زهرا نژاد بهرام استاد دانشگاه و فعال مدنی دراین رابطه به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: موضوع سازمان بهزیستی بسیار مهم و حساس و در عین حال مؤثر و جدی است و جزء سازمانهایی است که خدمات ارائه میکند.
نژا بهرام گفت: این سازمان و سازمانهای مانند بهزیستی نمیتوانند تولیدکننده منابع مالی باشند به طور مشخص از بودجههای دولتی استفاده میکنند. نباید انتظار داشت که یک سازمان خدمات اجتماعی خودش تولید ثروت کند و از درآمد خود هزینه بکند؛ بلکه دولت مکلف است که شهروندانش که دارای مسائل خاص اجتماعی هستند را تحت پوشش خدمات اجتماعی اعم از کمک هزینههای مالی و درمانی قرار بدهد.
او درادامه با اشاره به وظایف سازمان بهزیستی گفت: راهاندازی این سازمان در راستای ارائه خدمات اجتماعی است که دولت نسبت به آن مکلف است.
نژاد بهرام با توجه به بودجه سازمان بهزیستی میگوید: دولت در بودجه این سازمان با گشاده دستی عمل کند؛ نه اینکه محدودیتهایی که برای سایر سازمانها و دستگاههایی که خودشان مولد هستند و تولیدکننده ثروت هستند با یک سازمان خدمات اجتماعی که به محرومترین بخشهای جامعه خدمات ارائه میکند داشته باشند.
او با تأکید بر اینکه دولت در بودجهریزی برای سازمان بهزیستی با نگاهی متفاوت عمل کند ادامه داد: بیشترین بار این موضوع بر دوش مدیری است که مسئولیت را به عهده میگیرد، او باید نسبت به افرادی که تحت پوشش این سازمان قرار دارند یا به نوعی با این سازمان در ارتباط هستند با یک نگاه تحولگرا و اجتماعی شناخت داشته باشد.
زهرا نژاد بهرام در ادامه گفت: افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی اکثراً دچار نیازهای اجتماعی فرهنگی و حتی اقتصادی هستند لذا آشنایی با مخاطبان مهمترین شرط انتخاب مدیر بهزیستی است.
او علاوه بر این گفت: رئیس سازمان بهزیستی کسی باید باشد که با انواع و اقسام مشکلات و مسائل اجتماعی موجود در جامعه دست به گریبان بوده، تجارب مؤثری را در تشکلهای غیر دولتی داشته باشد با سازمانهای غیر دولتی در این حوزهها ارتباط داشته باشد و بتواند از آنها به عنوان بازوی فعال و عملیاتی در راستای نگاه تحولگرا به سازمان بهزیستی بهره ببرد و برخلاف مدیریتهای گذشته عمل کند.
این استاد دانشگاه میگوید: مدیر بهزستی نباید سازمانهای مردم نهاد را مقابل خود و یا رقیب بداند بلکه باید از آنان به عنوان بازوهای تحولزا استفاده کند. تا پیش از این مدیران از سازمانهای مردم نهاد استفاده ابزاری میکردند، تا استفاده تحولزا.
این فعال مدنی میافزاید: از این رو معتقدم که رئیس سازمان اتفاقاً باید فردی باشد که با این سازمانها و سازمانهای غیر دولتی و خیریه کار کرده باشد آنها را بشناسد و عمق مسائل آنها رو بداند و نیازهاش را درک کند، تا بتواند ارائه خدمات بهتری برای داشته باشد.
او درباره تعدد سازمانهای حمایتی در کشور مانند بنیاد مستضعفان، تعاون روستایی و کمیته امداد گفت: به عنوان مثال تعدد این سازمانها خدماترسانی را سخت و پیچیده کرد به نظر قوانین در این مورد باید مورد بازنگری قرار بگیرد. و یک سازمان مانند بهزیستی نظارت مؤثر بر عملکرد آنها داشته باشد، البته نه نظارتی که مانع ایجاد کند. به قول آقای رئیس جمهور نظارتی که از جنس مچگیری نباشد بلکه نظارتی برای رفع مشکل و برطرف کردن خطاها باشد.
این استاد دانشگاه درباره ارائه خدمات اجتماعی با الگوبرداری از برخی از کشورها گفت: فراموش نکنیم در کشوری پایبندی به سنتها پایبندی و خانواده مقوله جدی مؤثر و در واقع تعیینکنندهای است در رفتار اجتماعی انسانها ما نمیتوانیم هر نوع الگوپذیری و یا الگوگیری را از سوی کشورهای دیگر بومیسازی کنیم.
او در ادامه افزود: در اروپا موضوعی را به عنوان شبه خانواده مطرح کردند که مثلاً به هر دلیلی کودکی خانواده ندارد، بلافاصله وارد خانوادههای داوطلب میشوند بدون توجه به اینکه در واقع چه آسیبهایی ممکن است این خانواده که داوطلب است ببیند. چرا؟ چون این همزیستی کوتاه مدت است. در خارج از کشور شاید این کار را بتوانند انجام بدهند ولی در کشور ما این مسأله ، به خاطر باورها، ایدهآلها و رویکردهایی که ما در درون جامعه داریم مبحث بسیار حساسی است زیرا سنتهای فرهنگی و اخلاقی خاص خود را داریم.
او با اشاره به تعارض منافع سازمانهای خدماترسان گفت: در حال حاضر شورای اجتماعی کشور داریم، سازمان بهزیستی داریم، شورای رفاه داریم کمیته امداد داریم، بنیاد جانبازان و شهدا داریم و همه دارند خدمات اجتماعی ارائه میکنند اما جدا از هم و بدون هماهنگی کارها انجام می شود.توجه به مباحث اجتماعی دیگر در شرایط حائز اهمیتی قرار دارد. به دولت، به آقای رئیس جمهور، پیشنهاد می دهم، همانطور که معاون اقتصادی دارید، همانطور که معاون سیاسی یا معاون اجرایی دارید، معاون اجتماعی برای خودتان تعریف بکنید تا بتوانید نسبت به هماهنگ کردن دستگاههای مختلف که در حوزه اجتماعی فعالیت میکنند. نظارت عالی و صحیحی داشته باشد.