روز پنجشنبه کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی به حضور نمایندگان کشورهای اسلامی و برخی شخصیتهای دینی و سیاسی داخلی و خارجی در تهران برگزار شد. در بین نمایندگان کشورهای اسلامی مدعو، نماینده طالبان افغانستان در صف اول حضور داشت و در زمان پخش سرود ملی ایران در ابتدای کنفرانس، به نشانه احترام از جای خود بلند نشد. واکنش وزارت خارجه ایران روز پنجشنبه، اکتفا به توییت حسن کاظمی قمی سرپرست سفارت ایران و نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان در صفحه شخصی خود بود.
هرچند با بالاگرفتن اعتراض و انتقادها به حرکت نماینده طالبان در نهایت وزارت خارجه ایران یک روز بعد مجبور به احضار سرپرست سفارت افغانستان در تهران شد و نماینده طالبان هم در توضیحاتی مضحک مدعی شد قصد بی احترامی به ایران را نداشته، اما این واکنش دیرهنگام خبر از یک مماشات میدهد.
ماله ایران بر روی اقدام هتاکانه طالبان
کاظی قمی نوشت «عدم احترام به اصول دیپلماتیک با بهانه ممنوعیت نواختن موسیقی از مبادی شریعت معنا و مصداقی ندارد، چه اگر این بود استماع را نیز شامل میگردید.»
تفسیر کاظمی قمی از علت عدم برخاستن نماینده طالبان در زمان پخش سرود ملی به توضیحات مقامات طالبان در موقعیتی مشابه در پاکستان اشاره دارد. بیاحترامی طالبان به سرود ملی در سه روز گذشته دوبار تکرار شده است. بار اول این اتفاق در پاکستان رخ داده است.
روز سه شنبه سرکنسول طالبان در پیشاور پاکستان در یک نشست رسمی به مناسبت ولادت حضرت رسول حاضر شد و در زمان پخش سرود ملی پاکستان از جای خود بلند نشد. اقدام حافظ محب الله شاکر سرکنسول طالبان در پاکستان با خشم و واکنش دیپلماتیک مقامات کشور میزبان همراه شد.
وزارت خارجه پاکستان در قدم اول بیانیهای صادر کرد و اقدام طالبان را «بی اخترامی به سرود ملی کشور میزبان و خلاف هنجارهای دیپلماتیک» خواند و گفت این اقدام سرکنسول افغانستان «مذموم» بوده و ما اعتراض خود را قویا به مقامات افغان در اسلام آباد و کابل ابلاغ کرده ایم.
اسلام آباد به این بیانیه اکتفا نکرد و کاردار افغانستان در پاکستان را به وزارت خارجه احضار کرد تا مراتب اعتراض خود به نقض پروتکلهای دیپلماتیک را به او اعلام کند.
کنسولگری افغانستان در پیشاور درباره این حادثه توضیح داد و اقدام سرکنسول خود دفاع کرد. توضیحات آنها همان چیزی است که کاظمی قمی هم به آن اشاره کرده است. این نهاد دیپلماتیک که در حال حاضر در دست طالبان است مدعی شده دلیل برنخاستن سرکنسول آنها در زمان پخش سرود ملی این بوده که سرود ملی حاوی «موسیقی» است وگرنه آنها هرگز قصد بی احترامی به سرود ملی پاکستان را نداشتند.
مقامات پاکستان اعلام کردهاند بهانه و توضیحات مقامات افغان درباره این بیاحترامی مورد قبول آنها نیست.
کاظمی قمی با اشاره به «بهانه ممنوعیت نواختن موسیقی» به عنوان دلیل عدم برخاستن نماینده طالبان، عملا بهانه آنها را بدون نیاز به دریافت حداقل توضیحات (مشابه آنچه در پاکستان رخ داده)، بهانه طالبان را به رسمیت شناخته است.
چرا ایران تا این اندازه با طالبان مماشات میکند؟
ایران در واپسین روزهای سقوط دولت کابل و همزمان با نشستهای آمریکا و طالبان در دوحه، هیاتی از طالبان را در تهران میزبانی کرد. این نشست با توجه به سابقه خصومت میان ایران و طالبان که با شهادت دیپلماتهای ایران در مزار شریف به دست نیروهای طالبان در دهه ۷۰ به اوج خود رسیده بود، با تعجب و انتقاد بسیاری از فعالان سیاسی همراه شد. با این حال به نظر میرسید ایران با علم به سقوط قریبالوقوع دولت کابل، قصد دارد تعاملات سیاسی علنی با طالبان داشته باشد. عبارت «جنبش اصیل منطقه» در توصیف طالبان توسط نماینده اصولگرای تندرو در مجلس نشان داد رویه مماشات و دوستی با طالبان، رویکرد حاکمیتی است.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه سابق در کتاب خاطراتش با نام «پایان شکیبایی» میگوید تغییر رویه ایران در قبال طالبان از سالها پیش آغاز شده بود. او میگوید در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد، سیاست همزمانی دیپلماسی و میدان در قبال افغانستان تغییر کرده و حاکمیت تصمیم گرفته دیپلماسی را به میدان بسپارد.
علت این تصمیم از نظر ظریف، اولویت ایران برای مقابله با آمریکا بود. ظریف مینویسد یکی از اشتباهات جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان این بود که «برخورد با امریکا را بیشتر از هرچیز دیگر اولویت داد» در حالیکه دیگر کشورها واقعیتهای دیگر را نیز مدنظر قرار دادند و تصمیمها و سیاستهای خود را براساس آن بنا نهادند. مثلا، به زعم ظریف، چین و روسیه با گروه طالبان رویکرد متفاوت داشتند و منافع ملی و گروهی خود را فدای درگیری با امریکا نکردند.
در نتیجه این سیاست، با روی کار آمدن دوباره دولت طالبان در افغانستان، ایران به رغم عدم به رسمیت شناختن این دولت، یکی از اولین کشورهایی بود که بدون دردسر سفارت افغانستان در پایتختش را به نمایندگان طالبان تقدیم کرد.
ظریف در کتاب خاطراتش میگوید از نظر او چیرهشدن میدان بر دیپلماسی در سیاست ایران در قبال افغانستان و اولویت دادن به مقابله با آمریکا، باعث شد که «در بهار ۱۴۰۲ طالبان در برابر ایران گستاخی کند و این اوج سیاست نادرست ایران در قبال طالبان بود.»
اشاره ظریف به حادثه درگیری مرزبانان ایران با افراد طالبان در ولسوالی کنگ نیمروز و زابل در بهار ۱۴۰۲ است. در جریان این درگیری دو مرزبان ایرانی به شهادت رسیدند و طالبان نیز کشته شدن یکی از نیروهایش را تایید کردند.
درگیریهای طالبان با ایران به همینجا ختم نشد. مساله حقابه ایران از هیرمند به چالش بزرگی تبدیل شد. اردیبهشت ۱۴۰۲ زمانی که ابراهیم رئیسی درباره حقابه مردم سیستان و بلوچستان به حاکمان افغانستان هشدار داد، واکنش طالبانیها چیزی فراتر از اهانت بود. دولت طالبان بیانیهای به امضای ریاست وزرای دولت اسلامی افغانستان منتشر کرد و با لحنی تند و هتاکانه خطاب به ایران گفت که مقامات ایران باید معلومات خود را درباره آب هیرمند تکمیل کنند و بعد از آن با الفاظ مناسب، خواستههایشان را مطرح کنند.
انتشار ویدئوی توهینآمیز فرمانده طالبان در حالی که با یک دبه آب در کنار آب هیرمند زانو زده بود، احساسات مردم ایران را جریحهدار کرد و مهمتر از آن نشان داد طالبان قصد مماشات ندارد.
با این وجود هیچ نشانهای دال بر تغییر سیاست مماشات ایران در قبال طالبان به چشم نمیخورد. در مساله بیاحترامی نماینده طالبان به سرود ملی ایران، کمترین انتظار این بود که وزارت خارجه ایران مراتب نارضایتی خود را اعلام کند. محدودکردن واکنش ایران به یک توییت سفیر، آن هم با لحنی بسیار همدلانه نه دیپلماتیک است و نه ملی.
جالب اینجاست که وزیر خارجه پیشین ایران، در کتاب خاطراتش به یک اشتباه استراتژیک ایران در قبال طالبان اذعان میکند. ظریف میگوید تهران باور داشته با حمایت بیدریغ از طالبان، این گروه از هرگونه تفاهم با امریکا خودداری خواهد کرد؛ استراتژیای که به زعم ظریف یکبار شکست خورده، اما همچنان به قوت خود باقیست.
منبع: رویداد 24