جمهوری اسلامی پس از تاسیس تدریجاً دارای دو خوانش "چپ" و "راست" از گفتمان اسلامیسم با خوانش آیتالله خمینی شد که دههها تلاش کردهاند قدرت را به انحاء گوناگون مدیریت کنند.
اما نکتهای که در اینجا وجود دارد اینست که "گفتمان چپ خمینیسم" بعد از دهه هفتاد دست به هیچ نوع خوانش و بازسازی انتقادی از "میراث آیتالله خمینی" نتوانست ارائه کند و برای بازسازی امر سیاسی و مسئله قدرت به سراغ "میراث لاک و پوپر و لیبرالیسم" رفت.
در آن سوی ما "گفتمان راست خمینیسم" را داریم که بزرگترین دستاوردش "الهیات تنزیهی سیاسی" بود و این بدان معناست که پیروان این گفتمان صرفاً بر روی ایدههای سلبی تمرکز داشتند و نهتنها خوانش انتقادی از میراث ولایتفقیه امام خمینی نتوانستند ارائه بدهند؛ بل صرفاً بر مدار تقدیس میراث (که معنای عملیش تعطیل اجتهاد نام دارد) بسنده کردند.
اما نکته مهمتر این است که چپ و راست خمینیسم در ایران نیاز به یک گفتمان "سنتر یا میانه" دارد و حال پرسش اینجاست که آیا #مسعود_پزشکیان این امکان را دارد که بر روی این ظرفیت سنتر تمرکز کند؟
به عبارت دیگر، برخلاف کسانی که میگویند پزشکیان باید دولت وفاق شکل دهد و وفاق را هم اینگونه تفسیر میکنند که او در کابینه خود از اصولگرایان و نواصولگرایان و راستیها انتخاب کند و یا کسانی که میگویند او در امتداد دولت اصلاحات است یا باید باشد و بههمین دلیل بایسته است که از اصلاحطلبان در کابیته خود استفاده کند.
به نظرم، این رویکرد ناپخته است. چرا؟ زیرا ما باید قبول کنیم که عرصه سیاست صحنه قدرت و منزلت و مکنت و ثروت و رقابت بر اساس منافع است و انتظار رفاقت در سیاست عبث است و از قضا خروجیش هم به ضرر جامعه است.
آنچه باید بر آن تاکید کرد "خیر عمومی" در جامعه است که احزاب بر اساس آن باید بتوانند "اعتماد جامعه" را بر اساس کارآمدیشان جلب کنند.
به تعبیر صریحتر، حال که دولت پزشکیان مستقر شد؛ یکی از برنامههای کلان نیروهای فکری پیرامون پزشکیان باید معطوف به تعریف و تبیین و بسط "جریان سنتر" در جمهوری اسلامی باشد که ایده مرکزیش تعامل و تعادل بین "مرکز-پیرامون" است./راهبرد