به گزارش رکنا، فرشاد مومنی ، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست دولت چهاردهم و بحران صنعت کارخانه ای در ایران در این موسسه سخن می گفت، با بیان اینکه آنچه که در حیطه صنعت کارخانه ای ایران مشاهده می شود، نوعی آشنفتگی، سرگردانی و بلاتکلیفی مطلق است که از درون آن شاهد روند انحطاطی، شکننده و به غایت خطرناک هستیم، اظهارداشت: عنصر اساسی در این وضعیت، این است که ما با یک روند میان تهی سازی فراگیر نظام حیات جمعی روبرو هستیم. در این چارچوب، از یک سو با یک بهره کشی خشن و استثماری شدید علیه اکثریت قاطع جمعیت روبرو هستیم و از طرف دیگر، اکثریت قریب به اتفاق منافعی که از درون این مناسبات پدیدار می شود، نصیب افراد و گروه هایی می شود که ویژگی مشترک آنها، نداشتن علائق تولیدی است.
وی افزود: فقر اندیشه ای ، در نظام تصمیم گیری های اساسی ما بیداد می کند که باعث شده بیشتر روی یک سلسله توهمات تمرکز داشته باشند تا اداره عالمانه و توسعه گرای کشور در عصر شتاب تاریخ. برای نمونه، روند بهره کشی شدید از مردم و بنگاه های تولیدی و نهاد دولت در یک سو و در طرف دیگر، روندهای قهقرایی است که در همه عرصه های رفاهی و کیفیت زندگی و چشم اندازهای توسعه ملی در آینده مشاهده می شود. اگر بخواهیم این وضعیت را حمل بر صحت کنیم، می توان گفت این فقر اندیشه ای است که بیداد می کند. آنها تصور می کنند از طریق تشویق دلالی، واردات و هر نوع فعالیت غیرمولدی، می توان انتظار بهبود وضعیت در ایران داشت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اگر اندکی از حمل بر صحت گرفتن مساله فاصله بگیریم و فراتر از آن را ببینیم، ماجرا مقداری پیچیده تر می شود ، توضیح داد: جامعه ای که فهمی از منزلت تولید فناورانه نداشته باشد، در اسارت قدرتهای بزرگ قرار می گیرد. مساله وابستگی یا اسارت به دست قدرتهای بزرگ را نباید صرفا در کادر مسائل احساسی ببینیم. از نظر احساسی، کتاب «مارک گازیوروفسکی»، با عنوان « سیاست خارجی آمریکا و شاه » را مطالعه کنید، مشاهده می کنید که او برای اولین بار در میان متفکران توسعه، شاخص دست نشاندگی برای رژیم های مسلط در کشورهای در حال توسعه طراحی کرده و در چارچوب آن نشان می دهد، گستره و عمق دست نشاندگی رژیم پهلوی، از حدودی که برای جامعه ایران قابل تحمل باشد، فراتر رفته است. بنابراین فروافتادگی رژیم پهلوی را از این طریق توضیح می دهد.
به گفته مومنی ؛ دیدگاه های جدیدتر درباره وابستگی از یک مفهوم جدیدی برای توضیح این مناسبات استفاده می کنند که مسائل ایران را بهتر توضیح می دهد. عنوان این مفهوم «درونی شدن وابستگی» است. در چارچوب این مفهوم توضیح داده می شود که در کشورهای توسعه نیافته و عقب مانده، بعد از اینکه مناسبات دست نشاندگی و وابستگی، طی چند دوره خود را بازتولید کرد، گروه های ذی نفع قدرتمندی در داخل پیدا می کند که حتی بدون نیاز یا اتکا به نیروی محرکه خارجی، مناسبات وابستگی را بازتولید می کنند.
طرز نگاه وزرای صنعت در 10 ساله اخیر به تولید، بازتابی از «درونی شدن وابستگی» است
این اقتصاددان، ادامه داد: شما می توانید این درونی شدن وابستگی را از طرز نگاه وزرای صنعت در 10 ساله اخیر ایران نگاه کنید. همه آنها به طرز رقت برانگیز تولید صنعتی در برخی از واحدهای تولید کننده کالاهای به شدت مورد نیاز کشور سخن می گویند ، اما راه حلی که برای آن ارائه می کنند، واردات است. در این مناسبات مبتنی بر وابستگی، کمترین حدی از درک و آینده نگری دیده نمی شود. برای نمونه، ما اکنون رقمی بین 30 تا 32میلیون خودروی در حال حرکت در کشور داریم، می گویند این بازار 32 میلیونی را با مجوز واردات 200هزار خودرو تنظیم کنیم! این راه حل، مضحک است. آنها حلیم خارجی ها را هم می زنند و هیچ درکی از واقعیتهای ایران در این راه حل وجود ندارد. اگر بخواهیم، اظهاراتی از این سنخ را جدی تر بگیریم، باید به آنها نگاه کنیم که صداوسیمای ایران به آنها میدان می دهد و خدا می داند که چه کسانی از آنها پشتیبانی مالی می کنند، می گویند که این دو خودروساز بزرگش را تعطیل کند و ما کل مساله را از طریق واردات در کشور حل و فصل کنیم!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با اشاره به محدودیتهایی که کشور به لحاظ تامین ارز با آن مواجه است، خاطرنشان کرد: اگر این 32 میلیون را حتی اگر در 10 هزار ضرب کنیم، 320میلیارد دلار می شود! آیا کشوری که برای تامین 2 میلیارد دلار دارو، با مشکلات جدی روبرو است، می تواند فقط برای واردات خودروهای مورد نیاز کشور، 320میلیارد دلار منابع آزاد کند!؟ بنابراین از نظر ایجابی، شاید رسالت ملی و دینی ما این باشد که علاوه بر سنجش میزان حمل بر صحت اظهارات، «درونی شدن وابستگی» را جدی بگیریم. وقتی مناسباتی طراحی کردید که پشت همه حرفها و وعده های شیرین و جذاب، انتهای کار، دامن زدن به مناسبات سوداگرانه و ضربه های مهلک زدن به بخش های مولد است، باید حکومت را متوجه کنیم که با این کار، عملا چاقوی خارجی ها را در این اقتصاد تیز می کنید! ولو اینکه وابستگی عاطفی به آنها وجود نداشته باشد و عجیر آنها هم نباشیم، گرچه که در حدی که رسانه ها منتشر می کنند، افرادی که با عنوان نفوذی و جاسوس شناسایی می شوند، کم نیستند.
وی با بیان اینکه بازارگرایی مبتذل، اساس و بنیان اندیشه ای بازتولیدمناسبات بهره کشانه را در اقتصاد ایران مدیریت می کند، گفت: اینگونه نیست که مثلا هر کس در دانشکده اقتصاد، بازارگرا بود، نوکر بی جیره و مواجب این مناسبات است، بلکه بحث بر سر این است که در جهت گیری های سیاستی، آن مناسبات بهره کش انتخاب می شود، از اندیشه بازارگرایی مبتذل به عنوان بزک و صورتکی به عنوان تامین اعتبار پشتوانه علمی این سیاستهای مخرب استفاده می کنند. ما به آنها که عالمانه بازارگرا باشند، احترام می گذاریم، وقتی کتاب «میلتون فریدمن» را می خوانید، روشن است که او می فهمد چه می گوید، اما بدبختانه بخش بزرگی از بازارگراهای مبتذل در ایران، نمی فهمند چه می گویند.
مومنی ضمن تشریح آرای میلتون فریدمن، با تاکید بر اینکه تمام گزاره های او گزاره های مشروط است اما این مباحث در ایران دیده نمی شود، اظهارداشت: مناسبات بهره کش از آنها استفاده خود را می کند و امکاناتی هم در ازای آن، به آنها می دهد. بخشی از آنها می فهمند که اگر رویکرد انتقادی را برگزینند و کاستیهای بازارگرایی مبتذل را مورد توجه قرار دهند، از گردونه مهر توزیع کنندگان رانت خارج می شوند. به همین دلیل هم است که این مناسبات، به همین شکل استمرار می یابد و هر رسانه ای که بوق تبلیغاتی این بازارگرایی مبتذل شود، از برخورداری های غیرمتعارفی بهره می برد و آنها که رویکرد انتقادی دارند، حذف و تهدید می شوند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با بیان اینکه به دولت محترم می گوییم شاقولی به نام سیاستهای تورم زا پیش روی خود بگذارد تا کارشناسانش اعلام کنند که برندگان و بازندگان آن، چه کسانی هستند، تاکید کرد: به قاعده این 35 سال گذشته که تجربه شده، مهلک ترین ضربه ها به بنیه مالی حکومت وارد شده است. چقدر تلخ است حکومتی که داعیه عدالت دارد، کل بضاعت مالی اش برای اینکه وظایف حاکمیتی را برعهده بگیرد، در سال 1403، به زیر 10درصد فروافتاده است؛ در حالی که دولت ایده آل بنیادگرایی بازار که به آن «دولت اسمیتی» می گویند، فقط برای اینکه نظم، عدالت و امنیت را برقرار کند، سهم امور حاکمیتی و تولید ناخالص داخلی اش، بالای 15درصد است.
مومنی توضیح داد: داگلاس نورث، آن را برای قرن 21، محاسبه کرده و می گوید تعهد حکومتهای به غایت فقیر و شکننده در زمینه امور حاکمیتی در دنیا به طور متوسط 23 درصد است. در شرایطی که این همه موسسات در ایران هستند که ادعای مطالعاتی با «عمق راهبردی» می کنند و وضعیت ایران زیر 10درصد قرار گرفته، است هیچ صدایی ندارند. اگر شما «عمق راهبردی» می دانید، درک نمی کنید که در کشوری که حدود 15 استان مرزی دارد، وقتی کل تعهدی که راجع به مسکن، آموزش و سلامت و تغذیه و رفاه شهروندان دارید این میزان شرم آور و فاجعه ساز شده، نیروی گریز از مرکز را تقویت می کند.
وی با یادآوری اینکه در سال 67 که سال پایان جنگ بوده و ایران بدترین وضعیت اقتصادی را داشته، سهم ایران از صادرات جهان، در آن شرایط، با سهم جمعیتی ایران، کاملا متناسب بوده ، ادامه داد: یک درصد جمعیت دنیا را داشتیم و یک درصد هم از صادرات دنیا سهم داشتیم، اما اکنون در سال 2023، بر اساس گزارش بانک جهانی، سهم ایران از صادرات جهان، 0.23درصد شده است. این رقم کمتر از یک چهارم یک درصد است، آنها که «عمق استراتژیک» را متوجه می شوند، در اینجاها باید واکنش نشان دهند نه اینکه بگیر و ببند راه بیندازند!
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه دولت برای حمایت حداقلی از عائله خود و حقوق کارکنان خود دچار مشکل شده است، گفت: کتاب«نهادها، تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی» داگلاس نورث، را ببینید، می گوید حکومتی که با سیاستهای بی ثبات ساز، مانند سیاستهای تورم زا، ضربه های مهلک به تولیدکنندگان و مردمش می زند و پست به تولیدفناورانه می کند، چند چیز چیز را دور خواهد کرد؛ به جای شعور دینی، تعصب و جاهلیت مذهبی رشد می کند. در کنار چالش کم یابی حاد، دستیابی به منابعی که بقا را امکان پذیر می کند، به چالش شکنندگی آور تبدیل می شود در نتیجه خشونت و حذف رویه مسلط می شود. بعد از آن، نظامی ها در سیاست و اقتصاد همه کاره می شوند و بعد باید فاتحه تولید و رفاه را خواند و رسیدگی به مردم فقط از طریق رویه های تحقیر آمیز و سفله پرورانه محقق می شود و عزت نفس و مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی و ایجاد اعتبار اجتماعی به واسطه تولید همراه با خلاقیت، قربانی می شود.
مومنی ضمن انتقاد نسبت به اظهارات رئیس جمهور درخصوص قیمت بنزین، از ایشان خواست نظرات اقتصاددان ها درباره این موضوع را بشنود، با بیان اینکه اظهارات رئیس جمهور درباره قیمت بنزین، بسیار خطرناک و بی پایه بود، گفت: از آقای پزشکیان می خواهیم صدای اقتصاددانها را بشنود تا به روزگار آقای رئیسی دچار نشوید، وقتی مرحوم رئیسی سال 1401، می خواست ماجرای شوک نرخ ارز را راه بیندازد، 11جلسه در موسسه دین و اقتصاد و 5جلسه در فرهنگستان علوم بحث کردیم و خصلت تورم زای این سیاست را توضیح دادیم و گفتیم در اثر اجرای برنامه تعدیل ساختاری ، بیش از دو دهه است که به محض اینکه دچار تورم می شویم، رکود، بلافاصله پشت آن می آید، ما علاوه بر تورم ما بحران جهش موجودی انبار بنگاه های تولیدی روبرو هستیم.
این اقتصاددان با یادآوری اینکه بنگاه های تولیدی کشور با حدود 40درصد ظرفیت کار می کنند و نزدیک دو، سوم ظرفیت تولیدشان را بلااستفاده رها کردند، تصریح کرد: بخش مهمی از همین میزان اندک تولید هم برمی گردد و تبدیل به موجودی انبار می شود. چون در مناسبات مبتنی بر بی توجهی به تولید، فقر، نابرابری و وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج افزایش می یابد.
وی ادامه داد: صدها اقتصاددان به آقای رئیسی گفتند شوک نرخ ارز را انجام نده، ایشان انجام داد و بینید چقدر افلاس دولت را افزایش داد. به محض اینکه آن اتفاق افتاد، همانها که می گفتند ما داریم رانت حذف می کنیم تا زیرساخت بسازیم، وقتی یک باره جرقه اعتراضات حذف شد، یک باره بر فراز قانون، چیزی حدود 10برابر یارانه نقدی را توزیع کردند. اما این رقم به دلیل شوکی که به زندگی مردم مفلوک و فقیر کشور شده بود هم کارساز نشد، بعد هم که دیدید چه خبرهایی شد!
مومنی اضافه کرد: من در حضور آقای پزشکیان هم گفتم که حتی اگر این داده مخدوش هم اعتبار می داشت، این متغیر باید در کنار 74 متغیر دیگر قرار می گرفت تا بتوان درباره قیمت بنزین صحبت کرد، آقای پزشکیان سخنان ناصحانه اقتصاددانها را بشنود و تجربه آقایان رئیسی، روحانی و هاشمی رفسنجانی و ماجراهای سالهای 96 و 98 و 1401 را لحاظ کند. اگر مساله دولت درباره تعیین تکلیف قیمت بنزین، فقر اندیشه ای است، آقای پزشکیان ما را با آنها که چنین توصیه هایی به دولت می کنند، رودررو کند و فقط گوش کند و بین خود و خدا، آن استدلالهایی که معتبر و مستند یافت را اجرا کند. چرا لرزه به دل مردم می اندازید!؟
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، خاطرنشان کرد: در جلسه ای که با آقای پزشکیان داشتیم، به ایشان گفتیم گرفتاری روسای جمهور قبل از شما هم این بود که اهلیت حرفه ای و صلاحیت تخصصی در حیطه اقتصاد نداشتند و به کارشناسانی اعتماد کردند که فقط اهرم قیمت و بازی با آن را می شناسند. در حالی که یک عالِم اقتصادی، می گوید برای اصلاح اقتصادی، باید 75 حلقه درنظر بگیرید، بازی با قیمت حلقه انتهایی است و نه حلقه ابتدایی. کشور را به آشوب می کشند و به آشوب کشیدن کشور، فقط این نیست که عده ای در خیابانها داد و بیداد کنند، اینکه دولت به این فلاکت مالی افتاده است آشوب بزرگی است. سیل راه می افتد و چون دولت منابع ندارد، نمی تواند سیل بند به اندازه کافی ایجاد کند.
وی با تاکید بر اینکه دولت باید صفحه 34 تا 46 گزارش اقتصادی سال 1373 سازمان برنامه را بخواند که بعد از شش سال تجربه شوک درمانی گفتند به ازای هر یک واحد درآمدی که دولت از محل شوک درمانی کسب می کند، هزینه های مصرفی دولت بیش از 3.5 برابر و هزینه سرمایه گذاری اش به مراتب بالاتر می شود، خاطرنشان کرد: اینکه اکنون گفته می شود کشور با بحران حاد سرمایه گذاری روبرو است، به این دلیل است که در دهه 1390 که سرآغاز این فاجعه بود، بیشترین دستکاری قیمتهای کلیدی و شوک حاملهای انرژی و نرخ ارز در این دهه اتفاق افتاده است و اکنون دولت حتی برای تامین حقوق ماهانه کارکنانش دچار کابوس است.
مومنی با بیان اینکه حادترین بحران بنگاه های تولیدی کشور نبود سرمایه در گردش برای گذران امور جاریشان است، گفت: در این شرایط نمی توان انتظار سرمایه گذاری آینده نگرانه داشت و با این بازی های دائم با نرخ ارز، فضای اقتصادی کشور را ناامن و بی ثبات می کنید. چند بار دیگر باید از سوراخ شوک درمانی گزیده شویم!؟ بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس، فقط در دوره احمدی نژاد، که دوره قله درآمدی ارزی کشور بود، کسری بودجه خانوارها در پایان دولت، 4.5 برابر زمان شروع به کار دولت بوده است. ارز بری هر واحد جی دی پی در سال پایانی او، 5 برابر سال شروعش بوده است. یعنی به نام تولید، مونتاژکاری می کنید و حق العمل پیچ و مهره سفت کردن می گیرید! یعنی دیگر تولیدکننده نیستید. اینها در اثر شوک درمانی ایجاد شده است.
این اقتصاددان با اشاره به ضرورت توجه دولت به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص کتاب «هنر تحریمها» که در آن به صراحت عنوان شده مقامات آمریکایی معتقدند راهی ثمربخش تر برای فروپاشی حکومت در ایران، از سیاستهای تورم زا و اشتغال زدا پیدا نکرده اند، افزود: من در تنها جلسه ای که با آقای روحانی روبرو شدم، به ایشان گفتم دانشکده اقتصاد و موسسه مطالعات دین اقتصاد، این مسئولیت را برعهده می گیرد که این کتاب را به اعضای دولت آموزش دهد و اکنون دولت چهاردهم هم بیش از دولت روحانی به این آموزش نیاز دارد، چرا که تا این لحظه درصد اندکی از افراد آن، کیفیتهای بایسته برای درک شرایط پیچیده کنونی را از خود نشان داده اند. در دیدار حضوری آقای پزشکیان گفت ما قطعا از این دیدگاه ها استفاده می کنیم، اما تا این لحظه خبری از تحقق آن قول و قرارها نشده و با شاخه اقتصاد فرهنگستان و موسسه مطالعات دین و اقتصاد تماسی گرفته نشده است. انشالله از این به بعد که کابینه ایشان مستقر شده است، رئیس جمهور فرصت بیشتری داشته باشند.
این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مناسبات وابستگی و نوکری خارجی ها را کردن، منحصرا از درون مناسبات بهره کش اتفاق می افتد، افزود: شناخته شده ترین شیوه بهره کشی در دنیا، اتخاذ سیاستهای تورم زا است. از این دریچه، گزارش روزهای گذشته بانک جهانی قابل توجه است؛ چرا که ماجرای بهره کشی در اقتصاد سیاسی ایران را از دریچه مطالعه تطبیقی عملکرد ایران و دیگر کشورها درباره تورم به خوبی روشن می شود. اگر واقعا اراده ای برای اصلاح وجود داشته باشد، همین دریچه سیاستهای تورم زا، دریچه راهگشایی است.
مومنی توضیح داد: بانک جهانی، رشد متوسط قیمت ها را از 1990 تا 2023 برای یک دوره 34 ساله مطالعه کرده است، این دوره از همان سالی است که برنامه تعدیل ساختاری در ایران اجرا شده و آمار آن خجالت آور است. رشد متوسط قیمت ها در این 34 سال، در عربستان صعودی55درصد، جمهوری آذربایجان 312 درصد، در مصر که منحط ترین کارنامه ها را در آفریقا داشته 897 درصد ، در ایران بالغ بر 12هزار درصد بوده است. وقتی به تولید پشت می کنید و از طریق شوک درمانی و دست بردن پی در پی می خواهید برای دولت کسب درآمد کنید، تولید ضربه می بیند و فقر، نابرابری و وابستگی ذلت آور به دنیای خارج افزایش می یابد و ناپایداری ذاتی سیستمی هم گریبان کشور را می گیرد.
این اقتصاددان با بیان اینکه سال 96، هشدار دادم که مدارای نجیبانه مردم ایران با فقر، ابدی نیست و جایی می رسد که کارد به استخوان می رسد و یک سال بعد این پیش بینی محقق شد، افزود: معلمان، کارگران و پرستاران، یعنی شریف ترین انسانهای این کشور اکنون معترضند. شرم آورترین آن، بازنشسته ها هستند که عمرشان را برای این جامعه گذاشتند. میانگین دریافتی بازنشسته ها، زیر 50درصد خط فقر رسما اعلام شده است. چطور می شود که این مسائل روشن را نمی بینید و همچنان به دنبال شوک درمانی هستید! با استمرار شوک درمانی و بی ثبات سازی فضای اقتصاد کلان، راه به جایی نخواهید برد.
مومنی پرسید: به عنوان برادر دینی به آقای پزشکیان می گویم مگر نمی گویند «المؤمنون عند شروطهم»!؟، وقتی می خواستید رای بگیرید شرافتمندانه تعهد کردید سراغ شوک درمانی نخواهم رفت، پس آنچه که این روزها می گویید چیست!؟ به غیر از اینکه این اظهارات با تجربه های تاریخی دنیا و واقعیت های کنونی کشور ما ناسازگار است، با تعهد اخلاقی این برادر دینی ما هم ناسازگار است.
این استاد دانشگاه با یادآوری اینکه پزشکیان تعهدات دیگری، از جمله عدالت در سلامت و آموزش هم داده بود و باید کارشناسان و معاونانش درباره اینکه آسیب پذیرترین گروه هزینه ای در برابر شوکهای تورمی، گروه سلامت است، بدهند، خاطرنشان کرد: مقامات کلیدی وزارت بهداشت می گویند به خاطر گرانی بیش از حد خدمات مربوط به سلامت، مردم به سمت خوددرمانی رفته اند و کمتر به پزشک مراجعه می کنند. بلافاصله بعد از هر تجربه شوک نرخ ارز یا انرژی، سهم جمعیتی آسیب پذیر ما از ناحیه پدیده شوم و فاجعه آمیز «فروافتادن به فقر در اثر هزینه های کمرشکن درمان» طی 35 سال گذشته، دو برابر شده است. این چه تعهدی است که می گویید می خواهید عدالت اجرا کنید و سیاست تورم زا که خشن ترین و مهلک ترین ضربه ها را به فقرا می زند ، در دستور کار قرار می دهید!؟
مومنی با بیان اینکه تا زمانی که رویهها و انگیزه های سوداگرانه درباره ارز، خودرو، طلا و سکه، مسکن، مجوز بنگاه های تولیدی و از این قبیل وجود دارد، اقتصاد ایران روی آرامش نخواهد دید، تاکید کرد: آقای پزشکیان، اگر می خواهد عدالت برقرار کند، باید باب مفت خوارگی را در این حیطه ها مسدود کند. مفت خوارگی بزرگ دیگر، که بزرگترین آفت و آسیب ناشی از شوک درمانی است، گسترش و تعمیق فساد است. در هر دوره ای که شوک به قیمت های کلیدی وارد شده، گستره و عمق فساد، به شکل متناسب افزایش یافته. آقای پزشکیان! قبل از هر نوع تدبیری، یک برنامه ملی مبارزه با فساد، با خصلت پیش گیرندگی در دستور کار قراردهید. بعد از آن، نوبت به یک برنامه حمایت توسعه گرا از بنگاه های تولید می رسد.
وی ضمن تشریح آفات ضد توسعه ای ترویج مونتاژکاری به نام تولید، گفت: کاش آقای پزشکیان کارشناسان امین و شجاعی داشته باشد و فقط داده های بورس را نگاه کنند! هر تولید کننده ای که به سمت شرافت و استقلال کشور بوده و اهتمام به عمق بخشی به توان تولید داخلی داشته وضع اضطراری تری دارد و بنگاه ها ، هر قدر که مونتاژکارترند، اوضاعشان پررونق تر است. به جای اینکه از طریق شوک قیمت بنزین، تمام سیستم را دچار اختلال کنید، این بابها را مسدود کنید.
مومنی با بیان اینکه تولیدکنندگان موجود کشور، نمی توانند از دو، سوم ظرفیتشان استفاده کنند، اما به اسم ترویج رقابت، به طور بی ضابطه مجوز جدید می دهند، اینها مشکوک است و با هیچ منطقی سازگار نیست، تاکید کرد: پیشنهاد ایجابی بعدی این است که به جای شوک درمانی، روندهای ضدتوسعه ای و ضدتولیدی را متوقف کنید.
وی اضافه کرد: به آقای پزشکیان پیشنهاد می کنم، پروژه ای را در دستگاه هایتان با عنوان بررسی «نقش بانکهای خصوصی در صنعت زدایی در اقتصاد ایران» تعریف کند، در حد آماری که منتشر شده، شواهدی وجود دارد که بانکهای خصوصی در دامن زدن به تب سوداگری در بازار ارز، سکه و مسکن، و تحریک دولت به سمت سیاستهای تورم زا چقدر نقش ایفا کردند. گزارشی دارم که می توانم نشان دهم وقتی تورم ایجاد می شود، بانکهای خصوصی، چگونه زیانهای انباشته شان را تبدیل به سود می کنند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: گزارشی دارم که با جزئیات برای شما نشان می دهم که با بی تدبیری و بی مایگی نظام تصمیم گیری های اساسی، چگونه 35 سال، ریشه دارترین صنایع ایران را به سمت ورشکستگی سوق دادند، به نام صنعت، فعالیتهای عمدتا خام فروشانه رانتی معدنی را رواج دادند. بسیار تلخ است. مشخصع فعالیتهای رانتی معدنی این است که به شدت سرمایه بر، به غایت ناتوان در خلق فرصتهای شغلی کافی، به شدت مصرف کننده آب و به شدت آلوده کننده محیط زیست هستند. وزیر صنعت دولت دوم حسن روحانی، می گفت پاشنه در معاون من را که مجوز واحدهای جدید می دهد را رانت جوها در آورده اند! او گفته بود ما چندین برابر نیازمان ظرفیت تولیدی برپا شده داریم، اما امان ما را برای مجوز جدید واحدفولادی یا پتروشیمی آن هم در خشک ترین و آلوده ترین مناطق کشور بگیرند. فساد در چارچوب این مناسبات اجتناب ناپذیر است.
این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه گزارش مالی بخشی از بانکهای خصوصی نشان داده سودآوری فعالیتهای آنها در بازی و دلالی روی ارز، از سودآوری فعالیتهای بانکی شان بیشتر بوده است، تصریح کرد: این همه به خودروسازها حمله می کنند، ما هم می گوییم حمله به کیفیت نازل خودروها منصفانه است، هر چند که طرز اداره مدارس، دانشگاه ها و چمن زمین فوتبال، بسیار منحط تر از پراید است. سودآوری دلالهای خودرو، بین 2.5 تا 3 برابر کل فروش خودروسازها است. ببینید چه خبر است!؟ به جای اینکه آنها به دلالها ایراد وارد کنند ، تمام تمرکز روی خودروسازی است؛ چرا که مافیای واردات پشت این است که خودروسازی در ایران به لجن کشیده و غیرمعتبر شود تا مثلا باب واردات بیشتر باز شود.
مومنی با تاکید بر اینکه بازکردن دهان هیولاها برای تقاضاهای جدید ارز، دور باطل افزایش قیمت حاملهای انرژی و نرخ ارز را به همراه می آورد، افزود: کاش «عمق راهبردی» ما در مبارزه با فساد، فهمیده شود. در 35 ساله گذشته، تحت عنوان سیاستهای کنترل نرخ ارز، 450میلیارد دلار دارایی های بین نسلی کشور را دود کردند و این ضربه هولناکی به توسعه کشور ما از همه ابعاد وارد کرده است. اگر سقوط قدرت خرید دلار را هم لحاظ کنید، میزان افزایش نرخ ارز در ایران، بیش از 32هزار برابر شده است! اگر مناسبات حساب کشی در کار بود، کسی باید اینها را حساب کشی می کرد که چرا خودتان نرخ ارز را بالا می برید و تحت آن عنوان مجوز می گیرید که دوباره ارز به بازار سیاه ترزیق کنید! مافیاهای خارجی باید بیایند اینجا آموزش ببینند! تولید را توخالی کرده اید و بخش بزرگی از آن ، مونتاژکاری شده است، بعد همچنان روی آنها که روی عمق بخشی به ساخت داخل کار می کنند، فشارهای مهلک وارد می کنید و در کنار آن مافیاهایی را هم بسیج کرده اید که می گویند ببند در آنها را! همین مساله درباره خصوصی سازی هم هست، مدیران بی کیفیت را بر سر کارهای بزرگ می گذارید، نه صلاحیت و نه کارشناسی دارد، بنگاه را به افلاس می کشد و بعد می گویند حال که چنین است به افراد خاصی آن را بفروشیم! بعد اسم آن را خصوصی سازی گذاشته اند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با اشاره به کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار»، نوشته «گای استندینگ»، این پروژه را یک پروژه جهانی علیه کشورهای درحال توسعه عنوان کرد و افزود: به اسم خصوصی سازی ، به دارایی های بین نسلی عمومی چوب حراج می زنند و هزینه های آن گروه اقلیت را عمومی سازی می کنند. این مناسبات مشوق بهره کشی و تخلیه ظرفیت های مادی و انسانی توسعه گرا در کشور است.
وی تاکید کرد: توصیه موکد من به آقای پزشکیان و دوستان همراهش این است که از شوک درمانی بپرهیزند. من در این جلسه، 10 گروه استدلال در رد آن مطرح کردم. آقای پزشکیان دوست عزیز من است و چون اکنون در مسئولیت اجتماعی قرار گرفته اند، باید با ایشان صریح صحبت کنیم. ایشان گفتند منطقی نیست که قیمت تمام شده بنزین فلان قدر باشد و ما کمتر بفروشیم، در حالی که باید گفت آیا مگر منطقی است که در بلخ آهنگری گنه کند و شما به شوشتر گردن مسگری را بزنید!؟ تولید کننده شما بی کفایت است و براساس گزارشهای سالانه ترازنامه انرژی، روزانه نزدیک به 1.4میلیون بشکه معادل نفت، فقط در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حاملهای انرژی، انرژی تلف می کنید، انحصارگر بی کفایت دولتی این اتلافها را انجام می دهد، بعد منتش را سر مردم می گذارید!؟ بعد می پرسید انصاف است!؟
این اقتصاددان اضافه کرد: خیلی متاسفم که آقای پزشکیان می گوید سوبسید هیچ توجیهی ندارد! این غیرکارشناسی ترین و بی مایه ترین حرفی است که می شود در مورد سوبسید زد. تحت یک شرایطی، سوبسید، یکی از کلیدی ترین ابزارها برای جهش های توسعه ای است!؟ چه کسی به شما این گونه مشاوره داده است!؟ آن فردی که این اطلاعات دست کاری شده مشکوک، مخدوش و فاجعه ساز به زبان شما جاری می کند را از دور خودتان دور کنید.
این اقتصاددان یادآورشد: ماجرای سوبسید در ایران، یکی از ماجراهایی است که ناجوانمردانه ترین دستکاری ها را هم در مفهومش ، هم در صورت بندی نظری اش و هم در طرز اجرایش به کار گذاشتند. مرکز پژوهش های مجلس می گوید سازمان هدفمندی یارانه ها، باید جبرانهایی برای تولیدکننده، دولت و مردم در نظر بگیرد. مرکز پژوهشهای مجلس، فهرستی از تخصیص های این سازمان در عمل ارائه داده است. 16 مورد ذکر کرده که بند یک آن، کمک به تولید آثار فاخر صداوسیما است. تقویت فرهنگ دینی در شهرستانها هم بند دوم آن است و آنها که با بودجه ریزی و برنامه ریزی آشنا هستند می دانند که این عبارتهای کلی که کسی از آن چیزی نمی فهمد، چه حکمتی دارد! حساب و کتاب هیچ کدام از آنها روشن نیست.
مومنی ضمن برشمردن موارد دیگری که جزء مخارج سازمان هدفمندی یارانه ها گنجانده شده است، تاکید کرد: هر کس که بودجه نیاز دارد باید در بودجه عمومی به طور شفاف پرداختی بگیرد و نه به صورت غیرشفاف از این کانالها بودجه دریافت کند. این منابع را صرف این امور می کنند و از سوی دیگر رئیس جمهور را وامی دارند که چنین اظهاراتی را مطرح کند. باید گفت آقای پزشکیان در این زمینه از شوک درمانی که نیروی محرکه اضمحلال نظام ملی است، بپرهیزید. از آنچه در دولتهای قبلی گذشت عبرت بگیرید. تاریخ از اکنون شروع نشده و آزموده ها را نیازمایید. در شرایط کنونی، تلاش برای حل مورد و موضعی مسائل محکوم به شکست است. باید برنامه ای بریزید که محور اصلی آن ارتقای بنیه تولید ملی و امکان پذیر ساختن زندگی شرافتمندانه برای مردم با یک شیفت کار شرافتمندانه است. آنچه که درست یا غلط است باید ذیل آن برنامه روشن شود و نه در پرتو منافع گروه های پرنفوذ فاسد رانتی. این برنامه را در معرض دید و قضاوت عمومی قرار دهید و ما صمیمانه قول می دهیم که هر کمکی از دستمان برآید می کنیم.
منبع:جماران