شاید فرزندان ما، شیراز را به هرآنچه بشناسند، که ما نمیشناختیم! امروز قصردشت، نام یک خیابان در شیراز است. ولی وقتی میگوییم باغهای قصردشت، منظورمان فقط باغهای اطراف این خیابان نیست؛ بلکه منطقه "قصردشت بزرگ" بسیار پهناورتر از محلات مجاور این خیابان بوده و باغهای آن مهمترین و بزرگترین عرصه باغات شیراز را تشکیل میدهند.
شهرنداری و نابودی میراث سبز یک شهر
باغهای قصردشت در غرب شیراز واقع شدهاند. در حقیقت این منطقه اصلا جزو شیراز نبود و در شناسنامه متولدین آن، محل تولد را شیراز ذکر نمیکردند. به طور رسمی هم قرار نبود شیراز، از سمت غرب توسعه یابد و باغها متمرکز در آن سمت شهر نابود شوند. تمام طرحهای مصوب، توسعه این کلانشهر را از شرق و از جنوب پیشبینی کرده بودند. ولی در عمل آپارتمانها غرب را درنوردیدند و پلها یکی پس از دیگری در نیمه غربی شیراز ساخته شدند و بزرگراهها طبیعت را تکه تکه کردند.
یکی از عمدهترین این موارد در شیراز، بزرگراه شهید چمران شیراز بود، که علاوه بر عبور بزرگراه از وسط باغها، حجم بلند مرتبهسازی در باغهای آن بسیار زیاد است و حتی بیمارستانهای خصوصی (و ایضا دولتی!) هم باغهای این منطقه را به یک زمین بایر در محلات شلوغ و شدیدا محتاج پزشک شیراز، ترجیح میدهند. بماند که داستان فاضلاب این بیمارستانها، خودش مثنوی هفتاد من است.
این ساختوسازها که مانعی سر راه خود نمیدیدند، رفته رفته از محدوده محلات قصردشت امروزی فراتر رفتند و به منطقه محمودیه یا همان پشتمله رسیدند، درختان کوه دراک را قلع و قمع کردند و باغهای دینکان را هم سر بریدند. به عبارتی قصردشت بزرگ زیر تاختوتاز مغولهای کتشلواری چند پاره شد! مطابق آمار، طی سالهای گذشته، مساحت باغهای قصردشت، از ۳۲۰۰ هکتار به ۱۲۰۰ هکتار کاهش یافته است!
تمام اینها درحالی است که بسیاری از پروژههای عمرانی شرق و جنوب شیراز سالهاست بلاتکلیف مانده؛ و انبوه سازان هم علاقه چندانی به این مناطق شهر ندارند. سود در غرب شیراز است و سرمایه هم به دنبال سود میرود. تهیه طرح ساماندهی باغات قصردشت در سال ۷۷ نیز بیتاثیر بود. مسیر پول را که نمیتوان با بخشنامه عوض کرد! اینگونه است که درختان شیراز جای خود را به سیمان و فولاد میدهند. هرچند که امروز سرانه فضای سبز عمومی در شیراز از میانگین کشور بالاتر است و به ۲۳ متر مربع برای هر نفر رسیده؛ ولی این چیزی از قباحت تخریب باغها کم نمیکند.
مسلما در حفاظت از باغهای شیراز کوتاهی شده است و ادوار مختلف شهرداری و شورای شهر شیراز، متهمین اصلی هستند. رئیس اولین شورای شهر شیراز، در اردیبهشت ۸۲، طی مصاحبهای که با ایسنا داشت، تعیین تکلیف باغهای قصردشت را در زمره عمدهترین تلاشهای شورای شهر اعلام کرد. این آغاز یک پارادکس بود، زیرا پس از آن شهرداری شیراز همیشه متهم بوده به صدور مجوزهای ساختوساز در این اراضی به منظور کسب درآمد، درحالی که همین شهرداری مکررا شعار میداده و میدهد در باب صیانت از باغها!
این ظن به شهرداری، طی دهه نود شمسی پررنگتر هم شد. زمانی که حجم پروژههای عمرانی شهرداری در شیراز افزایش چمشگیری یافت و شهردار وقت در مظان این اتهام قرار گرفت که این پلها را به قیمت نابودی باغها میسازد. این حجمهها تا آنجا پیش رفت که، صدای شورای شهر شیراز هم درآورد.
برای مثال محمد حقنگر، رئیس کمیسیون خدمات شهری شورای چهارم، در بهمن ۹۲ از صدور مجوزهای ساختوساز پیدرپی انتقاد کرد و از لزوم تجمیع باغها برای احداث ساختمانهای مسکونی سخن به میان آورد. این شیوه باعث کاهش حجم تخریب باغها میشد. برخی اعضای شورای بعدی نیز صدای اعتراض خود را نسبت به ساختوسازها در عرصه باغات شیراز بلند کردند، ولی این دست سخنان، در حد نصیحتهای پدرانه باقی ماندند و نقشه سبز شیراز، روز به روز سفیدتر شد.
به راستی باغها از جان شهردای چه میخواهند؟
یکی از انتظارات مردم شیراز از شهرداری، خرید باغهای خصوصی شیراز، به ویژه در محدوده قصردشت و تبدیل آنها به اماکن گردشگری یا فضای سبز عمومی است. یک پارک بسیار بزرگ چند صد هکتاری که مسئولین شهر هم گاهی وعده آن را داده و میدهند. بد نیست اشاره کنم که مساحت پارک مرکزی مشهور شهر نیویورک، ۳۴۱ هکتار است.
این موضوع به غیر از خواسته شهروندان، از آن جهت حائز اهمیت است که شورای عالی معماری و شهرسازی طی مصوبهای در اوایل دهه ۸۰، تملک بخشی از این باغها را در زمره وظایف شهرداری تعریف کرد.
به طور کلی باغهای قصردشت به پنج گروه تقسیم میشود که تملک گروه یک بر عهده شهرداری است. باغهای این گروه بر اساس گفته رئیس اداره حوزه استحفاظی باغات قصردشت شیراز، مساحت ۹۶۰ هکتار را شامل میشود؛ ولی این عدد در دورههایی مورد قبول شهرداری قرار نگرفت. در حقیقت تعیین و تغییر مرز این گروهها، و مشخص کردن اینکه یک باغ در کدام گروه قرار دارد، همواره اصلیترین مورد اختلاف در نزاعهای حقوقی پروندههای این باغها بوده است.
چند سال بعد اختلافات شروع شد. زیرا شهرداری علاقهای به خرید باغ نداشت. در بهمن ۸۴، جعفر قادری که آن زمان شهردار شیراز بود، اعلام کرد شهرداری شیراز هیچ بودجهای برای تملک ۸۰۰ هکتار (نه ۹۶۰ هکتار) باغات شیراز ندارد. قادری در همان نشست خبری از محدودیتهای ساختوساز در محدوده باغ ارم، چهارباغ صفوی و باغات قصردشت، و ایضا در بافت تاریخی شیراز، نیز انتقاد کرد و خواستار بازنگری در راستای تسهیل ساختوساز شد.
جعفر قادری بار دیگر در مرداد ۸۵ گفت: "حتی اگر همه این ۷۰۰ هکتار (شش ماه پیش گفته بود ۸۰۰ هکتار!) را مجانی در اختیار ما بگذارند، توان مالی برای تبدیل آن به فضای سبز عمومی را نداریم. بلکه معتقدیم که اگر مالکیت آن در اختیار افراد باشد، اجازه بدهیم اشخاص حقیقی یا حقوقی، دستگاههای دولتی، عمومی و یا خصوصی و هر علاقهمندی در زمینه گردشگری، بدون امکان ساخت و ساز، در جهت ایجاد رستوران و فضای گردشگری و تفریحی، استفاده کند. "
این شهردار دو ماه بعد در فروردین ماه ۸۵ نیز خبر از صدور مجوز تغیر کاربری ۳۳۰ هکتار از اراضی باغات قصردشت توسط شهرداری داد، که البته در رفت و برگشتهای اداری به ۱۴۰ هکتار کاهش یافته بود. ولی قادری اصرار بر همان ۳۳۰ هکتار داشت و گفت:" از شورای اسلامی شهر شیراز خواستیم این محدودیت را بردارد؛ چرا که وقتی شورای عالی شهرسازی و معماری اجازه ۳۳۰ هکتار را به ما داده، نمیتوانیم پاسخگوی مردم باشیم. "
فروردین آن سال، شاهد حمایت یک مسئول دیگر از ساختوساز در باغات قصردشت نیز بود. اینبار استاندار وقت فارس، محمدرضا رضازاده، طی نطقی در شورای شهر گفت: "مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی برای حفظ باغات قصردشت ناکارآمد است. چه ضرورتی دارد که شهرداری باغات را تملک کند و آن را به فضای سبز عمومی تبدیل نماید. اگر به مالیکن باغات اجازه دهید که در سطح اشتغال محدود و کوچک در باغات خویش ساختمان احداث کنند، آنها خود بهتر از شهرداری فضای سبز باغات را حفظ خواهند کرد و نیازی به هزینه کردن شهرداری نیز نخواهیم داشت؛ در حالی که امروز شهرداری برای تملک باغات درخواست کمک مالی میکند و لابد فردا نیز برای حفظ همان فضای سبز درخواست کمک خواهد کرد. ".
جالب است که در آبان ۸۰، استاندار پیشین فارس، محمد ابراهیم انصاری لاری، از لزوم احیای قناتهای قصردشت نیز سخن به میان آورد و صریحا هرگونه ساخت و ساز در شمالغرب شیراز را ممنوع دانسته بود! ولی استاندار پس از او، ۱۸۰ درجه خلاف جهت حرف میزد. این هم از مصائب کشور ماست که با تغییر مسئولین، همه چیز کن فیکون میشود! هرچند که جناب انصاری لاری هم، خود عامل نابودی چندین باغ بود؛ که بحثبرانگیزترین مورد آن، تغییر کاربری یکی از باغت پشت مله و ساخت ویلا برای مسئولان وقت استانداری است.
اوضاع به همین منوال نماند. با تغییر دوره شورا، شهرداری نهایتا شروع به خرید باغات کرد. چندی پیش، حیدر اسکندرپور، شهردار کنونی شیراز، در حاشیه یک مراسم گفت تاکنون بیش از ۲۵۰ هکتار از اراضی باغات قصردشت (یک سال و دو ماه پیش گفته بود ۲۸۰ هکتار) به تملک شهرداری شیراز درآمده است. (طبق گفته رئیس اداره حوزه استحفاظی باغات قصردشت، شهرداری ۲۶۷ هکتار را خریده است). عدد بزرگی است به هرحال؛ درست است که با ۹۶۰ هکتار حدود هزار و سیصد زمین فوتبال فاصله دارد، ولی بالاخره یک مقداری از باغات را خریداری کردهاند و حداقل امروز نمیگویند پول نداریم. خصوصا که این ۲۵۰ الی ۲۸۰ هکتار یک تکه نیست، و در ۴۵۰ هکتار به روایت شهردار فعلی، یا در ۵۰۰ هکتار به روایت شهردار قبلی پخش شده است.
مشکل همینجاست که میگوییم روایت شهردار پیشین! چراکه آن یکی شهردار هم، پنج سال و نیم پیش، اعلام کرده بود شهرداری بیش از ۲۵۰ هکتار از باغات گروه یک قصردشت را خریداری کرده است! مسلما اینکه میزان تملک شهرداری شیراز از باغات قصردشت، طی بیش از چهارسال این چنین کم باشد و حتی در یک واحد افزایش آن هم بتوان شبهه وارد کرد، نکته مثبتی در کارنامه شورای پنجم شیراز نیست.
در اینجا باید به این نکته هم اشاره کنم که شهرداری شیراز متهم به اهمال در نگهداری از باغات تملک شده است طی سالیان اخیر، احداث چندین پروژه، از جمله باغ موزه، اقامتگاه بومگردی و بوستان، در محدوده باغهای خریداری شده توسط شهرداری، در دستور کار قرار گرفته، که اعتراض فعالین اجتماعیِ معتقد به حفظ ساختار سنتی باغ را به دنبال داشته است. ولی شهرداری این پروژهها را بخشی از تبدیل باغات به فضای عمومی قلمداد میکند و مدافع اجرای آنهاست. البته شهرداری میگوید تغییر کاربریها در محدوده باغهای گروه پنج است، ولی فعالین این باغها را جز گروه یک میدانند.
طبل تو خالی
راستش اگر بحث کارنامه باشد، باید گفت تمام شاگردان این مدرسه رفوزه هستند. صفحات تاریخ را که از آرشیو اخبار بیرون بکشی، موارد جالبی از افاضات کلام مسئولان در باب حمایت و حفاظت از این باغها پیدا میکنی. ولی در همین دوران علیرغم تمام حرفها و شعارها، در عمل نزدیک به دو هزار هکتار از باغات قصردشت تغییر کاربری داده و اکثرا به آپارتمان تبدیل شد.
در مرداد ۸۲، رئیسکل وقت دادگستری استان فارس نیز زبان به تهدید سوداگران گشود و گفت: باغِ مالکانی که تصمیم بگیرند، باغات و فضای سبز شیراز را که در محدودهی شهری هستند، تخریب کنند، به نفع شهرداری ضبط و مصادره میشود.
این مقام مسئول که حسینعلی امیری نام داشت، خیلی شفاف اضافه کرد که در این پروندهها اصلا نیازی به شاکی خصوصی هم نیست و دادستان به عنوان مدعیالعموم، مستقیم مداخله میکند.
در آبان ۸۳ نیز دادگستری فارس خبر از رسیدگی به تخلفات مربوط به باغات قصردشت در شعبهای ویژه داد. هرچند مواردی از مصادره چنین باغهایی دیده شد، اما افسوس که تمام این دار و درفشها حقیقتا نتوانستند مانع تخریب این باغات شود! شهردار شیراز ۶ سال بعد رسما اعلام کرد که بند مصادره باغات از عمد تخریب شده به نفع شهرداری، مغفول مانده است.
در آن سالها صحبت از کاربری گردشگری باغهای قصردشت نیز به میان میآمد؛ ولی بیفایده بود. در اردیبهشت ۸۳، علیرضا قائدیان، مدیر وقت سازمان ایرانگردی و جهانگردی استان فارس، بیان کرد که حتی یک نمونه از باغات قصردشت کاربری گردشگری ندارند. متاسفانه همچنان پس از گذشت ۱۶ سال این صحبت صادق است.
در این بحث گردشگری، شهرداری هم گاها صحبتهایی در بعد حمایتی میکرد. در آرشیو ایسنا این مصاحبه با دکتر جعفر قادری، شهردار وقت شیراز، به تاریخ ۱۶ بهمن ۸۴ موجود است:
"شهردار شیراز گفت: دویست هکتار باغ در محدوده باغات قصردشت وجود دارد که باید به فعالیتهای گردشگری اختصاص پیدا کنند. دکتر جعفر قادری، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه فارس، اظهار داشت: مصوبهای در شورای شهر شیراز به تصویب رسیده است که طبق این مصوبه باغاتی که در حریم شهر قرار دارند از ۱۰ درصد مساحت تا یک هزار متر به فعالیتهای گردشگری اختصاص پیدا کنند. "
این حمایتهای زبانی، در عرض چند ماه تغییر میکردند و جای خود را به حرفهای دیگری میدادند. آن زمان یک بلاتکلیفی عجیبی در عملکرد شهرداری شیراز مشهود بود. برای مثال در مرداد ۸۵، ابتدا معاون عمران شهرداری اعلام کرد که ۱۲۸ هکتار از باغات قصردشت به فضای سبز عمومی تبدیل خواهند شد. (در حال حاضر ۱۰۰ هکتار به پارک تبدیل شده که عمده آن طی دوره ۲ شهردار آخر شیراز به وقوع پیوسته است).
ولی شهردار چند روز بعد بیان کرد که نهاد مطبوعش توان مالی تبدیل باغات به فضای سبز عمومی را ندارد، حتی اگر باغها را مجانی در اختیار شهرداری قرار دهند. و از بخش خصوصی دعوت کرد تا باغهای گروه یک، که قانونا امکان تغییر کاربری آنها وجود ندارد، را به رستوران و فضاهای گردشگری تبدیل کنند. او همچنین در این مصاحبه بار دیگر از ساختوساز در نواحی گروههای دیگر حمایت کرد و گفت: " در حال پیگیری گروه پنج این باغات هستیم؛ گروه پنج آن بخشی که قابل تغییر کاربری و نیز بخشی که قفل شده بود هستیم که به مردم اجازه ساخت و ساز بدهیم. "
باغهای بیچاره
با گذشت زمان، بحران قصردشت هم جدیتر میشد. هنگامی که شهرداری در صدور مجوزهای ساختوساز سختگیری کرد، تعدادی پرونده تغییر کاربری باغ و تفکیک زمین به دیوان عالی ادارات اداری ارجاع شدند.
رای دیوان در اکثر پروندهها به صدور مجوز بود. این رای که اصحاب شهر را خوش نمیآمد، رئیس کمیسیون تلفیق شورای شهر را برآن داشت که بگوید شهرداری نمیتواند از حقوق مردم دفاع کند. البته شهرداری شیراز در همان دوران، علیرغم شکست در دیوان عدالت اداری، از مدیر مسئول روزنامه شرق به دلیل انتشار مطلبی پیرامون قطع درختان در قصردشت شکایت کرد، که اینبار در دادگاه موفق بود.
با همه اینها و حتی پس از تغییر شهردار نیز، مسئله تبدیل باغات قصردشت به محیط گردشگری همچنان مطرح میشد. اینبار مهران اعتمادی پس از بازگشت از نمایشگاه بینالمللی فرصتهای سرمایهگذاری کیش، در بهمن ۸۷، خبر از سرمایهگذاری عظیم بخش خصوصی در پروژههای شهری شیراز داد؛ که البته اکثر پروژههایی که نام برد هرگز به ثمر ننشستند. یکی از این پروژهها تبدیل یکی از باغهای قصردشت به محیط رفاهی و خدماتی با حفظ موقعیت باغ بود.
قصه گردشگری در قصردشت سر درازی دارد. پاییز ۸۸ هم دوباره یک مقام مسئول، اینبار مدیر اجرایی ستاد باغات قصردشت، گفت که ۲۰۰ هکتار از باغهای گروه یک به گردشگری اختصاص یافتهاند. حرفی که چهار سال پیشتر هم شهردار وقت گفته بود. راستش ماجرای این ۲۰۰ هکتار هنوز هم به نتیجه مشخصی نرسیده است!
ضعف قانون در حرارت ۴۸۰ درجه فارنهایت با چاشنی نهیلیسم
خرداد ۸۹، وقوع چند مورد آتشسوزی پیاپی در باغات قصردشت خبرساز شد. صحبتهایی مبنی بر عمدی بودن این آتشسوزیها به گوش میرسید و شهرداری و شورای شهر و دادستانی مدام خط و نشان میکشیدند که مطابق قانون اگر کسی باغ خود را عمدا آتش بزند تا مجوز تغییر کاربری بگیرد، ملکش به نفع شهرداری مصادره خواهد شد.
ولی سناریوی آتش سوزی باغات قصردشت در سالهای پس از آن نیز مدام تکرار شد. فعالین اجتماعی کلیپهای فراوانی درباره این آتش سوزیها ساختند و مسئولین هم بارها علیه آتش افرزان موضع گرفتند، ولی راه محکومیت مالکان باغهای سوخته آنقدر پر پیچ و خم و طولانی است، که آتش زدن باغ کاری پر منفعت و کم ریسک به حساب میآید. هنوز هم گاه و بیگاه شاهد آتش گرفتن باغات قصردشت هستیم و کسی را یارای آن نیست که این نمایش نابودی و پولپرستی را از صحنه شیراز پایین بکشد.
قدرت انبوه سازان، سرخوردگی اجتماعی محسوسی را در پی داشت. ماجرای باغات قصردشت پس از سال ۸۹، تا مدتها دیگر به آن اندازه داغ نشد و فقط رونق فضای مجازی در نیمه دم دهه ۹۰، توانست کمی یخ ماجرا را باز کند.
از همان سال ۸۹، کمکم این نگاه حاکم شد که نجات تمام باغات قصردشت اصولا ممکن نیست و یک بخشی از آنها لاجرم باید قربانی شوند. یعنی شهرداری با استفاده عوارض ساختمانی حاصل از ساختوساز در بخشی از قصردشت، باغهای گروه یک را خریداری کند. این نگاه به مرحله عمل هم رسید و ساختمانهای زیادی در قصردشت ساخته شد و به همان اندازه باغهای آن منطقه، به صورت قانونی، تخریب شدند. البته همانطور که پیشتر گفتم، شهرداری هنوز حتی سی درصد از باغات گروه یک قصردشت را هم تملک نکرده است!
این موارد تخریب و بیتوجهی به حفاظت از رنگ سبز منطقه قصردشت، به صورت مخفیانه هم انجام نمیشدند و مورد داشتیم که در جلسه علنی شورای شهر، باغی از باغات گروه یک (که تغییر کاربری آنها از لحاظ قانونی غیرممکن مینمود!) برای ساخت یک مجتمع فرهنگی! واگذار شد.
همچنین تعداد زیادی از باغهای حاشیه بولوار شهید چمران، که از گروه یک بودند، کاملا علنی و با استفاده از ماشینآلات سنگین تخریب شدند. به گفته غلامعلی ترابی، عضو شورای چهارم شهر شیراز، تخریب هر یک از این باغات، ضرری معادل ۸۰ میلیون دلار به شهر وارد کرد. در باب ضرر مالی تخریب باغات، علی ناصری، از اعضای شورای پنجم، نیز مجموع خسارت ناشی از تخریب باغات شیراز را بالغ بر ۵۷۶ هزار میلیارد تومان اعلام کرد!
غلامعلی ترابی، در اردیبهشت ۹۴ نیز، خبر از تخریب ۲۰ هکتار از باغات گروه یک، توسط یک گروه فاسد داد: "این گروه در یکی از بهترین نقاط شیراز در گذشته درخواست عقدتفاهم نامه با شهرداری کردند که متأسفانه مورد موافقت شهردار وقت و کمیسیون ماده پنج استانداری قرار گرفت و تخریب آغاز شد. این اشخاص در زمان عقد قرارداد و حتی در حال حاضر مالک این املاک نبوده و نیستند. گروهی از مالکین پس از عقد قرارداد املاک خود را به قیمتهای مختلف و بدون اطلاع از اهداف پنهانی طرح فروخته اما گروهی دیگر متوجه این کار شده و حاضر به معامله نمیشوند و ماجرا همچنان ادامه دارد. "
آب را سیمان نکنید
علاوه بر آتش سوزیها و تغییر نگاه فلسفی مسئولین!، مسئله خشکسالی هم چند سالی قوز بالای قوز شد. بر طبق صحبتهای علیرضا پاکفطرت، شهردار وقت شیراز، در خرداد ۹۵، همان ساخت وسازهای شمالغرب شیراز که استاندار فارس سالها پیش ممنوع اعلام کرده بود، عامل اصلی کاهش منابع آبی باغات قصردشت هستند.
کاهش منابع آبی باغات قصردشت به دلیل ساختوساز در شمالغرب شیراز! این را که خواندم، به یاد یک پرونده زمینخواری در شمالغرب شیراز، در منطقه قصرقمشه شیراز افتادم. این داستان مربوط سال ۸۷ است و اتفاقا آن زمان مطرح میکردند ساختوساز در این اراضی موجب آلودگی چمشه جوشک خواهد شد.
این چمشه منبع اصلی تامین آب رودخانهای است به نام نهر اعظم، که آب باغات قصردشت را تامین میکند. آن زمان جلوی ساختوساز در این اراضی را گرفتند ولی پس از آن چطور؟ امروز آنجا چه خبر است؟
علیرضا پاکفطرت در مصاحبهای دیگر منظور از ساختوساز در شمالغرب شیراز را واضحتر توضیح داد و گفت: قصرقمشه که در گذشته روستایی کوچک بوده، به دلیل نبود نظارت لازم با ساخت و سازهای غیرقانونی و غیرمقاوم گسترش یافته است. ساخت و سازهای بیرویه در اطراف چشمه جوشک، که آب نهر اعظم را تأمین میکند، سبب کاهش شدید آب این چشمه و به تبع آن آب نهر اعظم شده است!
پاکفطرت در آن مصاحبه، چاههای حفر شده توسط مجموعههای موسوم به باغشهری، در شمالغرب شیراز، را دلیل دیگر کاهش سطح آب چشمه جوشک عنوان کرد. باغشهرهایی که به دفعات و توسط تقریبا تمام مسئولین شهری و استانی و کشوری و لشکری، اعلام شده غیرقانونی هستند! این مثال واضحی از است از برخورد مقطعی با فساد. در یک پرونده به صورت قاطع برخورد میشود و رسانهها این برخورد قاطع را ثبت میکنند؛ ولی بعدتر تخلفات از سر گرفته میشود و اینبار رسانهای هم در کار نیست!
کاهش سطح آب چشمه جوشک به دلایل انسانی، ضربه مهلکی به منبع آب باغات قصردشت وارد کرد. خطر نفوذ فاصلاب شهر جدید صدرا به رشته قناتهای سهیم در تامین آب باغات، ضربه دیگری بود؛ و کاهش ۸۰ درصدی آب قناتهای قدیمی قصردشت، تراژدی را کامل کرد. خصوصا که به گفته شهردار شیراز، درختان ۱۰۰ ساله این باغها با آبیاری قطرهای سیراب نمیشوند.
قناتهای تغذیه کننده باغات قصردشت، از نهر اعظم تغذیه میکردند و نهر اعظم نیز از چشمه جوشک؛ پس کاهش سطح آب این قناتها با توجه به مشکلات پدید آمده برای چشمه جوشک عادی جلوه میکند. ولی به گفته مدیرعامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری شیراز در دی ۹۰، دلیل کاهش آب این قناتها علاوه بر خشکسالی و کاهش بارش باران در آن سالها، دلایل دیگری نیز داشته است، از جمله: طرح پایین انداختن سطح آب جنوب شیراز و انتقال آن به سروستان، احداث شبکه فاضلاب شهری و حذف چاههای جذبی منازل مسکونی شهر شیراز بود.
به منظور حل بحران آب باغات، سازمان آب منطقهای استان مجوزهای زیادی برای حفر چاههای جدید صادر کرد. ولی حتی ایجاد چاههای عمیق هم نوانست مشکل کمبود آب را برطرف کند. راه حل دیگر مسئولین برای گذر از بحران کمآبی، ایجاد تصفیه خانه محلی در قصردشت بود. خبر ایجاد این تصفیهخانه در تیر ۹۷ رسانهای شد، ولی پس از آن، این تصفیهخانه به تاریخ پیوست! در نتیجه کمآبی دلیلی شد برای مالکان باغها، تا عطای باغداری را به لقایش ببخشند و ملک خود را بدهند دست دلال جماعت، تا فرآیند تغییر کاربری و ساختوساز را آغاز کنند. رئیس شورای شهر شیراز هم چند ماه پیش رسما اعتراف کرد که دلالی برای تغییر کاربری باغات به شغل تبدیل شده است.
بدا شیراز و وضع با مثالش!
در دو سال گذشته مسئولان شیراز بارها صحبت از احیای باغهای قصردشت کردهاند. حرفهایی که کسی جدیشان نگرفت؛ زیرا همگان میدانستند که این حرفها در همان حد حرف باقی خواهند ماند. دیگر مثل روز روشن شده که حتی حفظ همان باغهای گروه یک قصردشت هم دغدغه مسئولان شهر نیست.
مسئله تخریب باغها در کلانشهرهای ایران، مختص به شیراز نیست و تمام ایران با این بحران روبروست. فرمول سادهای است؛ شهرداری بیشتر مجوز ساختوساز صادر میکند و از این طریق درآمد خود را بالا میبرد. سپس با آن پول تعدادی پارک و پل و ساختمان شیک میسازد.
چنین شهردارهایی طی سه دهه اخیر توانستهاند حداقل میان گروهی از مردم محبوبیت کسب کنند. طرفداران این اقدامات، کسانیاند که خیال میکنند اگر در شهرشان چند برج و تعدادی تقاطع چندسطحی ساخته شود دیگر جهان سومی نیستند! نگاه این جماعت به مفهوم توسعه بسیار سطحی است و به ظواهر مدرنیته محدود میشود. درحالی که طاق زدن اکسیژن با دود، درخت با سیمان و باغ با برج، خود بزرگترین نشانه جهان سومی بودن است.
انتهای پیام