به گزارش رکنا به نقل از پیام ما، سه لکهٔ فرونشستی کوچک در جنوب تهران وجود دارد که هرکدام حامل داستان خود است. همهٔ این سه لکه وجوهات متمایزی از یک پیام مشترکند: توسعهٔ ناپایدار دلایلی و عوارضی دارد. از نظر «مهدی معتق»، استاد مرکز تحقیقات علوم زمین و دانشگاه لایبنیس هانوفر آلمان، توسعهٔ ناپایدار در بخش کشاورزی بدون در نظر گرفتن شرایط بلندمدت اقلیمی میتواند به فرونشست دامن بزند، حتی اگر هدف خود را تخفیف این پدیده تعیین کرده باشد. تراکم زیاد زیرساختهای استان تهران بههمراه وسیعبودن نواحی فرونشستی آن، کار تحلیل نقشه را سخت میکند. یکهزار و ۷۸۴ کیلومترمربع، یعنی ۱۳ درصد از مساحت استان پایتخت درگیر فرونشست است که بخش قابلتوجهی از آن در مناطق شهری کلانشهر تهران قرار دارد. حداقل سه لکهٔ فرونشستی مهم در تهران وجود دارد که در این گزارش به کوچکترین آنها یعنی فرونشست فرودگاه امامخمینی(ره) و لکههای مجاور آن میپردازیم.
ابتدا برای چند لحظه نگاه نگران خود را به گوشهٔ بالا و راست نقشه بدوزیم که لکهٔ فرونشستی کوچکی در محل دفن زبالههای تهران قرار گرفته است. شدت این فرونشست زیر پنج سانتیمتر در سال است. با طرح این پرسشها که «چاههای آب در این ناحیه چه چیزی برداشت میکنند؟» و «آن را به چه مصارفی میرسانند؟» فعلاً درمیگذریم تا به سراغ لکه فرونشستی فرودگاه امامخمینی برویم.
شدت فرونشست در فرودگاه امامخمینی نیز کمتر از پنج سانتیمتر در سال است، اما همانطور که در نقشه به نمایش درآمده، نیمی از باند و تأسیسات فرودگاه در زون فرونشستی جای گرفته است و نیمهٔ دیگر آن دچار فرونشست نیست. و این، بدینمعنی است زیرساختهای فرودگاه امامخمینی ممکن است بهسبب وجود گرادیان (اختلاف در اندازهٔ فرونشست) آسیب ببینند. نقشه نشان میدهد این فرونشست علاوهبر زیرساختهای بنای فرودگاه و باند آن، ریل قطار سریعالسیر تهران-قم، آزادراه خلیج فارس، بزرگراه فرودگاه امامخمینی و بزرگراه رباطکریم-حسنآباد (ضلع شمالی فرونشست) را نیز تحتتأثیر قرار داده است.
در بالادست فرودگاه میتوان سد و دریاچهٔ مصنوعی فشافویه را مشاهده کرد که ظن وجود نوعی ارتباط میان این سد و آن فرونشست را تقویت میکند. با نگاه بهسمت راست نقشه، متوجه تکرار همین الگو میشویم. درست بالای روستای ابراهیمآباد یک آببند احداث شده است و در پاییندست آن شاهد لکهٔ فرونشستی هستیم.
مهدی معتق، طراح سامانهٔ جامع نقشهٔ فرونشست در ایران، دراینباره به «پیام ما» گفت: با مشاهدهٔ وجود فرونشست در پاییندست سدها و آببندها نمیتوان الزاماً نتیجهگیری کرد که این سازهها علت فرونشست هستند، اما شاید این دو بهشکلی پیچیدهتر با هم در ارتباط باشند.
این استاد مرکز تحقیقات علوم زمین و دانشگاه لایبنیتس هانوفر آلمان ادامه داد: برای مثال بهنظر میرسد وضعیت فرونشست در پاییندست آببند روستای ابراهیمآباد را بتوان اینگونه تفسیر کرد که بعد از احداث این بند خاکی، توسعهٔ روستایی و کشاورزی اتفاق افتاده است، اما پس از مدتی و بهویژه با ورود کشور به دورههای خشکسالی، این آببند کارکرد خود را از دست داده و خشک شده است. درنتیجه، مردم برای تأمین آب کشاورزی مورد نیاز خود مجبور به حفر چاه و برداشت از آبهای زیرزمینی شدهاند. البته این فقط یک گمان اولیه است که بررسی دقیقتر آن نیازمند انجام تحقیقات بیشتر است.
شکل شماره ۲ سه تصویر از روستای ابراهیمآباد در سالهای ۱۳۸۳، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱ را نشان میدهد و بیانگر این واقعیت است که با احداث آببند، در روستا توسعه رقم خورده، اما در سال ۱۴۰۱ دریاچه بالای روستا خشک شده است.
از نظر معتق احتمالاً بعد از ناتوانی آببند در تأمین آب پایدار کشاورزی برای روستاییان، کشاورزان این منطقه بهسراغ حفر چاه آب رفتهاند و لکهٔ فرونشستی کنار روستای ابراهیمآباد نتیجهٔ همین توسعهٔ ناپایدار کشاورزی است.
او با اشاره به اینکه در توسعهٔ روستایی باید پایداری شرایط اقلیمی را در نظر داشت، گفت: وضعیت فرونشست در پاییندست آببند روستای ابراهیمآباد نیازمند بررسی بیشتری است، اما در برآورد اولیه میتوان گفت وضعیت این آببند نشان میدهد صرف مسئلهٔ آبخیزداری سازهای و بدون توجه به مدیریت مصرف نمیتوان مسئلهٔ آبهای زیرزمینی و فرونشست را حل کرد و چهبسا انجام این پروژهها خود باعث تشدید فرونشست شود.
باید توجه داشت که اگر برداشت آبهای زیرزمینی بهشکلی پایدار انجام شود، آبخوانها امکان جبران حجم آب برداشتشده را خواهند داشت، اما بهرهبرداری ناپایدار از این منابع که بیشتر برای کاربردهای کشاورزی و صنعتی صورت میگیرد باعث میشود سطح آب سفرههای زیرزمینی بیشازپیش کاهش یابد.