به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، الهام شاکری، فعال حوزه غرب آسیا، محور مقاومت و حوزه مقاومت و لبنان به همراه محمد خواجویی، مدیر گروه مطالعات لبنان در پژوهشکده استراتژیک خاورمیانه و علی مجیدی، تحلیلگر حوزه غرب آسیا در برنامه اینک مقاومت ویژه برنامه سالگرد طوفان الاقصی، اهداف اسرائیل از تحمیل جنگ به منطقه را واکاوی کردند.
سؤال: خانم شاکری، شما ساکن ضاحیه بیروت بوده اید. برای ما تعریف میکنید که اوضاع چطور بود؟
شاکری: بله بنده چند روزی است که از ضاحیه برگشته ام و چند سال است که مقیم ضاحیه هستم، به فراخور کار و شرایط زندگی. تا زمانی که من در ضاحیه بودم، دقیقاً روزهایی که بمبارانهای ضاحیه شروع شده بود و مقر سیدحسن نصرالله هم مورد اصابت قرار گرفت.
سؤال: یعنی شما در زمان ترور شهید سیدحسن نصرالله هنوز آنجا بودید؟
شاکری: بله. آن منطقه تا منزل ما حدود دو خیابان فاصله داشت. این نکته را عرض کنم که من به عنوان یک ایرانی، خانم مذهبی چرا ضاحیه را ترک کرده ام، علت اصلی این بود که هنوز ما جنگ تن به تن و زمینی در لبنان نداشتیم و انشاالله نخواهیم داشت که خانمها بتوانند چه در پشت خط و چه در خط کمکی انجام بدهند در این شرایط بمباران حضور خانم فقط دست و پاگیر بود و خود نیروها از خانمها میخواستند که هرچه بیشتر از منطقه دور شوند و خارجیها به کشورهایشان برگردند.
من تا آخرین لحظه ممکن در ضاحیه بودم، صدای بمبارانها را شنیدم، خرابی خانهها را دیدم، خانوادههایی را دیدم که اقوام شان در جنوب ساکن بودند، به بیروت مهاجرت کرده بودند و حالا که ضاحیه و بیروت هم مورد هدف قرار گرفته بود، مجبور به ترک بیروت هم شدند. یکی از نکات دیگری که من آنجا واقعاً متعجب شدم این بود که بیمارستان منطقه خود ما مورد هدف قرار گرفت که این نقض قوانین بین الملل و معاهدههای حقوق بشر بخصوص در زمان بحرانها و جنگ است که هیچکدام از اینها را رژیم صهیونیستی گردن نمیگیرد و همه را توجیه میکند که آنجا اسلحه بوده است که ما همه به چشم میبینیم که اینطور نیست.
در نیازهای آوارههای جنوب، بی خانمانها یا افرادی که منتقل شده اند از ضاحیه به مناطق دیگر، یک مقدار اطفال و کودکان نادیده گرفته میشوند. مثلاً به نیاز خوراک، پوشاک، دارو، حتی خون برای بیمارستان ها، اشاره میشود. اما به نظر من بیشترین قشری که مورد آسیب هستند و در آینده این آسیبها خودش را نشان میدهد، کودکان هستند که الان نیاز به روحیه بخشی دارند که این میتواند حتی با کارهای فرهنگی میدانی – منطقهای و حتی تولیدات تفریحی برای کودکان در ایام باشد.
سؤال: من دیده ام که برخی از این گروههایی که برای کمک فراخوان داده اند، فعلاً نیازهای اولیه کودکان را درنظر گرفته اند، انشاالله در ادامه هم بشود درخصوص کارهای فرهنگی و روحیه بخشی بخصوص به کودکان بیشتر صحبت کنیم. آقای دکتر خواجویی، یک مقدار راجع به واقعیت میدانی جنگ در لبنان توضیح بدهید. اینکه بعد از عملیات زمینی رژیم صهیونیستی به لبنان آغاز شده است، اینها چه نقاط ضعف و قوتی را میتواند برای طرفین داشته باشد و در این مدتی که رژیم جنگ را بعد از بمباران به صورت زمینی آغاز کرده است، اهداف و دستاوردهایی هم رسیده است یا خیر؟
خواجویی: میدانید که جنگ بین حزب الله لبنان و اسرائیل مشخصاً از فردای روز عملیات هفتم اکتبر آغاز میشود. در طول این حدود یکسال اخیر این جنگ تقریباً در محدوده مرزی بین دو طرف در جریان بود. درگیریها محدود بود و در یک وضعیت کنترل شده در جریان بود. وضعیت زمانی متفاوت شد که اسرائیل خواست به هر نحو ممکن وضعیت جبهه شمال یعنی درگیریها با حزب الله را تعیین و تکلیف کند. چون یکسال به هر حال ساکنان مناطق شمال اسرائیل، از آن مناطق خارج شده بودند، قریب به ۷۰ هزار نفر، قدرت بازدارندگی اسرائیل توسط حزب الله نقض شده بود و این وضعیت برای اسرائیل غیرقابل پذیرش بود.
در چنین وضعیتی بود که اسرائیل حملات خودش را تشدید کرد به حزب الله لبنان. از پیش از این حملات هم به طور مشخص، اسرائیل تلاش کرد که با عملیاتهای هدفمند مثل ترور فرماندههای ارشد حزب الله، حزب الله را از نظر فرماندهی تضعیف کند و بعد هم ما شاهد آن عملیات ویژه امنیتی بزرگ و بی سابقه در لبنان بودیم، یعنی انفجار پیجرها که ساختار ارتباطی داخل حزب الله را مخدوش کرد و یک ضربه بی سابقهای بود که مرحوم سیدحسن هم به این مسئله در آخرین سخنرانی که داشتند، اشاره کرد. این انفجار و بعد از آن خود ترور سیدحسن نصرالله، عملاً وضعیت را در صحنه جنگ بین لبنان و اسرائیل تغییر داد.
استراتژی که اسرائیل الان دنبال میکند این است که یک معادله جدید امنیتی را به لبنان تحمیل کند که متفاوت است با معادلهای که در جریان جنگ سال ۲۰۰۶ بین دو طرف شکل گرفته بود که یک وضعیت موازنه بین دو طرف بود.
اسرائیل به دنبال تضعیف حزب الله است و با استمرار حملات هوایی و عملیات هوایی درصدد است که آن هدف دیرینه خودش را در جبهه لبنان یعنی خلع سلاح حزب الله تحقق ببخشد و به نوعی یک تغییر راهبردی را در آن منطقه رقم بزند. این وضعیت استراتژیک اسرائیل در قبال حزب الله لبنان است. اما این وضعیتی که حزب الله در عرصه نبرد دارد به این شکل است که طبیعتاً در این تردیدی نیست که حزب الله ضربه بی سابقهای را خورده است، هرم فرماندهی تقریباً همه ترور شده اند، ساختار ارتباطی بسیار ضربه خورده است، بسیاری از مناطقی که حزب الله بدنه حامیان اش در آنجا بوده است، دارد مورد هدف قرار میگیرد، پشت جبهه دارد مورد هدف قرار میگیرد. استراتژی حزب الله در چنین وضعیت دشواری که ضربات زیادی خورده است به نظر میرسد که تلاش برای رفتن به سراغ جنگ فرسایشی با اسرائیل است.
ما شاهد این هستیم که هستههای مقاومت شکل گرفته است در حزب الله لبنان در شرایطی که عملاً امکان فرماندهی مرکزی وجود ندارد، هستههای مقاومت شکل گرفته است. با این امید که بتواند با اندک توانی که حزب الله امروز دارد، اسرائیل را عملاً دچار نوعی فرسایش کند. یک نکته مهم در تحلیل وضعیت جنگ اینکه، بی تردید اسرائیل در یکسال اخیر ضربات گستردهای را به حماس و حزب الله وارد کرده است.
اما نکته اینجا است که هنوز اسرائیل موفق نشده است که این دستاوردهای تاکتیکی را تبدیل به دستاورد راهبردی کند. دستاورد راهبردی بازگشت شرایط امنیتی و امن به داخل اسرائیل است و احیای قدرت بازدارندگی که هنوز ما شاهد این هستیم که مثلاً در جبهه لبنان به رغم ضرباتی که به حزب الله وارد شده است، اما اینبار مناطق جدیدتری در داخل اسرائیل مورد هدف قرار میگیرد و هنوز این معمای امنیتی برای اسرائیل حل نشده است و به نظر میرسد که ما شاهد یک وضعیت فرسایشی در جبهه جنگ بین دو طرف باشیم.
سؤال: آقای مجیدی، راجع به موضوع فرسایشی شدن جنگ، سال ۲۰۰۶ بعد از جنگ سی و سه روزه، جنگ نشان داد که رژیم امکان جنگ فرسایشی را ندارد همانطور که مجبور شد که جبهه جنوب را ترک کند بعد از این جنگ. الان هم این مسئله به نظر شما درحال تکرار است یا نه ممکن است این ادامه پیدا کند و جنگ فرسایشی شود؟ حالا این روند کلاً چه آوردهای میتواند برای رژیم داشته باشد؟
مجیدی: در مورد جنگ فرسایشی، الگوی معروف آن برای حدفاصل تأسیس حزب الله تا خروج رژیم از جنوب لبنان که میشود سال ۲۰۰۰. در آن زمان استراتژی کلان حزب الله، الگو گرفته از استراتژی بود که به مدت دو سال سوریه دنبال کرده بود و به جنگ تشیین؟ رسیده بود، آزادسازی تقریباً ۱۵ درصد از جولان اشغالی که امروز در سوریه به آن استان قریطره. حزب الله با همان الگو یک جنگ فرسایشی شروع کرد و تلفاتی که ما از میانه دهه ۸۰ داریم، ۱۹۸۳، ۱۹۸۴، تلفاتی که شروع شد تا سال ۲۰۰۰ که اسرائیل خاک جنوب را ترک کرد، ارتش جنوبی هم که مزدوران اسرائیل بودند، به دنبال آن خاک جنوب را ترک کردند و فرار کردند. این الگوی موفق آن زمان بود، امروز هم مطرح است، از دو جهت، میگویند بینید اسرائیل چرا جنگ را شروع کرد، جنگ لبنان را.
مسئله اول این بود که حزب الله از لحاظ راهبردی اشاره شد، هم آغازگر تبادل آتش بود و هم اختیار این را داشت که تبادل آتش را متوقف کند. در آن زمان شرط حزب الله این بود که به شرط اینکه در غزه جنگ متوقف شود، ما هم متوقف میشویم. سیدحسن هم گفته بودند و شیخ نعیم قاسم صریحاً گفته بود.
مسئله بعدی بحث آوارگان بود، ۵۰ شهرک یهودی نشین تخلیه شده است و در مرکز جنوب به آنها اسکان داده اند، نزدیک به ۷۰ هزار نفر و این یک مسئله جدی بود. به این جهت هم اسرائیل وارد عملیات در شمال شده است، اتفاقاتی که در لبنان شاهد آن بودیم. اما یکی از این دو مسئله چه بود، درست است موضع جدید حزب الله اعلام کرده است از طرح آتش بس ابتکاری که آقای نویح بربی دارد دنبال میکند، اما راجع به آوارگان اسرائیلی، آنها را شاهد هستیم اگر آن موقع نزدیک به ۷۰ هزار نفر، ۶۶ هزار نفر بودند، الان حزب الله دارد از موشکهای دوربرد استفاده میکند، تا شمال کرانه باختری را میتواند هدف قرار بدهد.
مشخصاً میبینیم که نسبت به حیفا بحث خیلی جدی شده است، نه فقط حیفا، شهرهای بزرگ شمال، صفد، عکا، صفد بیشتر از حیفا هم مورد حمله قرار گرفته است. اتفاقی که در مورد حیفا افتاد این بود که در مناطق در ظاهر غیرنظامی هم، چون یک معادله اول جنگ، شهید سیدحسن گفته بود که اگر نظامی در برابر نظامی، غیرنظامی در برابر غیرنظامی.
اسرائیل این را خیلی زیرپا گذاشت، حزب الله هم به تازگی به حیفا آمد یک نمونه از این حرکت را در سه نوبت شهر حیفا زدند که یکی مشخصاً یک رستوران بود. این دارد نشان میدهد اسرائیلیها باید انتخاب کنند، تداوم این روند، آنها هم باید به زندگی در پناهگاهها عادت کنند. این مسئلهای است که خیلی در سابقه آنها نیست، همان ۶۶ هزار نفر، برای یک محدوده حدوداً ۱۵ کیلومتری عمق اراضی سرزمینهای اشغالی بود. اما الان در حیفا راحت دارند به پناهگاه میروند، هم جمعیت خیلی زیاد است و هم وسعت خیلی زیاد است و هم شهرهای اصلی از زندگی عادی خارج شده است. از این جنبه بله جنگ فرسایشی مؤثر است.
سؤال: آقای دکتر مجیدی، چیزی که من شنیده ام این بود که میگفتند این شهرکهای شمال خیلی هم به لحاظ پیشرفت و امکانات مادی و اینها به شدت سطح مطلوبی را داشته است و سطح بالایی را داشت است و الان خیلی از اینها ساکن هتلها و مناطق دیگر شده اند و آنها هم دارند اینها را پس میزنند و نمیخواهند و یک بحران عجیبی در داخل به وجود آمده است؟
مجیدی: صریحاً اعلام شده است حدود ۷۰ هزار و خردهای بود، مثلاً شهرک کریات شمونه که این شهرک که ۲۵ هزار سکنه داشت، الان ۲ تا ۳ هزار نفر هستند و بقیه آنجا ترک کرده اند. دولت آنها هم اینها را در هتلهایی در مرکز و جنوب اسکان داده است، یازده ماه است و به آنها غذا میدهد و آنها هم در هتل راحت هستند و این هزینهای است که دارد به دولت شان وارد میشود. بالاخره ۶۶ هزار نفر یا ۷۰ هزار نفر نسبت به جمعیت ۸ تا ۹ میلیون نفر، عدد بزرگی نیست، اما الان به شهرهای اصلی رسیده است.
سؤال: آقای مجیدی، آنجا یک نفر هم یک نفر است؟
مجیدی: بله شهرهای اصلی مثلاً میگویند در آن شهری که موشک باران از طرف ایران هم اتفاق افتاد، بین یک و نیم تا ۲ میلیون نفر باید میرفتند به پناهگاه ها. این خیلی تفاوت میکند، یک و نیم میلیون نفر کجا، ۶۶ هزار نفر کجا. یک نکته دیگر اینکه دیروز دیدیم، اسرائیل در مارون الرأس وارد شد، پرچم زد ولی دوباره نتوانست نگه دارد.
یکی از چالشهایی که نمیشود در مورد آن قضاوت قطعی کرد و چالش جدی برای خود اسرائیلی ها، ورود زمینی است. درست است که چارت فرماندهی حزب الله آسیب دیده است، درست است در مورد شبکه ارتباط آن البته واحد نظامی با واحد رهبری فرق دارد، ولی ابهاماتی وجود دارد، اما شبکه تونل هایشان هم خود ادعای اسرائیل این است که فقط یک تونل را عکس نشان داد که ما این را کشف و تخریب کرده ایم که وارد عمق سرزمینهای اشغالی میشد. یعنی شبکه نقل و انتقال رزمندگان حزب الله از مرکز، از جنوب بیروت، تا جنوب لیتانی، این شبکه دست نخورده است.
سؤال: در غزه هم خیلی به دنبال این موضوع گشت ولی آن را هم نتوانست؟
مجیدی: تفاوت لبنان این است که بافت لبنان کوهستانی است، یعنی از غزه خیلی پیچیدهتر است.
ادامه دارد....