فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد.
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودیای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
۱- حضرت حافظ در اولین بیت جواب تفال شما را داده است و میفرماید:
خداوند، چون ابروی دلکش و دلربای شما را نقش بندی کرد، فرج و گشایش همه ما به ناز و غمزه تو وابسته کرد.
یعنی اشارههای ابروی و چشم شما، موجب گشایش کار همه است. پس دوست عزیز همه چیز در اختیار داری زیبایی مهر و محبت طنازی عشوه گری معلومات صداقت خویشتن داری ایثار و … پس چرا بیهوده خود را به کارهای واهی و پست سرگرم میکنی؟ بله جایگاه تو خیلی والا و بالاست. خود را ارزان نفروش که هزاران یوسف و زلیخا به ابرو و چشم شما قرار را از دست میدهند.
دل به کسی یا کاری سپرده ای. این برای شما بهترین انتخاب است و گشایش کار شما در رسیدن به این مقصود است. برآورده شدن نیت شما برایتان موفقیت و کامیابی به همراه خواهد داشت. طمع مکن و از این راه روی مگردان که برای تو بهتر از این وجود ندارد. قصد سفری را داری که صلاح نیست. در شهر خود باش و تلاش کن که کامیابی از آن توست.