به گزارش اقتصادنیوز، حمله جسورانه اوکراین به منطقه کورسک روسیه، پویایی درگیری بین دو کشور را به شکلی جدی تغیر داد. پسلرزههای این حمله اکنون فراتر از کورسک دامن بلگورود را گرفته و موجب شده تا تعداد بسیاری از سربازان روس تسلیم مقام های نظامی اوکراین شوند.از منظری دیگر، تلاش اوکراین برای کشاندن جنگ به خاک روسیه موجب شده تا ساختار نظامی این بازیگر انگیزه تازهای برای تداوم رویارویی پیدا کنند.
نشریه هیل با انتشار یادداشتی ادعایی، حمله اوکراین به کورسک را با حمله اسرائیل در جنگ یوم الکیپور قیاس کرده و در این باره مدعی است: در آن جنگ، اسرائیل در ابتدا روی پای خود ایستاد و از حملات به شمال و جنوب سرزمین های اشغالی غافلگیر شد. در آن بازه زمانی اعراب همصدا با یکدیگر تلآویو را در شرایط سختی قرار داده بودند. اما اسرائیل بعد از چند روز، از موضع دفاعی خارج شد و مواضع کشورهای عربی را هدف قرار داد.
همزمان تلآویو استراتژی عبور از کانال سوئز و وارد شدن به نبرد با مصر را اجرایی کرد. نیروهای ژنرال آریل شارون زیر آتش سنگین توپخانه و همچنین بمباران و حمله هواپیماهای مصری، از گذرگاه عبور کردند و مواضع قاهره را هدف حملات توپخانه شان قرار دادند. اسرائیلیها پس از آن از شکاف حاکم بر ارتش دوم و سوم مصر آگاه شدند و طرحی را برای منزوی کردن ارتش دوم تعریف کردند. اسرائیلیها در نهایت توانستند خطوط تدارکاتی مورد نیاز ارتش سوم را قطع کرده و مسیر را برای نزدیک شدن به سوئز و در نهایت قاهره، پایتخت مصر هموار کنند.
حال در روسیه، گسترش جنگ به بلگورود انگار یادآور حمله اسرائیلی ها به سوئز است. واکنش کند روسیه باعث نگرانی مردم محلی شده که بیش از صد هزار نفر از آنها اکنون آواره شده اند. روسها در حال جنگ در امتداد خطوط مستقر در جنوب اوکراین هستند و به نظر میرسد هنوز تغییرات و پویاییهای حاکم در در میدان جنگ را درک نکرده اند.
روسیه در حال بسیج نیروها است و قول داده که موفقیت اوکراین را خنثی سازد. همزمان گزارشها میگویند، مسکو تنها کمیبیش از 300 مایل از این خطوط مقدم فاصله دارد. اگرچه تعداد کمیاز ناظران میگویند که پایتخت روسیه در معرض تهدیدی جدی قرار دارد.
با این همهاین تهدید؛ تهدیدی بالقوه است و شاید لازم باشد تا با استناد بدان معادلات جنگ تغییر کند. بالاخص آن که شواهد نشان میدهد اوکراین در تلاش است تا جنگ را به داخل خاک روسیه بکشاند. همان الگویی که اسرائیل در بازهای از زمان از آن پیروی کرد. به ادعای نشریه هیل، حمله اسرائیل به مصر مسیر جنگ را تغییر داد. با تهدید ناگهانی مصر، دو ابرقدرت که از هر کشور حمایت میکنند - شوروی که کنار مصریها قرار داشت و آمریکاییهای حامیاسرائیل – به واسطه هراس از پسلرزههای این رویارویی و امکان ورودشان به آن مواضعشان را تغییر دادند. از همین رو مصر و بازیگران عرب به فکر آتشبس افتادند.
پیشبینی اینکه چگونه ممکن است در جنگ روسیه و اوکراین معادلات یوم کیپور تکرار شود، جای سوال است، اما مقامهای کییف میگویند این کشور سرزمینهای بیشتری را تصرف خواهد کرد و از آن به عنوان اهرمی برای تحت فشار قرار دادن روسها جهت خروج از اراضی اشغالی بهره میبرد.
اوکراین امروز برای تحکیم دستاوردهای خود در کورسک مقدمهسازی کرده و اگر بتواند پوتین خشمگین و نیروهای تحت محاصرهاش را کنار بزند، شاید استراتژی که به آن متوسل شده، نتیجه بخش باشد. به ادعای هیل، پوتین در موقعیتی متفاوت از انور سادات، رهبر وقت مصر قرار دارد. سادات و حافظ اسد، رهبر پیشین سوریه، بیش از هر چیز در تلاش بودند تا غرور اعراب را پس از شکست تحقیرآمیز خود در جنگ شش روزه 1967 احیا کنند. هنگامیکه جنگ متوقف شد، و مطمئناً زمانی که آنها با خطر واقعی ضد حمله اسرائیل مواجه شدند، صلح از طریق مذاکره معنا پیدا کرد.
اما از منظر پوتین، چنین صلحی ممکن است زمینه ساز سقوطش شود. اگر او به واسطه حمله موفقیت آمیز اوکراینی به سمت میز مذاکره برود، هاله شکست ناپذیریاش در هم خواهد شکست. این ردای ترس منتقدان او را خفه کرده است، اگرچه تصویر پوتین به دلیل شکستهایش در برابر اوکراین به شدت آسیب دیده است. روسها شاید ناچار شوند سربازان وظیفه بیشتری را به خدمت بگیرند. هرچند این نیز استراتژی خوبی برای پوتین نیست. بالاخص آن که گزارشهایی وجود دارد حاکی از آن که مادرانی که پسرانشان به جنگ رفتهاند، پراز خشم هستند؛ همین مادرهای خشمگین در جنگ شوروی با افغانستان زمینه را برای فروپاشی این اتحادیه هموار کرد. حال اگر روسیه نتواند جلوی پیشروی اوکراین را بگیرد یا آنها را از قلمرو تحت کنترل خود بیرون کند، آیا پوتین تهدید خود مبنی بر استفاده از سلاح هستهای تاکتیکی را عملی میکند؟ شاید وسوسه شود به این اهرم متوسل گردد، هرچند اگر بهایش از دست دادن چین باشد.