ورزش مدیا: ابتدای فصل گذشته، درست همان روزهایی که جواد نکونام تن به هر کاری داد تا روی نیمکت استقلال بنشیند، کریم باقری بعد از سالها حضور موفق در پرسپولیس ناچار به ترک این تیم شد؛ چرا؟ چون سر اصول خودش ماند. تیتر تنها مصاحبه آن روزهایش، فقط چند کلمه داشت: «نمیخواهم به هر قیمتی بمانم.» نماند، رفت، چون آنقدر جوهر داشت که باورهایش را با یک کف دست صندلی تاخت نزند.
حالا اما پانزده ماه بعد از آن اتفاقات، درست در روزهایی که میگویند شاید باقری دوباره به پرسپولیس برگردد، جواد نکونام به تلخترین شکل ممکن از فوتبال رانده میشود، آن هم در حالی که همه چیزش را از دست داده؛ اعتبار و مقبولیتش را، حیثیت حرفهایاش را و چه بسا نزدیکترین دوستانش را. امروز حتی خیلی از آنهایی که اهل فوتبال نیستند هم موقع یاد کردن از باقری لفط «آقا کریم» از زبانشان نمیافتد، اما درست در همین زمان، هیچ تحقیر و توهینی نبود که جواد تحمل نکند؛ تندترین شعارها را علیهاش سر دادند، برایش هشتگ زدند و کموبیش بودند کسانی که حاضر شدند به قیمت رفتن او، اندوه یکی، دو باخت را هم به جان بخرند.
بزرگترین ثروت دنیا، چشم و دل سیر است. هر بودن و ماندنی ارزش ندارد. در فوتبالی که بعضی آدمهایش برای چهار صباح پست گرفتن، از هم فایل صوتی گرو نگه میدارند و شخصیت رفقای چندین سالهشان را زیر پا له میکنند، کریم باقری در چند مقطع حتی به پیشنهاد سرمربیگری پرسپولیس جواب منفی داد: «صادقانه بگویم این توانایی را در خودم نمیبینم.» چنین وجودی، حتما آنقدر جنم دارد که پای عقایدش بایستد. بیخود نیست که مردم او را روی چشم میگذارند و بعضیها را روی دیوار!