تخریب محیط زیست محیط و انقراض موسیقی طبیعت

خبرگزاری فارس سه شنبه 19 اسفند 1399 - 10:24
تخریب محیط زیست محیط و انقراض موسیقی طبیعت

خبرگراری فارس ـ گروه غرب از نگاه غرب: همانطور که کاتلین دین مور فیلسوف زیست محیطی و نویسنده حوزه طبیعت در مجموعه مقالات اخیر خود «موسیقی طبیعت: ستایش و دفاع از ترانه های جهان طبیعی» نوشته، طی 50 سال گذشته جمعیت پرندگان آمریکا تا یک سوم کاهش یافته و در سطح جهانی جمعیت پستانداران به طور متوسط 60 درصد کاهش داشته است. این خسارت ها سکوتی آزار دهنده را به دنبال داشته است. او در مقدمه کتاب خود می نویسد: «اگر جهان هرچه زودتر برای متوقف کردن این انقراض دست به کار نشود، من آخرین مقاله زیست محیطی ام را درباره سیاره ای خواهم نوشت که در آن حیات و آواهای زندگی کمتر از نصف زمانی خواهد بود که تازه کار نویسندگی را شروع کرده بودم. نوادگانم نیمی از صفحات کتابچه های راهنمای جانوران حیات وحش را پاره خواهند کرد.چون دیگر نیازی به آنها نخواهند داشت.»
او در کتاب خود از اصوات به عنوان نقطه مرجعی برای درک بهتر وضعیتی استفاده می کند که در صورت تداوم انقراض جانوران با نرخ های فعلی، با آن مواجه می شویم. ولی این مقالات گرامیداشتی از هم آوایی جهان طبیعی و لذت یادگیری گوش سپردن به آنچه که هنوز از آن باقی مانده نیز هست.
با مور درباره مخاطرات اخلاقی بحران زیست محیطی و در این باره صحبت کرده ایم که زندگی در محیطی ساکت چگونه خواهد بود و با ناپدید شدن آواهای حیات وحش چه را از دست می دهیم.
سوال: شما 50 سال است که درباره طبیعت می نویسید. در طول این مدت مشکلات زیست محیطی ما وحشتناک تر شده اند. آیا این اتفاق  باعث تغییری در رویکرد شما در کارتان شده است؟
جواب: در ابتدا من فقط یک ستایشگر بودم. به این حرف مری اولیور باور داشتم که می گفت «کار من عشق ورزیدن به جهان است که عمدتا در سکوت است، کار من این است که یاد بگیرم چگونه حیرت کنم.» اما این تصویر با گذشت سال ها بیشتر تغییر کرد، چون اندک اندک دیدم چیزهایی که در گرامیداشت آنها می نوشتم در حال ناپدید شدن بودند.
درست وسط نگارش یک مقاله درباره آواز قورباغه ها بودم که بولدوزرها از راه رسیدند و با جانوران مالکیت مشاع برقرار کردند. درباره لانه یک عقاب طاس می نوشتم که در یک آتشسوزی جنگلی درختی که این لانه روی آن قرار داشت از بین رفت. برای همین کم کم برایم روشن شد که باید کاری بیشتر از تحسین و ستایش طبیعت انجام دهم. باید این وضعیت را به دیگران نشان می دادم. باید از آن محافظت می کردم. باید از جهان طبیعی دفاع می کردم.
-چرا تصمیم گرفتید روی این مجموعه از اصوات تمرکز کنید؟
-کم کم به این فکر افتادم که چطور می توانم بی آنکه قلب مردم را بشکنم درهایشان را به روی طبیعت باز کنم. چطور می توانستم از انقراض هایی که شتابان صورت می گرفت حرف بزنم اما کاری نکنم که مردم از فرط اندوه روی از آن برگردانند. به این نتیجه رسیدم که باید به شکلی بنویسم که مثل یک موج باشد؛ باید مردم را بالا ببرم و همزمان به آنها ضربه بزنم.
 چطور می شود بدون در هم شکستن مردم قلب آنها را لمس کرد؟ چه چیزی بی واسطه وارد قلب مردم می شود؟چه چیز جهان طبیعی است که مردم آن را دوست دارند و می توان با کمک آن مردم را دعوت به اقدام کرد؟
به این نتیجه رسیدم از تمام چیزهایی که در طبیعت به آنها عشق می ورزیدم، چیزی که بیشتر از همه دوست داشتم موسیقی بود. مدتی بود که در این باره می نوشتم، اما وقتی فکر کردم به عنوان یک وظیفه نگارشی جدید باید به آغوش طبیعت بروم و گوش فرا دهم، لذت عمیقی مرا فرا گرفت. چه چیزی بهتر از این!
- شاید طبیعت در حال ساکت تر شدن باشد. ولی از طرفی صدای انسان ها نیز دارد بلندتر می شود. این سر و صدا چه اثری بر حیات وحش دارد؟
- ما داریم ناشنوا می شویم. سر و صدایی که ما به وجود می آوریم آسیب فوق العاده ای به جانوران وارد می کند. به رنج و عذابی فکر کنید که نهنگ ها از صدای گوشخراش موتورهایی متحمل می شوند که در اقیانوس این ور و آن ور می روند و برای پیدا کردن نفت بستر دریا را سوراخ می کنند.
به چکاوک هایی فکر کنید که در حوزه های استخراج نفت شیل زندگی می کنند و سر و صدای بی پایان حفاری و رفت و آمد کامیون ها را تحمل می کنند. در نتیجه این اتفاق آواز چکاوک ها در تکه تکه و خلاصه شدن است. آنها دیگر نمی توانند صدای والدینشان را خوب بشنوند تا از شنیدن آن تسکین پیدا کنند.
- شاید خیلی از ما اصولا عمل گوش سپردن را کنار گذاشته باشیم. در واقع عده زیادی از مردم جوری در حال حرف زدن در گوشی هایشان هستند که نمی توانیم بشنویم چه چیزی در اطرافمان جریان دارد. چطور می توانیم کاری کنیم که اصوات طبیعت را هم بهتر بشنویم و هم بهتر درک کنیم؟
-گوش دادن یک هنری است که ما باید تمرین کنیم، چون این کار دو خاصیت دارد. اول اینکه ما را ساکت می کند و بعد ذهن ما را به روی دیگران باز می کند. ما فقط برای برآوردن صدای «من، من، من» است که از شنیدن دست برمی داریم. ما باید داستان خودمان را کناری بگذاریم، این کار ذهن ما را باز می کند و به این ترتیب می توانیم به داستان سایر موجودات گوش دهیم. این نوعی مهارت برای همدلی کردن است. گوش کردن به داستان دیگران و صدای سایر موجودات راهی برای درک و شناخت جهان از منظر آنهاست. این یک آموزش اخلاقی است.
وقتی پای درک چیزهایی که می شنویم پیش می آید، ریچل کارسون که کتاب «بهار ساکت» را نوشته و به آواز پرنداگان بسیار اهمیت می داده، با درد و اندوه به ما یادآور می شود که مهم نیست آیا ما با اسم چیزهایی که می بینیم آشناییم یا نه. این مسلئه در مرحله بعدی قرار دارد. گام اول این است که ما به این موجودات دل ببازیم.
برای همین من زیاد به فکر این نیستم که الان کدام پرنده در حال خواندن است. اطراف مرا کسانی فراگرفته اند که می توانند این کار را به شکلی عالی انجام دهند. شوهرم می تواند پرندگان را از روی نغمه آنها تشخیص دهد. همسایه ام هم می تواند. البته از نظر من این مهارت خیلی خوبی است که من فاقد آن هستم.
ولی من توانایی شنیدن یک نغمه را دارم. برای شنیدن آن که هیچ چیز لازم نیست. من توجه ام را به آن چیز می دهم و می توانم با پیدا کردنش به آن گوش فرا دهم. شاید دانستن نام آن موجود به اندازه شناختن نغمه آن اهمیت نداشته باشد.
- این ناپدید شدن اصوات طبیعت چه تاثیری روی انسان ها می گذارد و  محافظت از مکان های ساکتی که در آن هنوز می توانیم آنچه را که باقی مانده تجربه کنیم چه اهمیتی دارد؟
- با از دست دادن اصوات طبیعت لذت و شادی را از دست می دهیم. بیایید این واقعیت را به رسمیت بشناسیم که جهان طبیعی زیباست و تعامل با آن مارا شادمان می کند. به نظر من ما ارتباط خود را با جهان پیرامونمان از دست داده ایم.
من در کتابم از تجربه همراهی ام با زیست شناسی اکوستیک گوردون همپتون نویسنده کتاب «یک سانتی متر مربع سکوت» نوشته ام که با هم به نقطه ای در پارک ملی المپیک (احتمالا ساکت ترین مکان در آمریکا) رفته بودیم. تجربه شگفت انگیزی بود. باران تندی می بارید. اصوات خود طبیعت ناموزون بود. ولی تا 20 دقیقه صدای هیچ انسانی را نمی شنیدیم که تعریف یک مکان ساکت از نظر گوردون همین بود.
گوردون هم اکنون جایی در جنگل که فقط با قایق سواری در رودی خروشان می توان خود را به آنجا رساند در حال ضبط این اصوات است، چون یکی از آخرین مکان های روی زمین است که می توانیم این سکوت را بیابیم.
او به خاطر نوارهای صوتی اش به نام «هم آوایی سپیده دمان» شناخته شده است که در آنها فوران الحان پرندگانی را که با دمیدن اولین نور بامدادی نغمه سر می دهند ضبط کرده است. ولی به زودی دیگر نمی تواند این کار را کند، چون دیگر جعبه موسیقی طبیعت شکسته است. ما در روند  ویران کردن چیزی هستیم که باید چون گنجینه ای از آن محافظت کنیم.
به سختی می توان توازنی بین این اندوه و ستایش برقرار کرد. ولی مردم اغلب از من می پرسند «یک نفر تنها چه می تواند کند؟» و من در جواب می گویم: «کاری کنید که یک نفر تنها نباشید.»
همه مجبور نیستند این کار را کنند. کسانی در همه جا در گوشه و کنار جهان به همان دلایلی که شما به آن اعتقاد دارید این کار را انجام می دهند. آنها را بیابید و به آنها ملحق شوید. حتما جایی برای شنیدن این هم آوایی پیدا خواهید کرد. جوآنا مکی نویسنده و معلم می گوید انتخاب کنید که عشق بورزید و خود را وقف این کار کنید. به گفته او همین کافی است.
گفتگو با کاتلین دین مور (Kathleen Dean Moore) فیلسوف زیست محیطی و نویسنده جهان طبیعت
منبع: https://b2n.ir/p56933

 

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.