما به دلیل ویژگیهای خاص این بازار، برخی تفاوتها نیز وجود دارد. در این بخش به توضیح شیوههای رایج مدیریت غیرفعال در بازار ارزهای دیجیتال میپردازیم:
صندوقهای قابل معامله در بورس که شامل ETF بیت کوین، اتریوم و درآینده برخی دیگر ارز ارزهای دیجیتال هستند، یکی از ابزارهای اصلی مدیریت سرمایهگذاری غیرفعال در این بازار بهشمار میآیند. این صندوقها بهطور مستقیم در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنند و هدفشان پیروی از عملکرد یک یا سبدی از ارزهای دیجیتال است.
این استراتژی شامل سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال بر اساس وزن بازار آنها است. بهعبارت دیگر، در این استراتژی، سرمایهگذاری بهطور خودکار بر اساس اندازه بازار ارزهای دیجیتال توزیع میشود. بهطور مثال، سرمایهگذاری بیشتری به ارزهایی با ارزش بازار بالا، مانند بیت کوین و اتریوم، تخصیص داده میشود و سرمایهگذاری کمتری به ارزهای دیجیتال با ارزش بازار کمتر اختصاص مییابد.
سرمایهگذاری در شاخصهای ارزهای دیجیتال مشابه شاخصهای بازار سنتی است و هدف آن پیروی از عملکرد یک شاخص خاص از ارزهای دیجیتال است. این شاخصها معمولاً شامل تعدادی از ارزهای دیجیتال بر اساس معیارهای خاص، مانند حجم معاملات یا ارزش بازار، هستند.
استراتژی هولدکردن که در بازار کریپتو اصطلاح خاص خود، یعنی هودل کردن (HODL) را دارد، شامل خرید ارزهای دیجیتال و نگهداری آنها برای مدت طولانی است، بدون اینکه نیازی به فروش یا خریدهای مکرر وجود داشته باشد.
استراتژیهای مدیریت سرمایه غیرفعال عبارتند از وزندهی بر اساس ارزش بازار، وزندهی برابر، سرمایهگذاری مبتنی بر عامل و سرمایهگذاری بخشمحور.
استراتژی روشی است که سرمایهگذاران بر اساس ماهیت و وضعیت بازار و میزان ریسکپذیری خود برای مدیریت سرمایهگذاریهایشان استفاده میکنند.
مدیریت سرمایه غیرفعال، با پیروی از شاخصها یا معیارهای مشخص، بهجای تلاش برای پیشبینی و انتخاب یک دارایی بهطور فعال، بر سادهسازی و کاهش هزینهها تمرکز دارد. این رویکرد با کاهش هزینههای مدیریتی، هزینههای معاملاتی و کارآیی مالیاتی، مزایای قابلتوجهی را ارائه میدهد. همچنین، تنوع بالا و کاهش ریسکهای ناشی از انتخابهای نادرست از دیگر مزایای آن است.
بااینحال، این استراتژی با معایبی نظیر خطر تمرکز در بخشهای خاص، مشکلات در کشف قیمتهای ناکارآمد و عدم توجه به عوامل اجتماعی همراه است. بنابراین، انتخاب مدیریت غیرفعال باید با توجه به اهداف سرمایهگذاری و ویژگیهای بازار صورت گیرد تا تصمیمی آگاهانه و مناسب گرفته شود.