یکی از اصلیترین شعارها و موضوعاتی که در طول مبارزات انقلابی مردم ایران تکرار میشد، مبارزه با اسرائیل و نابودی رژیم صهیونیستی است. با نگاهی گذرا به تاریخ معاصر در مییابیم که مردم ایران از ابتدا خواستار نابودی رژیم اشغالگر صهیونیستی و آزادسازی فلسطین را به مثابه یک دغدغه و آرزو در سر میپروراندند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آماج حملات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی، فرهنگی و اقتصادی بر روی سیستم شناختی و معرفتی بسیاری از مردم ایران تأثیر گذاشته که نتایج و اثرات آن موضوع مقاومت و آرمان فلسطین را نیز دستخوش تغییر نگرش کرده است. به تعبیری وقوع اغتشاشات و ناامنیهای اجتماعی و سیاسی در سالیان اخیر در بین طیفی از افراد جامعه به نحوی از انحا اثراتی را گذاشته است که یکی از این تأثیرات مخالفت با هر آنچیزی است که به عنوان خطوط قرمز و یا اولویتهای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی شناخته میشود.
در این بین فلسطین به عنوان یکی از مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی برای عدهای نه تنها به حاشیه رانده شده بلکه حداقل در کلام از سر لجاجت با جمهوری اسلامی ایران هم که شده موضوعی ضدوطنی و ضدمیهنی قلمداد میشود! اما با اینحال ما شاهدیم که برخی از جریانات اپوزیسیون به رغم مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی آن، طرفدار فلسطین و آزادسازی آن بوده و همین امر به یکی از عواملی بدل شده است که بین بدنه اپوزیسیون اختلاف نظر به وجود آمده است. به شکل دقیقتر جریان پهلویدوست به دلیل ارادت ویژه محمدرضا و فرزندش به اسرائیل و سران صهیونیستی چشمشان را به حقایق جنایات آنان بستند و به طرفداری از اسرائیل برخاستند که همین موضوع موجب شده جریانات دیگر مخالف جمهوری اسلامی این موضعگیری آنان را بر نتابند و اختلاف نظر بین آنان به وجود بیاید.
با این حال بنا به سابقه تاریخی موجود، میتوان به جرأت بیان کرد که مسأله فلسطین و نابودی رژیم صهیونیستی در ایران یک دغدغه و آرمان ملی است. به تعبیر دقیقتر، حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی موضوع مخالفت با اسرائیل و حمایت از مردم فلسطین از دغدغههای مردم ایران بالاخص نخبگان حوزوی و دانشگاهی به حساب میآمد. همین امر بود که موجب شد محمدرضا پهلوی با وجود ارتباط نزدیکی که با اسرائیل داشت حداقل در داخل ایران این موضوع را علنی نسازد و تا آخرین روز سلطنتاش جرأت تأسیس سفارت اسرائیل را به خود راه ندهد! به تعبیری خشم ملی ایرانیان از اسرائیل حکومت پهلوی را واداشت تا روابطش با اسرائیل را به شکل چراغ خاموش پیگری کند.
حال با بیان این مسائل چه باید کرد که آرمان فلسطین به عنوان یک دغدغه ملی باقی بماند و برخی جراحتها بر پیکره این آرمان ملی ترمیم یابد؟ بهترین کار رو آوردن به روش عقلانی است. برخی از افراد جامعه امروزه موضوع فلسطین را به مثابه امر حکومتی قلمداد میکنند و به دلیل مخالفت خودشان با حکومت، بالطبع با آرمان فلسطین هم مخالفند. روش مطلوب بیان رک و حتی تند شبهات و پاسخ مستدل و مستند به این شبهات در موضعی برابر نه از سوی حاکمیت بلکه از سوی خود بدنه آگاه جامعه است. اساسا در فضای مملو از هیجان و شبهه و خشم امکان تصمیم و تحلیل درست نیست. صداوسیما و مجامع مربوطه باید فضا را به سمتی ببرند که صاحبان شبهه بیایند و حرفشان را بزنند و به شکل درست و اصولی پاسخ را دریافت کنند.